خانه > گوی سیاست > برنامه هستهای جمهوری اسلامی > تعلیق و هژمونی قدرت سیاسی در ایران | |||
تعلیق و هژمونی قدرت سیاسی در ایراننادر فکوهیتعجب قابل پیشبینی خاویر سولانا از آنچه ایران از زبان سعید جلیلی «پاسخ مثبت» ایران به گروه ۱+۵ و در نتیجه از سرگیری دور جدید مذاکرات میخواند، فضای امیدوارکننده روزهای گذشته را بار دیگر تیره کرد. سخنان محمود احمدینژاد نیز بر این تیرگی افزود. او که برای شرکت در کنفرانسی «دی - ۸» که هم در نام و هم در زمان برگزاریاش از اجلاس «جی - ۸» تقلید شده است، گویی توانسته است تا تمام رشتههای هواداران مذاکره را بار دیگر پنبه کند.
او محتوای «پاسخ مثبت» را بر ملا نکرده؛ اما با تأکیدش بر «عدم امکان تعلیق غنیسازی» بار دیگر همان پیام همیشگی را به ۱+۵ فرستاده است تا سولانا را وادار به ابراز ناامیدی از رسیدن به نقطه اشتراک با ایران کند. نشانه اولیه این ناامیدی نیز در واکنش گروه جی - ۸ قابل پیگیری است. هشت کشور صنعتی جهان در اجلاس خود خواهان «توقف کامل غنیسازی» شدند و این نشان از آن دارد که یا در پاسخ ایران، سخنی از تعلیق در میان نبوده؛ یا که غرب، سخنان احمدینژاد را جدیتر از پاسخ مکتوب ایران دریافته است. سولانا نیز در سخنان سه روز قبل خود از وجود« ابهام» در پاسخ ایران سخن گفته بود، و این ابهام با توجه به مطرح شدن بحث عدم تزریق گاز هگزا فلورید اورانیوم (UF6) به سانتریفوژهای موجود در مدار، میتواند همان نکتهای باشد که ابهام مورد اشاره سولانا را در بر میگیرد. شاید از همین رو است که سولانا مذاکره با جلیلی درباره «محتوای پاسخ» را تأیید کرده است. در صورت صحت این گزاره، میتوان فرضیهای را درباره ابهام مورد نظر سولانا مطرح کرد: ایران با تفکیکسازی در مکانیسم عمل فرآیند غنیسازی اورانیوم، خواهان آن است که هم از نگرانیهای غرب بکاهد و هم دستگاهها و تجهیزاتش را خاموش نکند و به این ترتیب ۱+۵ را وا دارد تا چنین تفکیکی را به منزله تعلیق بپذیرد و از تشدید تحریمها و افزودن بر دامنه گفتارهای موجود درباره وقوع جنگ بکاهد. اما با توجه به سخنان اخیر محمود احمدینژاد، میتوان فرضیه دومی را نیز درباره ابهام مورد اشاره سولانا مطرح کرد و آن اینکه این «ابهام» ناظر به دوگانه بودن پیامهای ارسالی از سوی ایران باشد؛ نه آنچه که جلیلی به سولانا گفته؛ یا متکی برای وی در قالب «پاسخ مثبت ایران» نوشته است. این فرضیه زمانی قوت میگیرد که تقدم و تأخر زمانی ارسال پاسخ کتبی ایران به سولانا و سخنان احمدینژاد در اجلاس دی - ۸ را در نظر بگیریم.
سولانا در کنفرانس مطبوعاتیاش در پایان اجلاس ناتو خشمگین بود. او بعد از سخنان احمدینژاد در کنفرانس خبری حاضر شده بود و البته نامهای را دریافت کرده بود که نیاز داشت تا برای درک شدنش، سخنگو یا مذاکرهکنندهای از سوی ایران، ضمیمهاش باشد. در واقع سخنان از سر خشم و ناامیدی سولانا در پایان اجلاس ناتو - که اتفاقاً محل برگزاری کنفرانس خبری وی میتواند حائز اهمیت باشد - پرده از وجود اختلافی عمیق در اندرونی تصمیمگیران صاحب قدرت در ایران برمیدارد و اختلاف کم و بیش مشهود مقامات عالیرتبه ایران بر سر موضوع هستهای را برملا میکند. دوگانگیای که با آغاز ماههای جهنمی پایان دوران ریاست جمهوری بوش، به یک معنا به جدال برای هژمونی قدرت سیاسی در ایران پیوند خورده است. از یک سو ، نامه علی اکبر ولایتی و سخنان هفته قبل جلیلی و مطرح شدن ماجرای عدم تزریق گاز به سانتریفوژها و اینکه تمامی این نشانهها با رضایت آیتالله خامنهای برای غرب ارسال شده، و از دیگر سو سخنان تند احمدینژاد درباره ممکن نبودن تعلیق غنیسازی، اگر چه مخاطب اصلیشان غرب و گروه ۱+۵ هستند، اما در لایهای درونی و پنهانیتر، یکدیگر را هدف گرفتهاند. غرب نیز از این دوگانگی در ارسال پاسخها و امتداد آن تا بالاترین سطوح قدرت سیاسی در ایران، هم خسته است وهم بیمناک. غرب اگرچه در مقطعی دریافته بود که اصلیترین پاسخ را باید از زبان نفر اول رسمی ایران بشنود اما اکنون با برملا شدن اختلافاتی میان وی و احمدینژاد - دست کم درباره مسأله تعلیق و نحوه اجرای آن - اکنون از این دعوای هژمونی بر سر قدرت داخلی کلافه است. غرب از این بیم دارد که مبادا در کوران این جدال داخلی، ایران در زیرزمین و نه در ساخت قدرت سیاسی به خطری بالفعل تبدیل شود.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|