گقتگو با احمدسلامتیان در باره نامه ولایتی به مطبوعات اروپایی
«یک مذاکره بد همیشه از یک جنگ خوب بهتر است»
گفتگو از پژمان اکبرزاده
دو روزنامه فرانسوی زبان یکی لیبراسیون در پاریس و دیگری لوتام در ژنو به همراه لا رپوبلیکا، روزنامه ایتالیایی چاپ رم روز سه شنبه دوم جولای نامه ای را از علی اکبر ولایتی مشاور رهبر ایران منتشر کردند با عنوان: « ايران چه مي خواهد؟ - ديپلماسي ايران، 19سال پس از رهبري آيت الله خامنه اي». در این زمینه با احمد سلامتیان صاحبنظر در مسائل ایران صحبت کرده ایم که مقیم پاریس است. او می گوید:
اینکه این مطلب در سه پایتخت مهم اروپایی منتشر شده این خودش به نظر من اهمیتش را یک مقدار از نظر کسانی که مطلب را درآورده اند و تنظیم کرده اند بیشتر نشان میدهد که خواسته اند به این ترتیب پیامی را به مسئولین اروپایی و افکار عمومی اروپا برسانند. و شاید یکی از دلایلی که همزمان در این سه پایتخت منتشر شده عبارت از جلب توجه و اهمیت پیامی بوده که به مخاطب برسانند.
فشردهای از محتوای این نامه را میتوانید برای ما بگویید؟
میدانید نامه صرف نظر از تعارفاتی که معمولا در نامههای ایرانی وجود دارد؛ نکات اصلی آن را بخواهم خلاصه بکنم؛ یک: عبارت از این است که تصمیم گیرنده نهایی در امور عمده سیاست خارجه در جمهوری اسلامی رهبر است. بنابراین این موضوع یک نوعی عبارت از این است که ارگانهای دیگر میتوانند بحث بکنند، گفتگو بکنند، تردید داشته باشند، اختلاف داشته باشند؛ ولیکن فصل الخطاب نهایی و حرف آخر را رهبری در این زمینه میزند. دو: با توجه به دوران نوزده ساله رهبری آقای خامنهای این مطلب درصدد بیان این مساله است که رهبر کنونی ایران همیشه درصدد ایجاد خط ارتباط و گفتگو با دولتها و مجامع بینالمللی و شخصیتهای بینالمللی مختلف بوده، چون از نقطه نظر نویسنده نامه سیاست خارجی ایران هدفش و تکلیف عمدهاش روی این نکته تاکید میشود توجه میکند که احترام به حاکمیت ملتها و عدم تجاوز به مرزهای شناخته شده بین المللی باشد. که این هم نکته دومی است به نظر من که اهمیت دارد.
در ارتباط با این دو نکته یک مسالهای را راجع به مساله اسراییل و عرب میگوید که موضع قدیمی دولت جمهوری اسلامی بوده که در دوره آقای رفسنجانی اولین بار تنظیم شده به شکلی؛ دوره آقای خاتمی با شفافیت بیشتری گفته شده و در سه سالهی گذشته مورد غفلت قرار گرفته بوده. دو مرتبه تاکید میشود که در مورد مساله خاورمیانه، جمهوری اسلامی بهترین راه حل را مراجعه به آراء عمومی کلیه ساکنین سرزمین فلسطین اعم از یهودی، مسلمان و مسیحی میداند و هر نتیجهای که آراء عمومی داشته باشد را میپذیرد و به آن احترام میگذارد. این به یک نوعی همان صحبتی است که آقای خاتمی هم یک زمانی گفته بود که ما همین را میگوییم و حتی تا آنجا رفته بود که گفته بود ما از فلسطینیها فلسطینیتر نخواهیم بود.
اما همه این مسائل و نتیجه گیری نهایی آن برمیگردد به مسالهی هستهای که از این نقطه نظر نکتهای را آقای ولایتی بر آن تاکید میکند که در مصاحبه دیروز ایشان با روزنامه جمهوری اسلامی هم به شکلی دیگر بیان شده بود و آن نکته عبارت از این است که با یک سایه نقدی که نسبت به گفتگوهای هستهای و پیشنهاد اروپا تا به حال در متن وجود دارد تصریح می شود که جمهوری اسلامی مذاکرات را با نظر رهبر بیان میکند و مذاکرات را ضروری میداند. مذاکرات را آن چیزی می داند که حقوق ایران و نگرانیهای بینالمللی را در نظر بگیرد که آن را میاورد در چارچوب قرارداد عدم گسترش سلاحهای هستهای که بر مبنای ان ایران دارای هر حقوقی است به عنوان کشور امضاء کننده و دارای تکالیفی هم هست. ایشان میگوید مذاکره در این زمینه میتواند به حد تفاهم و توافق و راه میانبردی برسد بین طرفین که هم نگرانیها و دغدغههای جامعه بینالمللی ملحوظ شده باشد که دغدغه این است که ایران به طرف سلاح هستهای نرود و هم خواست ایران که حفظ دستاوردهای خودش در فنآوری هستهای باشد تامین بشود. این یک نوع بیان جدید است حداقل در زمینه مذاکرات ایران با اروپا و به همین علت هم چه روزنامه سوییسی و چه روزنامه فرانسوی که من این دو روزنامه را دیدم و روزنامه ایتالیایی را ندیدم؛ هر دوی انها این ژست را به عنوان یک ژست دیپلماتیک گشایش و یک دست توافق دراز کردن ایران به طرف جامعه اروپا قلمداد کردند.
شما این حرکت را به معنای تقویت مواضع آقای خامنهای در برابر آقای احمدی نژاد هم میبینید؟
من به مبنای شفافیت یافتن مواضع آقای خامنهای در ارتباط با نوعی که در اصطلاح امروز ایران هم بسیار مد شده، مسئولانه برخورد کردن با پرونده هستهای و احتراز کردن از سوق دادن این پرونده به طرف تقابل بینالمللی و خدای ناخواسته نظامی کردن پرونده ایران میبینم. یعنی عملا این را میتوانم بگویم یک گامی یک نوع ترمز بر روی اتومبیلی است که قبلا از جانب آقای احمدی نژاد و دوستانشان گفته شده بود که فرمانش را برداشته اند، ترمزش را هم بریده اند و جز گاز چیزی برایشان باقی نمانده.
آقای ولایتی فکر میکنید هیچ صحبت خاصی مطرح کرده اند در این نامه که بتواند تاثیرگذار باشد روی سیاستهای سیاستمداران در اروپا؟
بله. وقتی که بیان از این نکته میشود که رهبر تصمیم گیرنده است و داوری رهبر هم برای مذاکره خواهد بود و مذاکره هم در زمینهای که در چارچوب انپیتی باشد و بتواند حقوق ایران را رعایت بکند و در عین حال تکالیفش را هم معین بکند اینطور که تاکید میکند و مساله پیش شرط و تعلیق را نفی نمیکند، رد نمیکند در قدم اول بلکه غفلت میکند راجع به آن و بیان نمیکند؛ این خودش یک تحول جدید است در نحوه مذاکره ایران که البته نشانههایی از این تحول در صحبتهای آقازاده، در صحبتهای آقای متکی، در پیامهایی که بین صحبتهای آقای سولانا و مقامهای ایرانی در ظرف چند روز گذشته رد و بدل شده و حتی در بیانات چند روز قبل رییس مجلس هم دیده می شود. معلوم نیست آیا ایران و اتحادیه اروپا دارند بطرف این میروند که یک دوره پیش مذاکرهی چند هفتهای را بدون بحث پیش شرط تعلیق شروع بکنند و بعد از ان برای چند ماه تعلیق موقت تحریمها از یکسو و تعلیق موقت غنی سازی از سوی دیگر بروند یا به چنین نتیجهای نخواهند رسید. اما نشانههایی به چشم میخورد که دو طرف، حداقل طرف اروپایی در مذاکرات که چینیها و روسها هم بیشتر از آن طرف اروپایی پشتیبانی خواهند کرد به طرف این میرود که این مهلت را بدهد. به یک شکلی بخواهد برای چند هفتهای از معادله بسته پیش شرط تعلیق خارج بشود.
شما انتقادهای تلویحی آقای ولایتی از مواضع دولت در این چند روز گذشته را هم مرتبط می بینید با انتشار این نامه؟
شک ندارد که وقتی در روزنامه جمهوری اسلامی یک مشاور رهبری بدون اشاره به رهبر هم که باشد صحبت از این بکند که به کار بردن زبانهای تحریک آمیز در دیپلماسی به نفع ایران نیست و صحبت این را بکند که مذاکره کردن امری است که به نفع ایران است چون آمریکا با آن مخالف بوده، این نوع موضع گیری در آن سطح و در آن وضعیت یک نوع جنبه رسمیت دادن به بعضی از انتقاداتی است که به بیان سیاسی و دیپلماتیک دولت آقای احمدی نژاد که بیشتر گرفتار یک بیان تبلیغی تحریک آمیز در این زمینه بوده نقد میکند و این نقد را حتی به آن رسمیت میدهد.
آقای سلامتیان، پرسش پایانی من درمورد برخورد رسانهها در اروپا با این نامه هست که به شکل همزمان این را منتشرش کردند. آیا فکر میکنید که این برخورد رسانهای را میشود به پای دادن یک فرصت به دولت مردان در ایران گذاشت که حرف خودشان را به این شکل منتشر بکنند یا اینکه آن را میشود به حساب نوعی انتشار اگهی گذاشت از طرف دولت ایران؟
نه، جنبهی آگهی فقط ندارد. مثلا روزنامه لیبراسیون امروز سه صفحه بزرگ خودش را با مقالات گوناگون اختصاص داده به این مساله. روزنامه لوتان سوییس هم یک صفحه کامل را داده و این جنبه آگهی ندارد. ببینید یک بخش عمده افکار عمومی اروپایی متوجه این نکته شده که بحران ایران بر سر مسالهی هستهای اگر مدیریت نشود، لطمه ان را بیش از هر کس اروپا خواهد خورد. بنابراین از هر کوشش و سعیای که بتوانند راه حلی برای بحران پیدا بکند پشتیبانی میکند و در این موضوع هم پاسخ میدهد به نوعی به افکار عمومی اروپا. افکار عمومی اروپا امروز از اینکه مهار پرونده هستهای ایران از دست مدیرانش خارج بشود و بدل به یک نوع تقابل نظامی در منطقه خاورمیانه ای بشود که درست مجاور اتحادیه اروپا است سخت نگران است و آثار اقتصادی، سیاسی، امنیتی این مساله را فاجعه آمیز قلمداد میکند. به همین علت هر نشانهای و گشایشی از هر نوعی بیاید علیرغم همهی تهدیدها مطبوعات اروپایی خواستار آن هستند و شاید نتیجه گیری سرمقاله نویس امروز لیبراسیون که صرف نظر از مطلب آقای ولایتی اختصاص به همین مساله داشت بهتر از هر چیز گویای این باشد که نتیجه گیری سرمقاله نویس عبارت از این بود که یک مذاکره بد همیشه از یک جنگ خوب بهتر است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|