خانه > گوی سیاست > جهان > مذاکره با طالبان یا درخواست تسلیم؟ | |||
مذاکره با طالبان یا درخواست تسلیم؟عزیز حکمتاگرچه ایده گفت و گو با طالبان برای تامین صلح و امنیت در افغانستان، از چند سال قبل هر از گاهی توسط دولت افغانستان مطرح میشد، اما در ماههای اخیر، موضوع مذاکره با طالبان با جدیت خاصی از سوی دولت افغانستان، با حمایت ضمنی کشورها و نهادهای بینالمللی دخیل در افغانستان، دنبال میشود. آنچه موضوع را به رسانهها کشاند، گزارش نشریه آبزرور چاپ بریتانیا بود که در پایان ماه سپتامبر، از مذاکرات «سری» میان دولت افغانستان و طالبان، با پادرمیانی عربستان سعودی و حمایت بریتانیا خبر داد. اگرچه حامد کرزی، رییس جمهور افغانستان انجام چنین مذاکراتی را رد کرد، اما در عین حال اذعان کرد که از عربستان سعودی خواسته تا میان دولت افغانستان و گروه طالبان به منظور انجام گفت و گو و آشتی میانجیگری کند. ظاهراً، در نتیجه همین میانجیگری بود که چند روز بعد، گزارشی دیگر در رسانهها منتشر شد حاکی از آنکه تعدادی از مقامات دولت افغانستان با اعضای سابق طالبان در عربستان سعودی، دیدار غیر رسمی داشتهاند و عبدالقیوم کرزی، برادر رییس جمهور کرزی نیز تایید کرد که در این ملاقات حضور داشته است. حمایت نظامیان بینالمللی همزمان با این تحول، برخی از چهرههای ارشد نظامی خارجی در افغانستان، نسبت به آینده جنگ بر ضد طالبان هشدار دادند. فرمانده نیروهای بریتانیایی در افغانستان گفت نبرد بر ضد طالبان به پیروزی قطعی نخواهد رسید، بلکه برای پایان دادن به خشونتها به نوعی توافق و معامله با طالبان، نیاز است. چند مقام نظامی دیگر نیز بلافاصله از اظهارات این فرمانده بریتانیایی حمایت کردند، از جمله ژنرال ژان لویس جورجلین، فرمانده نیروهای نظامی فرانسه، و ژنرال جان کرادوک، فرمانده آمریکایی نیروهای ناتو در افغانستان و حتی ژنرال دیوید پترایوس، بلند پایهترین مقام نظامی امریکا که گفت مذاکرات با برخی از اعضای گروه طالبان میتواند راهی برای کاهش خشونتها باشد.
موضع طالبان اما مذاکره با طالبان، در حال حاضر در سطح فقط یک نظریه باقی مانده است. گروه طالبان، که قرار است طرف اصلی مذاکره باشند، با تشدید حملات خود، عملاً نشان دادهاند که تمایلی به مذاکره با دولت افغانستان ندارند. در هفتهای که گذشت، طالبان برای اولین بار، در داخل ساختمان یک وزارتخانه در قلب کابل، دست به حمله انتحاری زدند که پنج کشته برجای گذاشت. کارشناسان نظامی داخلی و خارجی، توافق دارند که گروه طالبان، حالا از تاکتیک جنگی جدیدتر و تسلیحات و مواد انفجاری پیشرفتهتری استفاده میکنند که این امر به طور چشمگیری میزان موفقیت حملات آنها را افزایش داده است. در عین حال، قاری یوسف احمدی، که خود را سخنگوی طالبان معرفی میکند، در گفت و گویی با بیبیسی گفت طالبان تا زمانی که نیروهای خارجی در افغانستان حضور داشته باشند، خواهند جنگید. نشریه کریشین ساینس مانیتور، در گزارشی در مورد دیدار مقامات افغان و اعضای سابق طالبان در عربستان سعودی، از ژنرال حمید گل، یک مقام سابق سازمان جاسوسی پاکستان، (آیاسآی) نقل قول کرده که گفته «طالبان هرگز به صورت رسمی با کرزی مذاکره نخواهند کرد». ژنرال حمید گل، که روابطی دیرینه و نزدیک با گروه طالبان داشت، گفته است «طالبان حتی یک اینچ هم از موضع فعلی خود عقبنشینی نخواهند کرد، بهخصوص در زمانی که به نظر میآید آمریکا بازنده نبرد در افغانستان است». چالشهای پیش روی مذاکرات: اگرچه موضوع مذاکره با طالبان، بحثی داغ در میان سیاستمداران افغان و دیپلماتهای خارجی بوده، اما در عمل وجود ابهامات و چالشهایی پیچیده چندان هم مجال خوشبینی برای عملی شدن چنین مذاکراتی باقی نمیگذارد. اولین پرسش اساسی که به نظر میرسد در هیاهوی سیاسی و تبلیغاتی مذاکرات گم شده باشد، این است که آیا اصولاً مذاکره با گروه طالبان ممکن است؟ کمتر کسی، باور دارد که گروه طالبان یک گروه سیاسی با اهداف و انگیزههایی ملیگرایانه و یا آزادیخواهانه است. این گروه به طور علنی و عملی نشان داده که تافتهای جدا بافته از دیگر «نهضتهای مقاومت» است و هدف آن فقط پیاده کردن نسخه مورد قبول خود از قوانین شرعی در افغانستان است. این گروه شدیداً متاثر از آموزههای مذهبی و رسوم و عادات قومی است، اما حضور فعال جنگجویان خارجی با اعتقادات تندروانه اسلامیزم سیاسی در این گروه، ساختار عقیدتی و ترکیب ملیتی آن را به شدت پیچیدهتر ساخته است. برای برخی تحلیلگران و سیاستمداران ساده است که فرض را بر این بگیرند که گروه طالبان را میتوان به نحوی تشویق کرد تا به روند سیاسی جاری در افغانستان بپیوندند و از جنگ و خشونت دست بردارند. اما نکتهای که اغلب فراموش میشود این است که طالبان این «جنگ و خشونت» را «جهاد بر ضد کفار» میدانند و این ارزش مذهبی جایگاهی سازشناپذیر و بالاتر از صلح و ثبات، در اعتقادات آنها دارد. کما اینکه، دو شرط عمده گروه طالبان برای مذاکرات نیز همواره «خروج نیروهای خارجی از افغانستان و تطبیق شریعت» در این کشور بوده است. بنابراین، ممکن است آنچه این گروه را به مذاکره ترغیب کند، این باشد که دولت افغانستان، به جای تعیین شروط برای طالبان به منظور مذاکره با آنها، مطالعه و بررسی جدی دو شرط عمده این گروه را آغاز کند. اگرچه این خود نیز تبعات گستردهتر دیگری برای افغانستان و مردم این کشور خواهد داشت.
مذاکره یا درخواست تسلیم؟ از سوی دیگر، مقامات دولت افغانستان، موضعی کم و بیش یکسانی در قبال مذاکره با طالبان داشتهاند و آن اینکه حاضرند «با هر کسی از مخالفان مسلح که سلاح را بر زمین بگذارد و قانون اساسی افغانستان را قبول کند، وارد مذاکره شوند». اما این موضع دولت افغانستان، امر تازه و جدیدی نیست. کمیسیون تحکیم صلح در افغانستان، که نهادی دولتی و مورد حمایت رییس جمهور کرزی و پارلمان این کشور است، در چهار سال گذشته سعی داشته که با افراد و فرماندهان طالبان باب گفت و گو را باز و آنها را به دست کشیدن از خشونت و پیوستن به روند سیاسی جاری ترغیب کند. بنابراین، طالبان حتی از همان سالهای اول سقوط رژیمشان، میتوانسته با ترک سلاح و قبول قانون اساسی، مثل یک شهروند عادی افغان در این کشور زندگی کنند و حتی به فعالیتهای سیاسی بپردازند. بنابراین سوال اینجاست که حتی اگر طالبان بخواهند وارد مذاکره شوند، چه مشوقهای جذابی از سوی دولت افغانستان به آنها ارائه شده است؟ حامد کرزی، رییس جمهور افغانستان، همواره از سازشناپذیری دولتش در قبال اجرای قانون اساسی و حضور نیروهای خارجی تا زمانی که به وجود آنها برای تامین نیاز است، سخن گفته است. علاوه بر آن، در هفته گذشته، در واکنش به نگرانیهای زنان افغان، که اعلام کردند «حقوق آنها نباید قربانی معاملات سیاسی شود»، آقای کرزی به صراحت گفت: «کسی که میخواهد آزادیهای شما را سلب کند، از این خاک نیست، دشمن این خاک است. دشمن این خاک را باید شکست بدهیم، هر کسی که هست؛ خارجی یا داخلی». به عبارتی سادهتر، دولت افغانستان حاضر به پذیرش هیچ کدام از خواستههای طالبان که برای کسب آن سرسختانه با نیروهای افغان و خارجی میجنگند، نیست. نه خروج نیروهای خارجی، نه تطبیق قوانین شرعی با تعبیر طالبان (که محدود کردن زندگی زنان و مردان جزیی از آن است) و نه دولت افغانستان هرگز اشارهای به یک طرح تقسیم قدرت با طالبان کرده است. در این صورت، پیششرطهای دولت افغانستان برای مذاکره با طالبان، یعنی سلاح بر زمین گذاشتن و قبول قانون اساسی، بیشتر یک درخواست تسلیم از طالبان به نظر میآید، تا پیشنهادی برای مذاکره. گذشته از آنکه گروه طالبان، حداقل به صورت علنی همواره با طرح مذاکره مخالفت نشان دادهاند، اما با این اوصاف، موضع حکومت کرزی در قبال گفت و گو با طالبان، ناگهان به طرز چشمگیری تغییر کرد و تلاش سختی در جریان است تا راهی برای آغاز گفت و گو با طالبان پیدا شود. اما در عمل، این کار با چالشها و ابهامات پیچیدهای رو به روست. اولین مشکل این است که گروه طالبان از انسجام نظامی یا اداری خاصی برخوردار نیستند و معلوم نیست حتی در صورتی که حکومت افغانستان برنامه مشخصی برای مذاکره با طالبان داشته باشد، این مذاکرات با کدام افراد یا نهاد رهبری طالبان، انجام خواهد شد. مقامات افغان، و از جمله خود رییس جمهور کرزی بارها خواستار پیوستن گروه طالبان به روند سیاسی جاری شده، اما هرگز استراتژی مشخص و مکانیسم روشنی برای چگونگی پیوستن احتمالی گروه طالبان به دولت مشخص نشده است.
تلاش برای انتخابات؟ مقامات افغانستان، در صحبتهای خود به طور ضمنی، طالبان را به دو دسته تقسیم میکنند؛ دستهای که عمدتاً اعضای عادی این گروه هستند که امکان تشویق آنها به پیوستن به روند صلح وجود دارد، و دسته دوم، اعضای برتر طالبان که به مخالفت مسلحانه خود با حکومت افغانستان اصرار میورزند. گذشته از اینکه چنین تقسیمبندی تا چه حد واقعی است و گذشته از تمام مشکلات و ابهاماتی که پیش روی گزینه گفت و گو با طالبان قرار دارد، مارتین پشینس، خبرنگار بیبیسی، در کابل میگوید: خیلی از افغانها به اصل برجسته شدن تقریباً ناگهانی قضیه گفت و گو با طالبان مشکوکاند و آن را بیشتر تلاش حامد کرزی برای جلب رای و حمایت پشتونها از نامزدی خود در انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در سال آینده، تلقی میکنند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|