تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۸۷ • چاپ کنید    

بنی‌صدر: اوباما با احمدی‌نژاد به جایی نمی‌رسد

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

با انتخاب باراک اوباما، سناتور دموکرات به ریاست‌جمهوری امریکا، گمانه‌زنی‌ها درباره‌ی چارچوب سیاست‌های خارجی آمریکا به رهبرب امریکا اغاز شده است. اوبا در سخنرانی‌های انتخاباتی خود، بر لزوم گفت و گو با ایران تاکید کرده بود. در این زمینه با ابوالحسن بنی‌صدر، اولین رییس‌جمهوری اسلامی ایران گفت و گو کرده‌ام.

آیا با انتخاب اوباما، تغییراتی درسیاست خارجی دولت امریکا به‏طور کلی و به خصوص نسبت به ایران، محتمل است؟ و در این صورت به چه شکل؟

قبل از هر چیز بایدبگویم که انتخاب اوباما در امریکا، یک تغییر در حد یک انقلاب فرهنگی ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ـ سیاسی است. به لحاظ این که او یک دو رگه است و از «سیستم سیاسی واشنگتن» بیرون نیامده، بلکه همان‌طور که خود او می‌گوید، از بیرون آن سیستم عرض وجود کرده است.

او می‏گوید و راست هم می‌گوید که «من در دستگاه سیاسی واشنگتن پرورده نشده‏ام، اما تا آن حد هم با آن همراه بوده‏ام که بدانم سیستم محتاج یک تغییر اساسی است».

و این را هم درست می‏گوید، زیرا او نه از خانواده‏های بزرگ امریکایی است، نه یکی از رهبران دو حزب و نه حتا چهره سرشناسی بوده است. زمانی که او وارد شد، هیچ‌کس باور نداشت که او پیروز شود، اما او پیروز شده است.

او توانایی و امید بزرگی را نمایندگی کرده است‌! و جامعه‏ی امریکایی با این انتخاب، آن تغییر اساسی را که به مرزهای نژادی‌، طبقاتی و حتا ملاحظات بین‏المللی، مربوط می‏شود در نوردیده است.

اگر توجه کنید، در این انتخابات، مثل انتخابات قبلی، نظام‌هایی مثل ایران و اسراییل حضور پیدا کردند که به نفع آقای مک‏کین نقش بازی کنند، اما نتوانستند اثر بگذارند.

پس مجموعاً، این تغییر مهمی هم در درون امریکا است؛ و هم از طریق امریکا با بقیه‏ی دنیا.

به نظر شما ایران می‌تواند از این شرایط و حضور آقای اوباما در کاخ سفید در جهت تخفیف بحران‌های خارجی استفاده کند؟

بله، اگر این تغییر شرایط برای او قابل فهم باشد. نه مثل این‌که در دمادم انتخابات امریکا، ناگهان در تهران نام‌نویسی کنند برای عضویت در حزب‌الله یا عملیات استشهادی؛ ‌یا نیایند پایگاه‏های دریایی در برابر هرمز ایجاد کنند، به آزمایش اورانیوم تا نود درجه دست بزنند و...

حرکاتی که دیدید آقای مک کین هم از آن‏ها استفاده کرد و کلیپی هم درست کرد که اگر آقای اوباما رییس جمهور شود، ایران به بمب اتمی مسلح می‏شود و جنگ اتمی احتراز‌ناپذیر می‏شود.


ابوالحسن بنی‌صدر، (عکس از سایت ایران مانیا)

البته اثر همه‏ی این‏ها اگر صفر نشده، بسیار کم شده است. به ترتیبی که آقای مک‌کین نتوانست از این ابزارها برای رسیدن به ریاست جمهوری استفاده کند. این خود تحول مهمی است.

برای این‌که به اهمیت این تحول پی ببریم‌، به مثال دیگر می‌توانیم بزنیم. توجه‌تان را جلب می‏کنم به این‌که بعد از شکست امریکا در ویتنام و روی کار آمدن آقای کارتر، انقلاب ایران واقع شد. بعد از آن گروگان‏گیری روی داد که یک طرح امریکایی بود اما در ایران به عنوان یک طرح انقلابی اجرا شد. اثر این گروگان‏گیری چه بود؟ «ریگانیسم» بود!

این انتخابات اخیر آمریکا به این معنا هم هست که جامعه‏ی امریکایی می‏خواهد با آن ریگانیسم که حادترین حالت آن‌ را در زمان جورج بوش تجربه کرده است، وداع کند و اگر چنین امری تحقق پیدا کند، می‏توانید تصور کنید که چه تحول عظیمی در رابطه‏ی امریکا با بقیه‏ی جهان رخ داده است.

اما با توجه به مجموعه شرایط و نتیجه‌گیری های شما در رابطه با ایران باید منتظر چه تحولاتی بود؟

آن‏چه‌ به کشور ما مربوط می‏شود؛ این احتمال وجود دارد که تحریم‌ها و مجازات‌های اقتصادی برای مردم ما و اقتصاد کشور ما سخت‏تر شود. از این جهت که آقای اوباما، افکار عمومی غرب را با خود دارد که آقای ‌بوش نداشت.

اوباما توانایی برانگیختن کشورهای غربی ـ‏ حتی روسیه و چین ‏ـ را برای تشدید مجازات‏های اقتصادی با ایران بیش از آقای بوش دارد.

من امیدوارم که او متوجه بشود، ملتی مثل ملت ایران نباید از بیرون تحت فشار باشد تا بتواند از درون برای بازیافت آزادی‏اش عمل کند.

و نیز امیدوارم که هر ایرانی هم حالا با خودش بگوید که وقتی اوباما می‏تواند در امریکا به ریاست جمهوری برسد، ملتی هم مثل ملت ایران هم می‏تواند خود را از این استبداد رها کند.

به هر حال این امر یعنی خطر تشدید مجازات‏های اقتصادی و فشار به مردم ایران وجود دارد و نمی‏توان آن را نادیده گرفت. حتی خطر جنگ را هم نمی‏شود گفت، به کلی از بین رفته است، با توجه به این‌که اسراییل وجود دارد، حکومت ایران و بحران‌سازی‏های‏اش هم وجود دارند.

حالا در امریکا‌ هم سناریویی هم درست کرده‏اند به عنوان «سورپرایز نوع جدید» که بعد از انتخابات باید رخ بدهد، گفته‏اند که زورق‏های جنگی با آرم و رنگ زورق‏های ایران درست کنند، آن‏ها به ناوهای امریکایی حمله کنند و به این ترتیب جنگ دربگیرد.

شما چنین امری را محتمل می‏بینید؟

در این دنیا همه چیز محتمل است.

اما با توجه به تغییراتی که در سیاست خارجی امریکا انتظار می‏رود، یعنی میزان انتظار ما این قضیه را محتمل می‏‏کند یا نه؟

مساله این است که آن طرفی که می‏خواهد تغییر را ایجاد کند، چقدر امکان دارد و آن‏هایی که وضعیت مشخصی را می‏خواهند تحمیل کنند، چقدر امکان دارند.

مثل قضیه‏ی گروگان‏‏گیری که آقای کارتر نمی‏خواست گروگان‏گیری بشود، چون به زیان او بود. ولی به او تحمیل شد. کسی هم فکر نمی‏کرد که این اتفاق بیفتد. اگر قبل از گروگان‏گیری از کسی می‏پرسیدید که آیا احتمال دارد چنین چیزی رخ بدهد، به‌طور عادی پاسخ می‏داد، نه. اما این اتفاق افتاد و نتایج آن را هم تا امروز می‏بینیم.

کسانی که برای امریکا نقش جهانی می‏بینند و می‏خواهند حتی این بحران اقتصادی را برای سلطه‏ی بیشتر امریکا بر جهان وسیله کنند، ممکن است هزار بازی بر سر اوباما‌ بیاورند. چنین نیست که او را به حال خود رها کنند.

محتمل‏ترین نتیجه‏ی تغییرات سیاسی امریکا در رابطه با سایر کشورهای جهان، از نظر شما‌ چیست؟

در مورد ایران، تشدید مجازات اقتصادی بسیار محتمل است. اما از لحاظ روانشناسی مردم منطقه، احتمال تغییر دیگری هست و آن این‌که، این جوامع اطمینان خاطر بیشتری پیدا کنند که دیگر در امریکا کسی با سیاست جنگ‏طلبانه که به هرتقدیر می‏خواهد جنگ راه بیندازد، بر سر کار نیست و دستگاه سیاسی آمریکا می‏تواند عاقل شده باشد و مردم ـ از جمله مردم ایران ـ می‏توانند بدون احساس خطر از بیرون، در درون خواستار آزادی‏ و استقرار دمکراسی باشند.

از این نظر، می‌تواند این انتخابات اثر تعیین‌کننده در مبارزات دموکراتیک مردم داشته باشد.

شما به بی‌میلی دموکرات‌ها در رابطه با درگیری با ایران اشاره کردید. مایلید این تحلیل را به لحاظ تاریخی باز کنید؟

از لحاظ تاریخی هم می‏شود دید. در دوره‏ی کارتر، انقلاب ایران واقع شد، با ریگان کودتای خرداد ۶۰ و آن "استبداد سیاه" تا دوران کلینتون شکل گرفت.

دوره‏ی کلینتون و هاشمی رفسنجانی، دوره‏ی نزاع، برخورد و تحریم اقتصادی است.

دوره‏ی ‌کلینتون و خاتمی، زمان کاهش تنش است و عذرخواهی امریکا بابت کودتای ۲۸ مرداد و یک جو آرام و تفاهم‏آمیز. دوره‏ی بعد، جورج بوش و آقای احمدی‌نژاد!

اکنون باید امیدوار بود که با روی کار آمدن اوباما، ببینند که با این تحول عظیم در امریکا، با وجود احمدی‏نژاد در ایران،‌ سیاست‌ تغییر پیش برده نمی‌شود.

Share/Save/Bookmark

صفحه ویژه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۸ آمریکا
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

مصاحبه بسیار جالبی بود.

-- بدون نام ، Nov 10, 2008

بسمه تعالی
می گوید : «اگر قبل از گروگان‏گیری از کسی می‏پرسیدید که آیا احتمال دارد چنین چیزی رخ بدهد، به‌طور عادی پاسخ می‏داد، نه.»

اینقدر بی منطق !! خود آمریکایی ها چنین عملی را پیش بینی می کردند و در اسنادشان موجود است.

-- رعدی ، Nov 10, 2008

سلام
مصاحبه خوبی بود، اما کسی مثل بنی صدر ... آیا ارزش چنین اظهار نظرهایی رو داره. کاش در حین مصاحبه خلاصه ای از نظرات بنی صدر در زمان خودش و رفتارهای سیاسیش آورده میشد و همینطور مصاحبه گر بیشتر بنی صدر رو به چالش می کشید تا مصاحبه خواندنی تر میشد.

-- هادی ، Nov 11, 2008

lمن با نظر اقای بنی صدر موافق هستم.از لحاظ تاریخی چه قبل از و بعد از انقلاب هر وقت دمکراتها به قدرت رسیدن فضای سیاسی بازتر شده است.به عنوان مثال زمان کندی وکارتر درقبل از انقلاب وکلینتون در بعد از اقلاب که منجر به حماسه دوم خرداد شد.وهر وقت جمهوریخواه ها به قدرت رسیدن فضای سیاسی مملکت بسته شده است.برای مثال زمان نیکسون قبل از انقلاب و ریگان و جورج بوش پدر و پسر بعد از انقلاب به خاطر همین موضوع هم شاه و هم حکومت فعلی ایران خواهان به قدرت رسیدن جمهوری خواهان در امریکا بوده وهستند.

-- محمد شریفی ، Nov 11, 2008

اول ديدمارزشي ندارد به كامنت گذار بالاجوابي بدهم ولي بعدا ديدم حداقل وظيفه انساني وطرفداري ازحق است.هر چند از كامنت واستدلال شما معلوم است براي همه انهايي كه ميخوانند كه از چه تيپ افكاري برخوردار يد.ازنظرعلمي وبا فرهنگ ازادگي وانساني خدمت شما جواب مدهم.اول كه مي فرماييد كه مصاحبه جالبي. وحتي بنظر مي ايد از استدلال اقاي دكتر هم خوشتان امده. بعد مي گوييدحيف كه ايشان اين استدلال راميكند.وبهتر است مصاحبه كننده مواصع ايشان را دران زمان راهم بياورد.خوب شما خودتان اگر مواضع بدي ايشان داشت مخواستيد بياوريد. اينجانب53سال درم ودرتمام دوران انقلاب حاضر. شما لطفا نه دراين تاريخ انقلاب بلكه در تاريخ 100ساله يك نفر را بفرمائيد كه مقام قدرت را كه ايشان داشت از رئيس جموري وفرماندهي قوا ورئيس شوراي انقلاب.همه را كنار بگذارد وبخاطر مردم وازادي با همه قدرتمدارن در بيفتد. شما هم الان فقط انطرف دنيا جرئت كامنت گذاري داريد وگرنه ما ميديدم وانزمان من در دانشگاه بودم كه انزمان كه ايشان ايستادگي مكرد تمام احزاب وگروههاازچپ وراست هفت سوراخ پنهان بودند.با تشكر از خاتم محمدي از ايشان مي خواهم كه چون توهين اين كامنت گذار چاپ شده علا رغم اينكه قانون شما مي باشد كه كامنت هاي حاوي توهين چاپ نمي شود.انهم به شخصي كه شما دوست داشته باشيد يانه ازاديد.اما11مليون مردم 28سال پيش به ايشان راي دادند.

-- كورش.ازاد ، Nov 11, 2008

من با آقای بنی صدر موافقم که انتخاب اوباما میتواند سرفصل جدیدی در روابط بین المللی بگشاید. وهمچنین با این نظر که حاکمیت فعلی ایران موقعیت و توانایی استفاده از شرایط جدید را ندارد .موقعیت جدید در صورتی قابل بهره برداری هست که ایرانیان خود را از شر این حاکمیت رها کنند و بعنوان ملتی آزاد نماینده منتخب خود را به صحنه های بین المللی بفرستند .

-- محمد ، Nov 11, 2008

جناب رعدی،
اگر قبل از گروگانگیری از کسی می پرسیدید که احتمال چنین اتفاقی هست نمی گفت مه. شاهدش هم تلاشی که درست یک هفته قبل از آن مارکسیست ها برای تسخیر سفارت انجام دادند. شاهد دیگرش هم اینکه به بسیاری از کارمندان غیر ضروری سفارت دستور خروج از ایران داده شده بود. نمی گویم همه، اما بسیاری از کسانی که حتی از دور دستی بر آتش داشتند از احتمال آن با خبر بودند. حداقل تاریخ 30 قبل را مطالعه کنید بعدا کامنت برای اخبار سیاسی-تاریخی بگذارید.

-- بدون نام ، Nov 11, 2008

سلام/
مصاحبه ي بسيار مفيدي بود. ممنون

-- بدون نام ، Nov 12, 2008

خدمت جناب آقای هادی سلام میکنم و به ایشان عرض میکنم که زمانی آقای بنی صدر در این کشور از قدرت و جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار بودند ولی به خاطر دفاع از حقوق و آزادی مردم ایران از تمام آن ها صرف نظر کردند و با زورپرستان درافتادند و در نتیجه هم اکنون در غربت و فقر زندگی میکنند. بی تردید اگر ایشان با ارباب قدرت کنار آمده بود هم اکنون از نظر ثروت و قدرت از اکثر این افراد که در قدرت هستند جایگاه بالاتری داشت.

-- بدون نام ، Nov 12, 2008

در جواب به رعدی: معلوم است که آمریکائیها این را پیش بینی میکردند و در اسنادشان هم موجود است. آنها خودشان این کار را برنامه ریزی و به دست ایادی خود در ایران پیاده کردند. در طول 444 روزی هم که گروگانهای آمریکایی در ایران بودند، ماموران CIA و FBI و سازمانهای امنیتی مشابه دیگر از آمریکا و موساد از اسرائیل و همچنین KGB از شوروی سابق و بقیه برادران "متخصص در امور ویژه" از جاهای دیگر مثل انگلستان و فرانسه و ... که در میان همان به اصطلاح گروگانها بودند، به تعلیم و تریبت گروههای مشخصی از نیروهای ظاهراً حزب اللهی پرداختند که در نقش نگهبانان آنها در واقع از آنها محافظت میکردند. بعضی از این گروگانها که در آن ایام ریش هم گذاشته بودند، حتی به خارج از محل اقامتشان یعنی همان لانه جاسوسی هم آزادانه رفت و آمد میکردند. احتمالا بعضی از آنها حتی قبل از تمام شدن مدت "اسارت" خود از ایران خارج شده بودند. افراد ایرانی تربیت شده در آن مدت توانستند در همان ایام و بعد از آن ساوامای ایران را راه اندازی کنند و تا امروز هم که بحمداله به انجام وظیفه الهی و آسمانی خود هستند مشغول، بی کلک و بی بامبول!

-- روسی ، Nov 12, 2008

مصاحبه جذاب و خواندنی ای بود. از سرکار خانم محمدی تقاضا میکنم مصاحبه ای هم با دکتر اسماعیل نوری اعلاء انجام دهند.

-- سعید ، Nov 12, 2008

بسمه تعالی
گویا دوستان متوجه نظر بنده نشدند. بین گیومه سخن من نبود بلکه سخن آقای بنی صدر است و بنده به اون انتقاد کردند. بعضی فکر کرده اند این حرف خود من است. بهتر است قبل از کامنت فارسی گذاشتن با بعضی از علامات آن مانند گیومه آشنا شویم.
تشکر

-- رعدی ، Dec 9, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)