گمانهزنی درباره علل برخورد و بازداشت وبلاگنويسانبنا بر گزارشهای منتشر شده از سوی نهادهایی چون «کمیتهی دفاع از روزنامهنگاران»، «گزارشگران بدون مرز» و «سازمان عفو بینالمل»، ایران یکی از بزرگترین زندانهای روزنامهنگاران و وبلاگنویسان دنیا محسوب میشود. در اوایل دههی ۸۰، تعداد زیادی از وبلاگنویسان ایرانی دستگیر و برخی از آنان مدتها در زندان ماندگار شدند. در روزهای گذشته، بر اساس شایعات مطرح شده، یکی از وبلاگنویسان ایرانی بازداشت شده است. اما نه نهادهای رسمی و نه خانوادهی این وبلاگنویس، خبر بازداشت را تایید نکردهاند. در حال حاضر، گمانهزنیها در مورد بازداشت یا عدم بازداشت و علل خاموش ماندن وبلاگ حسین درخشان، آغاز شده است.
درخشان ۳۳ ساله، چند هفتهی پیش، بعد از اقامتی طولانی در غرب و گرفتن تابعیت کانادایی، به ایران بازگشته بود. تا این لحظه، تلاشهای ما برای گرفتن تایید بازداشت یا عدم بازداشت حسین درخشان، به نتیجهای نرسیده است. تا آنجایی که اطلاع داریم، خانوادهی او با رسانهها صحبت نمیکنند. در همین رابطه، با دو نفر از روزنامهنگاران و وبلاگنویسانی که به خاطر فعالیتهای وبلاگنویسی خود بازداشت شده بودند؛ شهرام رفیعزاده، روزنامهنگار و وبلاگنویس ایرانی ساکن کانادا، و امید معماریان، وبلاگنویس و روزنامهنگار ایرانی ساکن آمریکا، گفت و گو کردهايم.
آقای رفیعزاده، به نظر شما، به عنوان یکی از کسانی که سابقهی دستگیری به خاطر فعالیتهای وبلاگنویسی را دارد، علت اصلی دستگیری یک وبلاگنویس از طرف دستگاه قضایی یا اطلاعاتی ایران، چه میتواند باشد؟ معمول کار دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی در مورد وبنگاران و وبلاگنویسان این است که آنها را قبل از دستگیری احضار میکنند یا به آنها تذکر میدهند. در مورد خود من هم این اتفاق افتاد. در خرداد ۱۳۸۲ احضار شدم و تذکرات لازم به من داده شد. اما چون به همان روال ادامه دادم، در نهایت بازداشت شدم. در طول بازداشت، قرار است فرد را در آنجا بشکنند و برای اعترافگیری آماده کنند. او را در شرایط سختی قرار میدهند، تحت شکنجه و یا آزارها و تهدیدهای روحی تا برای اعترافگیری یا نوشتن سناریوهای از پیش تعیین شده، آماده شود. البته این توضیح شما در مورد کسانی مصداق پیدا میکند که به عنوان مخالف یا منتقد مطرح باشند. اگر کسی عملاً منتقد نباشد، در آن صورت چه نیازی به بازداشتش است؟ در این موارد دو حالت وجود دارد؛ یکی اینکه احتمال دارد در مورد آن شخص دچار تردید باشند و میخواهند آن شخص تخلیهی اطلاعاتی بشود. حالت دوم هم این است که، وبلاگنویس یا وبنگار مربوطه قرار است هدف یک سناریو قرار بگیرد. یعنی ابزار یک سناریوی از قبل تعیین شده بشود. بنابراین لازم است اعلام شود که او بازداشت شده یا اینکه حتی بهطور صوری بازداشتش کنند تا بتوانند آن سناریویی را که معمولاً در ارتباط با کسان یا نهادهای دیگر است، اجرا کنند. از امید معماریان، یکی دیگر از بازداشتشدگان پروندهی معروف «وبلاگنویسان» پرسیدم: آیا سابقه دارد که دستگاه قضایی یا امنیتی با وبلاگنویسانی که مخالف یا منتقد نظام محسوب نمیشوند، برخورد کند؟ بستگی دارد که این شخص چه کسی باشد و اینکه آنها به کسی که در ظاهر طرفدار آنها است، اعتماد دارند یا نه. اگر اعتماد نداشته باشند، از روشهایی استفاده خواهند کرد که با خرد کردن شخص و بیاعتبار کردن او در جامعه، عملاً جایی برایش باقی نگذارند جز اینکه به طرف آنها برود. میخواهند به این شکل مطمئن شوند که این فرد با آنها بازی نمیکند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
این نوع خبر دادن با استفاده از نام درخشان را بهش می گویند : کلاهبرداری !اصلا در باره درخشان چند کلمه در این خبر گفته شده است ؟
-- احمدی ، Nov 22, 2008نمی توایند دلخوریتان را از وی پنهان کنید. عجب اطلاع رسانی می کنید شما!
-- فرهاد ، Nov 22, 2008حسین درخشان در چند سال اخیر سعی کرد با استفاده از توجیه "مطابق قانون اساسی بودن" و "برای حفظ نظام حکومتی" بسیاری از خطاهای ج.ا.ا رو توجیه کنه. حتی برخورد با بهاییان رو با بیان اینکه در قانون اساسی جزو ادیان رسمی نیستند موجه جلوه داد. حالا که خودش به دلیل انجام کاری غیرقانونی یعنی سفر به اسرائیل بازداشت شده من فکر نمی کنم دلیلی برای ناراحتی وجود داشته باشه. گرچه در اصل خبر، یعنی اینکه او واقعاً بازداشت شده باشه شک دارم. این آدم در رسانه ای کردن خودش استاده.
-- علی ، Nov 22, 2008ببخشید ولی حسین درخشان " تابعیت " کانادا رو گرفته و نه " ملیت " رو ! ملیت یه مساله قومی ، نژادی و فرهنگیه و تابعیت یه رابطه حقوقی ، سیاسی و فرهنگی . ملیت یک فرد قابل تغییر نیست ولی تابعیتش طبیعتا ، چرا . ما در زبان حقوقی ، Nationality رو تابعیت ترجمه می کنیم و نه ملیت .
-- افرا ، Nov 22, 2008---------------------
اصلاح شد
سپاس به خاطر توجهتون .
-- افرا ، Nov 22, 2008واقعا خبرنگار بی سوادتر نداشتید، این مطلب رو بنویسه و مصاحبه بگیره؟! خجالت هم والله خوب چیزیه. این چه طرز تنظیم خبر و جمع آوری اطلاعاته آخه؟ این مطلب توی در پیت ترین روزنامه ایران هم جاش توی سطل آشغال بود، دوستان عزیز!
-- رها ، Nov 22, 2008برای چه وقت گرانبهای خوانندگان رابرای یک هرزه آدم فروش تلف می کنیدآقای درخشان نظیرپیام فضلی نژادپیش اربابانشان درحال فراگیری اعتراف درخصوص مخالفان حکومت واجرای شوی تلویزیونی می باشندوبزودی هم سروکله شان پیدامی شود
-- ناصر ، Nov 22, 2008عالی بود. نشان می دهد که هيچ کس به درخشان اعتماد ندارد، حتی خبری هم که در باره او مطرح می شود قابل اعتماد نيست
-- جواد ، Nov 22, 2008احتمالا دیدن تاریخ مصرف این آقا تمام شده ، حرفش دیگه جایی خریدار نداره ، براش یک کاربرد جدید پیدا کردن
-- ناصر ، Nov 22, 2008کار نویسنده و مصاحبه گر متن فوق به اندازۀ یک شاهی هم ارزش ندارد.
-- رزیتا ، Nov 23, 2008فقط نام درخشان را عنوان کرده و با دو تا از مخالفین وی مصاحبه کرده که بخواهد او را
بیشتر لجن مال کنند و خودی نشان دهند.
سوای لگدپرانیهای درخشان بسوی فعالین حقوق بشر و بسیاری از نویسندگان، روزنامهنگاران و اندیشمندان و سوای دفاع او از خامنهای و احمدینژاد و مجیزگوئیهای او باید از او بعنوان یک انسان و یک شهروند دفاع کرد و اگر دستیگر شده تمام اقدامات لازم را انجام داد. این هیچ منافاتی با گمانهزنی در باره صوری بودن دستیگری یا به خدمت گرفتن وی ندارد.
-- شاهین ، Nov 23, 2008انتقاد دوستان درست است و من هم همین نظر را دارم. این نوع مطلب سازی کار رسانه های مبتذل بازاری است که به هر قیمت می خواهند با خبری ولو غیردقیق مردم را سرگرم کنند و نه سایتی مانند زمانه
-- پرویز ، Nov 23, 2008ببینید دوستان عزیز!
نمی دانم چرا به مخیلهء بعضی از ماها نمی گنجد که کسی می تواند "تغییر" کند. حالا حتماً این تغییر، مثلاً از بسیجی بودن به عامل اسراییل و یا جاسوس بودن باید باشه؟ یا اگر کسی مخالف رژیم باشد، و تغییر فکر بدهد، حتماً باید آدمی هرزه و آدم فروش باید باشد؟ یک کم به خود آدمها هم ارزش بدید لطفاً. نمی دانم چرا مخیلهء ایرانی در بین دو چیز متفاوت فقط جولان می کند. آن یا خیر مطلق است یا شر مطلق. حتی مذهب شیعه نیز که فعلاً مذهب اکثریت ایرانیان است گرایشی این چنینی دارد . خود را با توجه به توطئهء دیگران معنا می دهد.
-- فرهاد ، Nov 23, 2008Don't take it serieously, my friend.
-- بدون نام ، Nov 23, 2008معلومه خيلی سخته راجع به هودر حرف زدن. اينقدر سر همه کلاه گذاشته که با احتياط اسمش رو ميارین. از کجا معلوم استخدام وزارت نشده و بهش اجازه ندادن وبلاگشو آپديت کنه تا وقتی معاونت حقوقی وزارت اظهار نظر کرده باشه؟
به نظر من به جای مصاحبه با اميد معماريان و شهرام رفيع زاده که واقعا دستگير شده بودن به خاطر وبلاگنويسی بايد با دوستای هودر مصاحبه می کردين که خبر دارن اون دقيقا کجاس
-- Mard ، Nov 23, 2008