خانه > گوی سیاست > ایران > «تقسیم دنیا به دارالکفر و دارالاایمان، توسط رهبر» | |||
«تقسیم دنیا به دارالکفر و دارالاایمان، توسط رهبر»آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در دیداری که به مناسبت بعثت پیامبر اسلام صورت گرفت، حضرت محمد را نمونه کسی دانست که در همه میدان ها با استحکام رفتار کرده و معنای حقیقی آیهی «اشداُ علی الکفار...» را استواری و صلابت در همه میدانها عنوان کرد. در همین رابطه با حسن شریعتمداری، تحلیلگر سیاسی گفت و گو کردیم:
علت مطرح شدن این سخنان در شرایطی که تنها دو روز به پایان مهلت ایران برای پاسخ به بسته پیشنهادی مانده، چیست؟ این اولین باری نیست که ایشان سعی میکنند دنیا را به دارالکفر و دارالاایمان تقسیم کنند و خودشان مرکز دارالایمان (یا به قول خودشان اسلام) بشوند و بقیه مرکز کفر؛ و چنین وانمود کنند که این دارالاسلام در معرض تهدید است و ما باید با آنها بجنگیم. این مغالطهی ایشان، پای در بینش خصمانهای دارد که ایشان با همه دنیا دارند و دنیا را مشغول توطئه علیه کیان و دستگاه قدرت خودشان، میبینند. در قران همه جور آیهای هست که به مناسبات مختلف نازل شده و انتخاب ماست که بسته به روانشناسیمان، موقعیت اجتماعی، فرهنگ و بینشمان از آن، چه استفادهای بکنیم. ایشان همانطور که از این آیه استفاده کردند، میتوانستند از این آیه که در آن «خداوند رحمت بر سراسر دنیاست، پیامبر ما پیامبر رحمت است، ما قومی هستیم که آمدهایم تا صلح و دوستی در دنیا بپراکنیم»؛ استفاده کنند و ندای صلح به همه دنیا بدهند. منتهی اراده ایشان بر این است که همیشه در شیپور جنگ و ماجراجویی بدمند و از نکاتی در قران طوری استفاده میکنند که هیچ مبنای فقهی، علمی و یا تاریخی ندارد. قاعدتاً اگر در دنیا اهل کتابی باشد، همین مسیحیها و یهودیان امروز هستند، اما ایران در صدد جنگ با اسرائیل که کشور یهودیهاست و غرب که اکثریت مسیحی هستند، برآمده است. ایشان بدون اینکه مناسبتی بین این آیات، ماخذ و شأن نزول آنها باشد، سعی دارند به این وسیله این آیهها و با استدلالات بسیار ساده و ابتدایی، کسانی را که تعصبات دینی دارند به این نتیجه برسانند که ماجراجویی که جمهوری اسلامی و ایشان دارند، یک نوع وظیفه مذهبی است. در طول ۱۹ سالی که ایشان به عنوان رهبر جمهوری اسلامی در قدرت بودهاند، ایران با جایی برخورد قهرآمیزی نداشته است. در موقعیت کنونی چه دلیلی برای نشان دادن این شدت وجود دارد؟ از چند دههی قبل رهبران ماجراجوی جهان اسلام همیشه ابزارهای بسیار ساده و میانبری داشتند تا با شعارهای دهان پرکن، جذاب و غیر عملی توده ساده و زودباور جهان اسلام را ـ که در اثر سیاستهای غلط غرب و اسرائیل آکنده از خشم و انزجار هستند- به سوی خودشان جذب کنند. در این زمینه «جمال عبدالناصر» اولین بود و شعار «اتحاد جهان عرب» و «سوسیالیسم عربی» را داد. پایان غمانگیز جنگ شش روزه با اسرائیل و شکست اعراب را از اسرائیل (بعد از آن همه رجزخوانی) میدانیم. پس از آن، نظام بعثی صدام بود، حافظ اسد بودند. حافظ اسد پس از شکستی که خورد و بلندیهای جولان را از دست داد، دیگر ساکت شد و بیشتر سعی کرد یک نوع سیاست همزیستی با اسرائیل را دنبال کند. در حال حاضر آیا هیچ تناقضی بین این صحبتها و سخنان آقای رییس جمهور در گفت و گو با ان.بی.سی. وجود دارد؟ با توجه به اینکه ایشان در آن گفت و گو مطرح کرده بودند که حاضر به مذاکره با اسرائیل هستند؟ چگونه میشود از یک طرف با نرمی مذاکره کرد و از طرف دیگر با غرب با شدت برخورد کرد؟ اگر خوشبین نباشیم و مبنا را بر سابقه گذشته بگذاریم، منظور آقای احمدینژاد به وضوح در طی صحبتهایشان روشن است. ایشان عقیده دارند که ایران ابرقدرتی است همسطح ابرقدرتهای دیگر که بقیه «رودربایستی» دارند به آن اذعان کنند. مذاکره باید بین ۶+۱ باشد. یعنی ایران به ۵ ابرقدرت شورای امنیت بپیوندد، ولی به اضافهی آلمان است که هنوز این صلاحیت را ندارد و باید جز مذاکرهکنندگانی باشد که هنوز جز این قدرتهای بزرگ نیست. ایشان همچنین گفتهاند که مذاکره بر سر چه چیزی باید باشد. ایشان گفتهاند که ما یک پاکت صلح و یک نقشه راه ارایه دادهایم و آنها هم یک پاکت صلح و یک نقشه راه دادهاند؛ ابتدا باید بر سر این که چه مشترکاتی بین این بستهها هست، مذاکره کرد و بعد از آن، بر سر راه کارهای رسیدن به این مشترکات، مذاکره کنیم. آقای متکی هم گفتهاند که ما اهل ضربالاجل و تاریخ و... نیستیم و این ادبیات باید بهطور کلی برچیده شود.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
دولت عثمانی برای تهییج مردم عقب مانده بر علیه انگلیس که توسط سلطان سلیم تئوریزه شده بود همین کلام را به نحو دیگری بیان داشته بود و او از دارالاسلام و دارلحرب که مرکز اسلام و دیگری مرکز کفر بود مطرح میکرد و بسیاری از کشورها هم در جنگ جهانی اول به خاک و خون کشیده شدند و در سال 1914 شکست خورد و پان ترکیسم جای آنرا گرفت . در جنگهای صلیبی نیز مسلمانان با همین شعار دارالاسلام و دارالکفر جنگ میکردند .
-- فرهاد- فریاد ، Aug 2, 2008این مسدله ی دینی ست وقتی محمد و قبل از او نیز تئوری هابیلیان و قابیلیان مطرح شد که در گفتارهای مطنطن دکتر علی شریعتی شرح کاملی داده است که پس از کشته شدن قابیل و جنگ آنها عده ای از مردم دنیا هابیلی و عده ی دیگر قابیلی یند و تا آخر دنیا قابیلیان با هابیلیان در جنگ هستند در واقع جنگ با هابیلیان از نظر مسلمانان یک جنگ دائمی و بسیار مقدس است اینکه خامنه ای این مسئله را مطرح میکند جای تعجبی ندارد او در همین سخنرانی یکبار میگوید ما غنی سازی و انرژی هسته ای را برای تولید برق میخواهیم ولی بلافاصه میگوید ما میدانیم چکار میکنیم و به کجا میخواهیم برسیم . یعنی اینکه برای تولید برق نمیخواهد اهداف دیگری را برنامه ریزی کرده است . مسلمانان به قرآن رجوع میکنند و دائم میگویند که فلان و بهمان جنگ ما در اقلیت بودیم ولی خداوند ما را پیروز کرد به همین دلیل است که آن داستانها را کپی برداری میکنند تا عینیت بخشند لذا بمب اتم برای جمهوری اسلامی برای قدرت اسلام و دارالاسلام یک هدف است تا در جنگ مقدس علیه دارالکفر استفاده کنند . جنگهای ایران و عراق را ملاحظه کنید همگی با کلمه ی مقدس شروع میشود زیرا همه ی جنگهای مسلمانان مقدس است و این قداست است که امنیت جهانی را تهدید میکند . اگر بر اثر فشار جامعه ی جهانی غنی سازی متوقف شود دوباره بصورت مخفیانه ادامه خواهد یافت زیرا جنگ مقدس را نمیتوان تعطیل کرد .
سخنان گهربار اعلاحضرت امام رهبر فرزانه قدس ذله الشریف آریامهر درست است. مرگ بر جهان و زنده باد اسلام. پیامبر اعظم اسلام به اندازه تمامیت بشریت روی هم بیشتر جنگ کرده. یکی از زیباترین شعار های انقلاب این بود: خمینی عزیزم؛ بگو که خون بریزم!! و جنگ جنگ تا پیروزی... در تمامی انقلابات دیگر بشری ما چنین شعارهایی نداریم که نداریم. تنها این شعارها از نبوت پیامبر و شمشیر برنده علی بر می آید و لاغیر! از شعار هایی که من از آن زمان بیاد دارم : نابود باید گردد!! اعدام باید گردد! می کشم می کشم آنکه برادرم کشت!! بخاک و خون می کشم! جنگ جنگ جنگ! و خود الله اکبر که مصداق سرهای بریده ی همه ی بشریت است. و البته بقول فرمایش رهبر: و قاتلوهم حتی لاتکون الفتنه و حتا الحرب الحرب حتی لا تکون الحیات فی الدنیا، و اشداء غلی الکفار و اشداء بینهم!!! که البته رهبری با عمل خودشان در هر دو مقوله یک درجه هم از اربشان جلو زده اند. و اما گفته شده که پیامبر وقتی در سن پنجاه و هفت سالگی با عایشه ی پنج ساله خورشیدی که می شود شش ساله قمری آشنا شدند و دوستیشان قبل از ازدواج با ایشان دوسال خورشیدی که می شود سه سال قمری طول کشید کمتر جنگ می کردند. حالا من امیدوارم که رهبری هم با عایشه ی خودشان آشنا شوند شاید اعصاب حضرتشان قدری آسوده شود و کمتر جنگ جنگ تا پیروزی سر دهند.
-- ناظر خوشطرف ، Aug 2, 2008