خانه > گوی سیاست > ایران > مزروعی: فقط خاتمی؛ سحرخیز: خاتمی نیامد، نوری | |||
مزروعی: فقط خاتمی؛ سحرخیز: خاتمی نیامد، نوریمریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comکمتر از ۱۰ ماه به انتخابات ریاست جمهوری دورهی دهم در ایران باقیمانده است. مسایل و مشکلات جاری کشور در عرصههای داخلی و خارجی، چالشهای سیاسی و اقتصادی که دولت نهم با آن روبهرو است، همه موجب شدهاند که بحث انتخابات آتی زودتر از همهی دورههای گذشته به بحث محوری سیاسی در جامعه تبدیل شود. بهویژه نیروهای مخالف دولت فعلی، از مدتها پیش گزینههایی همچون خاتمی، رییسجمهور پیشین، حسن روحانی، عارف، کروبی و عبدالله نوری را اخیراً با تأکیدات قویتری مطرح میکنند. بحث حضور آقای عبدالله نوری به عنوان کاندیدای ارجح اصلاحطلبان و حتی به جای آقای خاتمی، بازتابهای معینی در چالشهای انتخاباتی یافته است. یکی از مدافعین این پیشنهاد، عیسی سحرخیز است که مدیر کل مطبوعات داخلی وزارت ارشاد در دورهی آقای خاتمی بود. او در گفت و گو با زمانه با وجود اینکه کاندیداتوری آقای نوری را در صورت عدم حضور خاتمی طرح میکند، به برتریهای نوری نسبت خاتمی اشاره میکند و در مقابل علی مزروعی، عضو شورای مرکزی حزب مشارکت معتقد است که آقای خاتمی همچنان صحیحترین گزینه است و به خطرات اجماع اصلاحطلبان بر سر عبدالله نوری میپردازد. آقای سحرخیز، نخست توضیح میدهد که در جبههی موافقانِ حضور آقای نوری، دو برخورد وجود دارد:
آقای زیدآبادی از ابتدا مخالف حضور آقای خاتمی بوده است. اگر هم آقای نوری را چه ایشان و چه بخشی از دانشجویان و تحریمیها مطرح کردند، به این دلیل بود که فکر میکنند که یک برگ جدیدی را روی میز میگذارند. در صورتی که یک جناح دیگر، یا حداقل من، این بحث را دارم که آقای خاتمی به دلایل مختلف گزینهی اول است. اگر آقای خاتمی به هر دلیلی نیامد، آن موقع کسان دیگری مطرح میشوند که در رأس لیست، آقای نوری هستند. احتمال رد صلاحیت آقای نوری در این محاسبه قرار دارد یا خیر؟ شاید یک نگاه به این ماجرا این است که امکان دارد آقای نوری که رد صلاحیت بشود. در واقع کسانی که آقای نوری را مطرح میکنند، نگاهی فراتر از حضور یا عدم حضور در انتخابات دارند و فکر میکنند که اصلاحات باید وارد یک فاز دیگری بشود؛ تحلیل دیگری از اوضاع فراهم بشود که در آن وضعیت، دیگر بحث آقای خاتمی منتفی میشود. اما آقای سحرخیز، من از شما میپرسم که در صورت نیامدن آقای خاتمی، چه طور شما در رأس لیست خودتان کسی را خواهید داشت که لااقل به خاطر سابقهی زندان به نظر میآید که احتمال رد صلاحیت او، صد درصد است؟ در این صورت اصلاحطلبان به طور کلی انتخابات را به جبههی مقابل نخواهند باخت؟ طبیعتاً نگاه من به این مسأله است که ما باید به کارزار انتخاباتی نگاه بکنیم. این کارزار انتخاباتی بسیار مهمتر و اثرگذارتر است تا اینکه ما بخواهیم در انتخاباتی شرکت بکنیم که حتی اگر پیروز بشویم، دوباره همان آش باشد و همان کاسه.
اما اگر ما با گزینهای بیاییم که اگرچه احتمال رد صلاحیت کردن وی - نه آنگونه که شما میگویید صد درصد - حتی ۹۵ درصد وجود دارد، ولی آن پنج درصد میتواند چالشهایی را در جامعه برانگیزد که از جمله میتواند حاکمیت را به تفکر وادارد که رد صلاحیت نکند. چون که اگر بخواهد رد صلاحیت بکند، هزینههای گزافی را باید بدهد و آن موقع، ماجرا اصلاً فرق میکند. ولی آقای سحرخیز، فکر نمیکنید که حاکمیت نشان داده که از هزینه کردن به این معنا که شما میگویید که حذف همهی کاندیداهای مخالف هست، ابایی ندارد؟ در دورهی گذشتهی انتخابات ریاست جمهوری که آقای معین هم نامزد شده بودند، درست است که در مرحلهی نهایی که ایشان قطعی شدند، از وی حمایت کردیم و تلاش هم کردیم و در ستاد ایشان هم فعال بودیم، ولی من در آن زمان هم فکر میکردم که اگر آقای معین نبود و فرضاً محمدرضا خاتمی بود یا حتی بهزاد نبوی بود و این جریانهایی مثل آقای نوری - که الان میگویند صد درصد رد صلاحیت میشود ـ حاکمیت به دلیل ملاحظاتی در آخرین مرحله، آنها را هم تأیید صلاحیت میکرد. الان هم فکر میکنم که شرایط خاصی که از لحاظ داخلی و خارجی حاکم است، به گونهای نیست که به این راحتی بگوییم صد درصد آقای نوری رد صلاحیت شدنی است. در این صورت آمدن آقای نوری بیشتر به صلاح است تا آقای خاتمی. برتریهای ایشان نسبت به آقای خاتمی چیست؟ آقای نوری اگر بیاید و تأیید صلاحیت بشود، پتانسیلی را با خودش وارد عرصه خواهد کرد و حرفهایی را خواهد زد، و حتی اگر انتخاب بشود، شرایطی را برای اصلاحطلبها پیش میبرد که با مورد آقای خاتمی که به هر حال مجبور بود برای همه چیز اجازهای بگیرد یا حداقل تأییدی را دریافت بکند، متفاوت خواهد بود. آقای نوری بیشتر از آقای خاتمی به رأی مردم تکیه خواهد کرد و بر اساس آن رأی است که سخن خواهد گفت. خودش را نمایندهی ملت میداند و در آن جایگاه، ریاست جمهوری میکند. حتی اگر اینطور باشد و ایشان از یک موضع بالاتری بخواهند حرکت بکنند، به نظر شما ساختار قدرت به ایشان، این اجازه را میدهد و اهرمهای اجرایی برای پیشبرد منویات خودشان دارند؟ ایشان بحث اجرایی نخواهد داشت؛ بلکه ایشان اگر رأی مردم و حمایت مردم را داشته باشد، پیشینهی تاریخی ما نشان میدهد که با آن میشود خیلی کارهایی را انجام داد و خیلی از امکاناتی را که پیش از این حاکمیت به نمایندهی ملت واگذار نمیکرده، مجبور است این کار را انجام بدهد. یکی از خطاهای آقای خاتمی این بود که رأیای را که در دو مرحله از مردم گرفت و مردمی را که آماده بودند در جاهایی هزینه بدهند، از آنها استفاده نکرد.
آقای مزروعی در همهی این موارد، به گونه دیگری میاندیشد: در رابطه با انتخابات اولین نکتهای که باید به آن توجه کرد، اینکه انتخابات به مفهوم آزاد و رقابتی تقریباً با تجربهی انتخاباتی که ما در مجلس هفتم و هشتم و ریاست جمهوری نهم داشتیم، منتفی است. اگر قرار است که ما به عنوان جناح اصلاحطلب وارد انتخابات بشویم، باید این شرایط را کاملاً در نظر داشته باشیم. بایستی با نامزدی وارد انتخابات بشویم که بتواند این انتخابات را آزاد و رقابتی کند، ضمن اینکه از صافی شورای نگهبان بگذرد؛ و نیز همینطور مردم یک شناخت کاملی نسبت به او داشته باشند. برای اینکه ما رسانه نداریم که بخواهیم او را معرفی کنیم و ضمن اینکه قدرت رأیآوری به اندازه کافی داشته باشد. اگر ما در بین افرادی که مطرح هستند بگردیم، تنها فردی که این ویژگیها را میتواند داشته باشد، آقای خاتمی است. ما باید درواقع با هدف پیروزی در انتخابات و برهم زدن شرایط موجود وارد این عرصه بشویم. وگرنه اگر قرار باشد به گونهای عمل کنیم که از اول نشانهی این باشد که ما نمیخواهیم بهطور جدی در انتخابات، و برای پیروزی در انتخابات شرکت کنیم، طبعاً این معنای خاصی نخواهد داشت. اشارهی شما به مشارکت غیرجدی، آیا ارائهی کاندیدایی مثل آقای نوری است که امکان رد صلاحیت او را میبینید؟ تقریباً این را میشود پیشبینی کرد که چنین اتفاقی میتواند بیفتد. ما باید با احتمالات بالا وارد این انتخابات بشویم. در مورد آقای خاتمی تقریباً میشود نظر داد که یک چنین اتفاقی رخ نخواهد داد. اما در مورد هر کاندیدای اصلاحطلب دیگر ممکن است که این مشکل پیش بیاید و طبعاً از اول اگر ما بخواهیم روی کاندیدایی سرمایهگذاری بکنیم که احتمال رد صلاحیت او بالاست، این نشانهی این است که ما نمیخواهیم بهطور جدی وارد انتخابات بشویم. آقای مزروعی، در صحبتی که پیش از شما با آقای سحرخیز داشتم، ایشان معتقد بودند که همانطور که در انتخابات گذشته آقای معین را حاکمیت حذف نکرد، به خاطر هزینهی بالایی که این کار دارد،؛ پیشبینی ایشان این است که در مورد آقای نوری هم این امر قطعی نباشد؟ (خنده) ایشان فکر میکنم یک کمی در ایران، شرایط را درست ارزیابی نمیکنند. برای اینکه در انتخابات مجلس هشتم که تقریباً بیش از ۹۷ درصد اصلاحطلبان و چهرههای شناخته شدهی اصلاحطلب را رد کردند، چه هزینهای به آنها تحمیل شد؟ این بعد از انتخابات ریاست جمهوری نهم بود. یعنی ایشان اگر استناد به انتخابات ریاست جمهوری نهم میکنند، الان شرایط با آن موقع کاملاً متفاوت است. برای اینکه حتی در انتخابات مجلس هفتم هم، ما شرایط انتخابات مجلس هشتم را نداشتیم. بنابراین من فکر میکنم که شرایط کاملاً تغییر کرده و جناح حاکم اصلاً محاسبهی اینگونه هزینهها را نمیکند و عزم خود را هم جزم کرده است. در مورد آقای خاتمی تنها به این دلیل ما میگوییم که احتمال رد صلاحیت او تقریباً صفر است که ایشان دو دوره رییسجمهور بودند و هم به لحاظ داخلی و خارجی چهرهی شناخته شدهای هستند و به هر حال توجیه اینکه بخواهند دست به یک چنین اقدامی بزنند، تقریباً میشود گفت بسیار سخت و نشدنی است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
متاسفانه هم در جناح اصلاحات و هم اصول گرایان به تنها چیزی که توجه نمی شود برنامه است . ایران در همه زمینه ها عقب مانده است در حالی که دنیا دنبال راه و روش نوینی برای اداره ی دنیاست ما افرادی را تجربه می کنیم که چندین بار در آزمایشات مردود شده اند . در دنیا با بینش دیگری نگاه میکنند . پس از آنکه ریگان و تاچر پاسخ بحران دهه ی 1970 را لیبرالیزم دانستند و حاکمیت لیبرالیزم را بلامنازع برقرار کردند , کلینتون و بلر به اوجش رساندند ولی این راه حل جز افزایش جنگ و فقر و بحران بیشتر و بغرنج تر چیزی برای دنیا به ارث نگذاشتند جنگهای بالکان عراق افغانستان دارفور و ... که دنیا را نا امن تر ساخته است و تئوری نا کارآمد جنگ علیه تروریزم کاری جز محدود کردن آزادیها و نا امنی برای مردم دنیا کاری از پیش نبرده است به همین دلیل است که راه اوباما راه تغییر است راه سرکوزی راه تغییر است . تغییر از چه چیز و برای رسیدن به چه چیز دیگر . ؟ این سئوال و پرسشی بود که مردم آمریکا و دنیا را به چالش طلبیده است و نشان میدهد که چگونه لیبرالیزم در دنیا سقوط کرده است . شرایط جدید دنیا دولت مردان جدید میخواهد با افکار جدید تا سیستم ناکار آمد خود را تغییر دهند سی سال گذشته حرکت به سمت سقوط بود هر روز به دستاوردهای گذشته ی بشری یورش بردند و سیستم پوسیده را سی سال بر دنیا تحمیل کردند ریگان با انتخاب رئیس سیا بعنوان معاون خودش نشان داد که از دریچه ی امنیتی به دنیا نگاه میکند هر چیز و هر مسدله ای در این سی سال امنیتی بود . زیرا دوره ی نوین سرمایه داری که بین مالکین سرمایه صنعت و تکنوکراتها فاصله ایجاد شده است دیگر نمیتوان اقتصاد را به روش سابق اداره کرد در واقع تنها بنگاههائی در این فرایند پر سود بوده اند که توانسته بود بیگانگی بین سرمایه و مالکیت را ایجاد کند و تکنوکراتها را جایگزین مالکین سرمایه کرده اند زیرا دیگر مالکین توانائی اداره ی این بنگاهها را ندارند در واقع در مرحله ی نوین مالکیت بیگانه شده و صنعت در ترکیب با سرمایه ی مالی و پیچیده گی تولید تحت تاثیر تکنوکراتها قرار گرفته است . که اوباما در امریکا برای خروج از بن بست لیبرالیزم در بحران جاری ست . اما به ایران بازگردیم کاندیدا ها به چه چیز پاسخگو هستند ؟ حداکثر و پیش روترین کاندیدا تئوری لیبرالیستی را مد نظر دارند که دنیا همانطور که گفته شد آنرا به کناری نهاده است خاتمی رفسنجانی یا عبدالله نوری از اصلاح طلبان یا جناح اصول گرا چگونه میخواهند بر بحرانهای داخلی و جهانی مقابله کنند اساسا اینها هنوز دنبال بحث مرغ اول بوجود آمد یا تخم مرغ در حال بحثند مقامات ایرانی بطور کلی هیچگونه آشنائی ای از اقتصاد مرحله ی نوین سرمایه داری ندارند که بخواهند پاسخی دهند . (مسئله ی مرحله ی نوین سرمایه داری با امپریالیزم متفاوت است این مرحله از امپریالیزم نشات گرفته است و ادامه ی آن ومرحله ی دیگری ست ). بدین طریق افراد در جمهوری اسلامی برای رئیس جمهوری تفاوتی نمی کند زیرا هر دو جناح حکومتی به بن بست رسیده اند . تنها جریانی دیگر باید بوجود آید تا آشنا به این بحران و راه حل آن باشد . که در این جناحهای حکومتی در ایران وجود ندارد به همین دلیل ادامه ی حکومت در جمهوری اسلامی امکان پذیر نخواهد بود .
-- فرهاد- فریاد ، Aug 22, 2008Be nazare man bahsi ke dar morede rade salahiate Khatami sorat migirad ta hododi enherafi ast. Daliil-e rad ya taaid salahiat khatami bish az anke mohasebe hazine bashad, dar nazar gereftan faide baraye hakemiat ast. Be nazare man dar hale hazer, aksare sarane hokomat va jenahe rast ghalban tamayol darand ke Khatami raeis jomhor beshe. Vagar na agar ouno rad konand che etefaghi miofte. Aya yek rooz baad az rade salahiat mosahebe nemikone va mardom be sherkat fara bekhone? Ya dar rooze rai gir dar barabare television rai bede? Vali ba raeis jomhor shodane Khatami, vaz mesle dore ghabl khahad bood ( Entekhabate majlese haftom!, va riasat jomhori! dobare tekrar mishe, begir-o beband haei ke chand sale ghabl bood baz edame paida mikone, sarkoob haei ke shod az ghabile koye daneshgah,... anjam mishe)ke natijehe oun hamin vazeiati ast ke mibinim. Va aya harf shenavi Ahmadi nejad va Khatami az Khamanei farghi mikone? Che basa Ahmadi nejad esteghlale bishtari dashte bashad.
Hala farz konid hame goroh-haie kharej az hakemiat poshte sare yek candid jam beshand ke mitoone rade shodanesh ra be yek chalesh tabdil kone va masalan az mardom bekhad ke tajamoa konanad. aya rad kardane oun bishtar hazine dare ya rad kardane khatami.
-- mehran ; Canada ، Aug 23, 2008Be nazare man Candid shodane Nori az har lahaz (ehtemal rai avordan, amalkarde mosbat dar sorate rad shodan ya raeise jomhor shodan, va hata ehtemale rad shodan) az Khatam behtare.
این بخشی از گفتگوی روزنامه اعتماد ملی با آقای محمد رضا خاتمی ست: «بزرگ ترین مبلغ ما در جامعه امروز عملکرد دولت آقای احمدی نژاد و مجلس هفتم و احتمالاً مجلس هشتم است. وقتی عامه مردم وضعیت زندگی، معیشت، آزادی های اجتماعی جوانان و حتی ورزشکاران یا بیشتر از همه دخالت هایی که در مسکن می شود، مشکلاتی که جانبازان و ایثارگران در آموزش و پرورش دارند و تضییقاتی که برای آنها ایجاد شده، یا بیماران و دردمندان را که داروهای آنها گران تر شده و به آن امکانات سابق دسترسی ندارند ملاحظه می کنند، با حساب دو دوتا چهارتای ساده می گویند: صد رحمت به آقای خاتمی. به همین دلیل براساس نظرسنجی هایی که انجام می گیرد، آقای خاتمی از محبوب ترین سیاستمداران ایرانی است...» و من ادامه می دهم که بزرگترین مبلغ روی کارآوردن احمدی نژاد خود اصلاحطلبان بودهاند. و اما بزرگترین مبلغ ملیونها رحمت بروح خاندان پهلوی و نظام کگذشته نیز خود این نظام خانمانسوز شماست. ولایت زور و قلدریست ولایت فقیهتان است ، سرسپردگی شماست به آستان ولایت، سرسپردگی شماست به اسلام ناب از شمشیرش از شعارش از کتابش و از سنتش خون می چکد. آری آقایان برادران خاتمی اینبار کسی گول شما را نخواهد خورد. از هم اکنون در جامعه ی ایران بوی خوش تحریم عمومی یچیده است. دانشجویان و زنان ایرانی که بیشترین کمک را بقدرت رسیدن شما کردند از هم اینک شما و انتخاباتتان را تحریم کرده اند. آقایان برادران خاتمی انقلابی سخت در راه است. انقلابی که اینبار ریشه ها را نیز خواهد کند. شما یر در بخور خودیها دارید و گویا از بطن جامعه بی خبرید. آری شما راست می کگویید که انقلاب بهمن ادامه دارد ولی با تفسیری که مردم از آن دارند بیخبرید.
-- پروانه دانشجو از تهران ، Aug 23, 2008خیلی جالبه چالش اولِ اصلاحطلبها انتخابات و گرفتن ریاست جمهوریست، معلوم نیست اینها حزب هستند که اصلاً باهم همسو شوند! دقت کنید به عنوان حزب یا احزاب میبینید هیچ برنامهیی ندارند غیر از گرفتن مراکز قدرت و حکومتی شدن و این بازی انتخاب شخص به عنوان رایبیار! خیلی واضحه همهجای دنیا احزاب برنامه و هدف دارند و در واقع لزومی ندارد حتماً داخل حکومت جای بگیرند تا اهداف و برنامههای خود را دنبال کنند، بلکه اهرم قدرت آنها میتواند مردم و خواستههایشان باشند ولی از تمام اینها بپرسید میگویند راه ما راه امام است!
-- خاطرهها ، Aug 23, 2008در راستای نوشتار دوستمان پروانه دانشجو باید بگویم که انقلاب ایران انقلابی سرشار از امید بود. و اما اضافه کردن واژه ی اسلامی به آن و آمدن خمینی و پس از او خامنه ای و رفسنجانی و سردمداری و تعزیه گردانی روحانیت در کلش خیانت و جنایتی وصف نکردنی، بیسابقه و انسن کش بود که بر سر ایران و ایرانی آمد. و تازه آمدنهای نهایی در راه است. و اما باید گفت که از این شر مسلم و این خیانت عظیم و این کشتار بی وقفه ی سی ساله، و این جنایت لاینقطع، و این کاروان جنازه ی ممتد، و این اعدام های پایدار، و این تروریست پروری و ترور گسترده، و این قتلهای ذنجیره ای سی ساله و این فقرگستری و خرافات گستری مادی و معنوی و...این رژیم مقدس ، آری با اینهمه فجایع روزبروز و ساعت به ساعت سی ساله ملت ایران دستآوردی کوه پیکر و زیبا منظر در پیش رو دارد و آن فروپاشی درونی و بیرونی آن اسلامی ست که روحانیت شیعه در تمامیتش بانی و باعث آن است. و می گویم روحانیت شیعه در تمامیتش زیرا در تمامی این دوران وحشت و نامردی حتا یک روحانی با تمام قد در برابر این همه بیداد نه ایستاد و نه خواهد ایستاد! اگر هم کسی در پنهان و در علانیه زمزمه ای کرد همانا ابراز عقیده ای صلیقه ای بود و کسی از این روحانیت مرتزق از سیلوی این مردم حاضر نشد ریشه ی این اسلام خونطلب و خشن را وارسد. و این هدیتی بسیار قابل بود و غنیمتی ارزشمند برای ملت ایران تا بداند که هزار و چهار صد سال است که دشمنی خونخوار را در دامان مهر و محبت خود پرورانده است. آری برادران و خواهران این دشمنان خود پرورده را اینک شناخته ایم! ولی این دشمنان بر قدرتند و کارد و شمشیر و اسلحه و بزودی بمب اتم در دستان سرخ از خون اینان است. ولی ما این دستان را امروز خوانده ایم و با این خواندن این داستان را به پایان خواهیم برد. امروز فقر و تخریب و تباهی مادی و معنوی و اخلاقیات و ایرانیت در تمامی فضاهای ایران اعم از شهر و روستا پولدار و فقیر رخنه کرده است و همراه اینها ضدیت تمام ـ عیار با روحانیت و نظام اسلامی و خود اسلام در آحاد ملت ایران همچون شعله های خشمی درونی به بیرون زبانه می کشد. گشتهای گشتاپویی ارشاد و اطلاعات و لباس شخصی و نیروهای سرکوبگر در کوچه ها و خیابانهای شهرها و حتا دهات و کوه کمرها و لب دریاها همه پاسخی نابخردانه و احمقانه است از سوی حکومتی که غیر از بوی خون، مالیخولیای مشامش و جانش را تسکین نمی دهد. در ماههای آینده، و نه چندان دور، ما شاهد سرکشیدن این شعله ها در خیابانها و کوچه و میدانها خواهیم بود. آقایان برادران خاتمی البته می توانند برای خودشان سر در همان بخوری داشته باشند که پروانه دانشجو از آن یاد کرده اما مردم ایران می دانند و باید بدانند و باید به دیگران با تاکیید یادآور شوند که فصل وبا و طاعون گذشته است و باید این رژیم ریشه کن شود و خواهد شد.
-- امضا محفوظ از تهران ، Aug 23, 2008امضا محفوظ از تهران
متأسفانه بسیاری از مدافعان حضور خاتمی، از بی فایده بودن نامزدی نوری خبر می دهند، چرا که به زعم آنها او قطعاً رد صلاحیت می شود. اینگونه اظهار نظرها، نشئت گرفته از نوعی نگاه خاص به مسائل سیاسی است که پیروزی را تنها در بیرون آمدن نام یک نفر از صندوق رأی خلاصه می کند. آیا این دوستان، فکر اینجا را کرده اند که فردای پیروزی خاتمی، می خواهند با این ساختار متصلب چه کنند؟ و آیا خاتمی –با روحیاتی که از او سراغ داریم- را توان رویارویی با تمامیت خواهان زورمدار هست؟ اصولاً با کدام معیار از حتمی بودن پیروزی خاتمی صحبت می کنند؟ آیا می دانند که اگر او رأی نیاورد، اصلاح طلبان دیگر هیچ اندوخته و سرمایه ای نخواهند داشت تا به پشتوانه آن در آینده عرض اندامی بکنند؟
جان کلام: مسأله، آمدن یا نیامدن خاتمی نیست، بلکه فرای این دو موضوع است. آمدن خاتمی همانقدر مضر است که نیامدنش. خاتمی باید ایفاگر نقش مهمی در فرایند انتخابات ریاست جمهوری باشد، اما نه به عنوان کاندیدا. بهترین حالت ممکن این است که خاتمی خود وارد گود شده و دست وزیر سابقش را به عنوان کاندیدای مورد حمایتش، بالا ببرد. این کار ضمن اینکه موجب اجماع بین نیروهای دموکراسی خواه اصلاح طلب و تحول خواهان می گردد، می تواند موجبات آشتی دوباره اکثریت خاموش ایرانیان با سیاست را فراهم آورد و نور امید را در دلهایشان روشن گرداند. جامعه نیازمند جنبشی جدید است. جنبشی که خون تازه در رگهای متصلب آن جاری گرداند. کشور نیازمند یک شوک است. خاتمی قطعاً بازیگر نقش اول این شوک نیست، اما می تواند عامل محرک آن باشد.
از سوی دیگر،اصلاح طلبی دموکراسی خواهانه را نباید تنها در حرکت تدریجی و آرام به سمت دموکراسی خلاصه کرد. خطر کردن و نترسیدن از خطر از لوازم اجتناب ناپذیر این فرایند است. اصلاح طلب باید رنج زندان را به جان بخرد، دوری از خانواده را متحمل شود و با انواع محرومیت ها روبرو گردد. هیچ بیماری نمی تواند تندرستی حاصل کند مگر آنکه پیشتر، رنج خوردن داروی تلخ را بر خود هموار کرده باشد. کسی که قرار است پرچمدار اصلاح طلبی باشد نیز برای درمان ساختار سیاسی بیمار کشور، چاره ای جز مواجهه با مصائب بزرگ ندارد. مطمئناً او در تحمل این مشکلات و مشقات تنها نیست و نیازمند همراهی مردم است.
ایرانیان عزم خود را برای اصلاحات، بارها به اثبات رسانیده اند و نمونه آخرش را هم در 2 خرداد 76 به نمایش گذاشتند.کاندیدای اصلاح طلب باید ایجاد همدلی و اتحاد کند، آنطور که در 2 خرداد کرد. ایرانیان ثابت کرده اند در صورتی که رهبری جسور داشته باشند، صحنه را خالی نمی گذارند. کاندیدای اصلاح طلب باید توان به صحنه آوردن مردم را داشته باشد، قیام 30 تیر نمونه بارز آن است: حرکتی مردمی در بستری اصلاح طلبانه.
-- مسعود ، Aug 23, 2008آفرین پروانه خانوم
-- حسین از شیراز ، Aug 23, 2008نظرات آقاي سحرخيز يه صورت مشروط مي تواند قابل اتكا باشد: آقاي نوري تاييد صلاحيت شود و اينكه مردم عادي كوچه و بازار آنقدر كه خاتمي را مي شناسند آقاي نوري را نمي شناسند، شرايط نيز با دوم خرداد 76 خيلي فرق دارد!
-- Immigrantbird@gmail.com ، Aug 24, 2008