تاریخ انتشار: ۵ آذر ۱۳۸۷ • چاپ کنید    

با انتخاب اوباما، روحیه آزادی‌خواهی بازمی‌گردد؟

احسان نراقی

انتخابات آمریکا حادثه‌ی بسیار مهمی بود که تحول مهمی را در کشور آمریکا به بار آورد. شکی نیست استقلال آمریکا در درجه اول، نتیجه‌ی مبارزه‌ی مهاجرانی بود که در نتیجه نبرد با امپراطوری انگلستان به استقلال این کشور نایل آمدند.

در عین حال، این مبارزه از نظر فکری در درجه اول تحت تاثیر متفکرین فرانسوی بود که افکار آزادی‌خواهانه آن‌ها هم به انقلاب کبیر فرانسه منجر شد و هم چنان‌که توکویل در کتاب «دموکراسی در آمریکا» گفته است توانست کشوری را به نام ایالات متحده به وجود آورد.

این آمریکا که در نتیجه‌ی مبارزه مردم آن با استعمارگران انگلیسی به وجود آمد کشور آزادی‌خواهی شد که در دوره مشروطه ما آن را آزمودیم، زیرا در مبارزه با قوای محمدعلی میرزای قاجار هنگام محاصره تبریز، یک معلم جوان ۲۴ ساله به نام باسکرویل که معلم مدرسه آمریکایی بود با فداکاری در دفاع از مشروطه‌خواهان به شهادت رسید.

دیگر از خدمات آمریکاییان این‌که شوستر که درصدد بود مالیه ایران را طبق خواست مشروطه‌خواهان سر و سامان دهد، با فشار روسیه تزاری مجبور شد خودش و همراهانش ایران را ترک کنند.

در پایان جنگ بین‌الملل اول هم ویلسون، رییس جمهور وقت آمریکا به منظور از بین بردن مخاصمات بین‌المللی طرح جامعی را به «‌جامعه ملل» که در کنفرانس صلح ورسای تشکیل جلسه داده بودند، تسلیم کرد که به تصویب رسید.

ولی این آمریکای دموکراتیک بعد از جنگ جهانی دوم با روسیه کمونیستی درگیر شد و به علت وحشت از کمونیزم، روحیه آزادی‌خواهی سابق را از دست داد.

به علت همین وحشت از کمونیزم بود که انگلستان توانست آمریکا را در کودتای ۲۸ مرداد با خود همراه کند تا بتوانند دولت ملی و قانونی دکتر مصدق را ساقط کنند.

حال ببینیم در دوران کنونی چه گذشت. سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی جورج بوش که به مدت هشت سال ریاست جمهوری آمریکا را به عهده داشت، بیشتر متوجه طبقه ثروتمندان بود.


عکس: AFP

به ویژه از لحاظ مالی و اقتصادی، اما اوباما همچنان که از سخنانش استنباط می‌شود قصد دارد سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی خود را بیشتر متوجه تقویت طبقات متوسط کند چون در اصل این طبقات بودند که آمریکای امروزی را بنا گذاشتند.

ضمن این‌که باید گفت مهاجرین غیر انگلوساکسون آمریکا یعنی سیاه‌پوستان، اسپانیایی زبانان و دیگران برای اولین بار بود که اصولاً رأی دادند و این نشان از این است که ملت غیرهمگن آمریکا در حال ذوب شدن است.

یعنی جریان طوری است که این افراد از نژادهای مختلف درصدد ایجاد یک ملت خاصی هستند، ولی این ملت با ملت انگلوساکسون فرق زیاد دارد.

این آمریکایی که در حال تحول است برای اولین بار در تاریخ ۲۰۰ ساله خودش از مجموع نژادها، بدون رعایت برتری یک نژاد بر دیگر نژادها بالاجبار باید تبدیل به یک ملت چند نژادی ولی برابر شود.

از لحاظ اقتصادی همچنان که اوباما بیان کرده است او درصدد خواهد بود بیمه‌های عمومی از لحاظ رفاهی و سلامتی برای همه طبقات آمریکایی ایجاد کند، یعنی قدمی برای ایجاد ملت یگانه.

دولت بوش با یک غرور استثنایی از ابتدای انتخابش عملاً به سازمان ملل متحد بی‌اعتنا بود. او مسیر سرمایه‌داری افسار گسیخته‌ی آمریکا را دنبال می‌کرد و به مسایل جهانی بی‌توجه بود.

مثلاً در مقابل خودسری اسراییل به خاطر نفوذ یهودیان در آمریکا جرأت فشار به دولت اسراییل را در اجرای قطعنامه‌های شورای امنیت نداشت در صورتی که اوباما از این به بعد با قدرت بیشتری به گفته خودش با اسراییل روبه‌رو خواهد شد.

همین جریان سبب می‌شود که قدرت سازمان ملل در اداره و تنظیم امور جهان حالت واقعی به خود بگیرد و دیگر تمام امور طبق دلخواه دولت اسراییل صورت نگیرد.

از طرف دیگر در مقابل بحران اقتصادی جهان، اتحادیه اروپا توانست ۲۰ کشور مهم اقتصادی دنیا را در واشنگتن دور یک میز بنشاند و بدون یاغی‌گری آمریکایی‌ها یا دیگر ابر‌قدرت‌ها پیشنهادهای معقول را در حل بحران جهانی بپذیرد. با چنین تصمیماتی است که سازمان ملل اعتبار گذشته خود را باز خواهد یافت.

همین آگاهی به این‌که آمریکا باید اختلاف نژادی و اقتصادی گذشته را حتی‌المقدور اصلاح کند، آمریکا را وارد مرحله‌ای می‌کند که از یک طرف بیشتر هم و غمش صرف خودسازی و اصلاح داخلی‌اش می‌شود و متوجه می‌شود آن آمریکای ابرقدرت باید به اصلاح خودش بپردازد و از طرف دیگر با دنیای خارج و در درجه اول با اروپا و بعد با دیگر کشورهای جهان همدلی و همراهی بیشتری داشته باشد.

خلاصه آن‌که:

۱. کشور آمریکا یعنی ثروتمندترین کشور جهان، گرفتار وضع بسیار غیر‌عادلانه‌ای است یعنی میلیون‌ها نفر عملاً زیر خط فقر زندگی می‌کنند.

اوباما به این مساله توجه کافی دارد و بارها گفته است به طبقات کم درآمد رسیدگی جدی خواهد کرد. طبق آمار سازمان ملل اختلاف درآمد در آمریکا در مقایسه با دیگر کشورهای صنعتی جهان از همه بیشتر است.

۲. از نظر نژادی، می‌توان گفت مردم سیاه‌پوست یا اسپانیا تبار و دیگر مهاجران با انگلوساکسون‌ها اختلاف درآمد مهمی دارند. اوباما اطمینان داده است که این اختلافات تا حد زیادی تقلیل خواهد یافت. او گفته است از این جهت مایلیم سیستم بیمه‌های مختلف بهداشتی و غیره را در آمریکا برای کلیه طبقات برقرار کنیم.

۳. بحران اقتصادی که ناشی از افسار‌گسیختگی صاحبان صنایع است، خوشبختانه وضعی به وجود آورده است که به دولت اوباما امکان این را می‌دهد که هرج و مرج اقتصادی را مهار کند، یعنی در زمینه‌ی تولیدات با رعایت اصول سرمایه‌داری قواعد و اصولی را وضع کند.

Share/Save/Bookmark

صفحه ویژه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۸ آمریکا
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)