رئیس جمهور آینده امریکا و ایران هستهای
دنیس راس برگردان بنفشه سرتیپی
وقتی بوش بر سر کار آمد، ایران یک قدرت هستهای نبود، اما سال آینده که جانشینش بر سرکار آید، ایران به این موقعیت دست یافته و یا در شرف دستیابی به آن خواهد بود.
کارهایی که دولت بوش یا جامعه بینالمللی در حال انجام آن هستند، رفتار ایران را در سال آینده تغییر نمیدهد. در واقع تا زمانی که تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل متحد، مستقیما بر اقتصاد ایران تاثیر گذار نباشد، لزومی ندارد که رهبران ایران بین موفقیت اقتصادی و گسترش هستهای یکی را انتخاب کنند و بنابراین به راه تکمیل چرخه سوخت هستهای خود ادامه خواهند داد.
کلینتون، مککین و اوباما میدانند سیاست فعلی، از دستیابی ایران به سلاح هستهای جلوگیری نخواهد کرد. بنابراین اگر قرار است پس از رسیدن به ریاست جمهوری، جلوی هستهای شدن ایران را بگیرند - کاری که هر سه، خود را موظف به انجام آن میدانند - تغییر رویه و مذاکره مستقیم با ایرانیها ضروری به نظر میرسد.
احتمالا استراتژی اولیه کلینتون و اوباما سعی در معامله با ایران خواهد بود تا ببینند که آیا میتوان با تشویق و تنبیه، از برنامه هستهای این کشور جلوگیری کنند یا خیر؟ حتی مککین هم میداند برای جلوگیری از برنامه هستهای ایران، هیچ راهی وجود ندارد که وی بتواند به زور متوسل شود، بدون اینکه جامعه آمریکا و (جهان) را متقاعد کند که وی خالصانه تمام سعی خود را برای حل این مسئله از طریق مذاکره انجام داده است.
برای شروع چنین مذاکراتی، لازم است رئیسجمهور آینده، پیششرط بوش مبنی بر اینکه ایران ابتدا باید غنیسازی اورانیوم را متوقف کند، از میان بردارد. اما از آنجا که این خطر وجود دارد که ایران این کار را قبول شکست تلقی کرده و گمان کند که دیر یا زود، آمریکا همه چیز را خواهد پذیرفت، رئیسجمهور آینده باید همزمان با این مذاکرات، بر فشارهای اقتصادی بیافزاید. آمریکا برای انجام اینکار و همچنین آغاز مذاکرات، باید همپیمانان اروپایی خود را متقاعد سازد با تطبیق سیاستهایشان، تدابیری اتخاذ کنند تا قدرتهای نهچندان همراه، مانند چین و روسیه را هم با خود همسو کنند.
آمادگی بیقیدوشرط آمریکا برای مذاکره با ایران، به آنان که مایلند به این مذاکرات بپیوندند، کمک میکند. خصوصا اینکه - صحیح یا غلط - اروپاییان متقاعد شدهاند، تنها هنگامی که آمریکا هم در مذاکرات حضور داشته باشد معامله برسر مساله هستهای ایران امکانپذیر خواهد بود.
آنها معتقدند ایرانیان مایلند امریکا رژیم این کشور را کاملا به رسمیت بشناسد، امنیت آنرا تضمین کند و به تحریمهای اقتصادی پایان بخشد. با درنظر داشتن این مطلب، دولت بعدی باید بدون هیچ سروصدایی به انگلیس، فرانسه و آلمان رفته و به آنها بفهماند تا زمانی که آنها با افزایش تحریم علیه ایران موافقت نکنند آمریکا حاضر نیست از پیششرط تعلیق غنیسازی ایران صرف نظر کرده، مستقیما وارد مذاکرات شود و پیشنهاد جامعی ارائه کند. بنابراین لازم است اروپاییان با تحریمهای همهجانبه اتحادیه اروپا مبنی برجلوگیری از سرمایهگذاری در بخش نفت و گاز طبیعی ایران، روابط اقتصادی با بانکهای ایرانی و پرداخت کلیه تضمینهای مالی به شرکتهایی که با ایران کار میکنند، موافقت کنند.
انجام این کار برای بسیاری از اروپائیان دشوار است، آنها خصوصا از اینکه چینیها و یا روسها جایشان را در ایران بگیرند، نگران هستند. علت این مسئله هم، نه تنها به خاطر خواسته دولت آینده امریکا از اتحادیه اروپا بلکه به دلیل انجام تمهیدات موازی با چین، روسیه و سعودیها، در مذاکره با ایران است.
دولت آینده باید چینیها را متقاعد سازد تا زمانیکه آمریکا در فکر مذاکرات مستقیم با ایران است، نباید با از میان بردن شانس موفقیت آنان، به این مذاکرات لطمه بزنند. در واقع اگر چینیها مایلند ضمانت دهند استفاده از زور تنها راه توقف برنامه هستهای ایران نیست، نباید به تحریمها ضربه وارد کنند. نقش سعودیها میتواند در این رابطه بسیار مهم باشد؛ آنها نمیخواهند با ایرانی که سپر هستهای دارد و میتواند در هنگام اضطرار و انهدام آن را بهکار گیرد، مواجه شوند، پس آمریکا باید آنها را متقاعد سازد تا از موقعیت عظیم مالی خود درمقابل چینیها استفاده کنند.
از آنجا که روسها مایلند جای آمریکا را در خاورمیانه و سایرنقاط بگیرند، احتمالا به محدود شدن روابطشان با ایران علاقهای ندارند. با اینحال روسها از اینکه تولیدکننده سوخت و رآکتورهای هستهای در سایر نقاط بازار جهانی باشند بهره مالی بسزایی میبرند و دولت آینده آمریکا میتواند آنها را به این هدف نزدیک کند. از آن گذشته، دولت امریکا چیزی برای مبادله با روسها در اختیار دارد. درحالی که دولت بوش گسترش و آرایش دفاع موشکی آمریکا در لهستان و جمهوری چک را در اولویت قرار داده است، رئیسجمهور آینده میتواند از این پایگاههای مرزی بالقوه، بهعنوان مهرهای برای معامله با روسها استفاده کند.
هرچه باشد توجیه اصلی برای گسترش این موشکهای دفاعی بالستیک در اروپای شرقی، تهدید موشکهای مجهز به سلاح هستهای ایران است. اگر این تهدید ایران از میان برود، ضرورت گسترش اینگونه نیروها نیز از میان برداشته میشود. پوتین این امر را به چنان مسئله آرمانی تبدیل کرده که دستیابی به آن، میتواند پیروزی بزرگی برایش باشد. برای دستیابی به این پیروزی، روسیه باید به تحریمهای شدید اقتصادی علیه ایران و بخش انرژی آن بپیوندد.
همه اینها نشان میدهند مذاکره با ایران، میتواند سودمند باشند و در خلاء انجام نمیشوند. ایران باید متوجه منافع خود در این مذاکرات، یعنی نیروی هستهای غیرنظامی، منافع اقتصادی، تضمینهای امنیتی و پذیرش درمنطقه باشد اما برای دستیابی به آنها باید از سلاح هستهای، ترور، ایجاد وحشت و خرابکاری، حمایت مادی از شبه نظامیان حزب الله و حماس و همچنین امتناع از صلح با اسرائیل دست بردارد. اگر فشاری در کار نباشد، ایران مذاکرات را تصدیق خواهد کرد. از آنجا که ایران برای دستیابی به سلاح هستهای مصمم است، ممکن است زمینهسازیهای فراوان برای مذاکرات پیش رو را تائید نکنند، اما آماده سازی برای آن بهترین شانس را به رئیسجمهور آینده میدهد تا از تصمیم ایران برای دستیابی به تسلیحات هستهای جلوگیری کند.
منبع: نیو ریپابلیک
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
نظرهای خوانندگان
Mosalaman Mosakere ham baraye Amrika va ham baraye Iran va dar Enteha baraye hame mofid khahad bod.Injaneb feker mikonam ke Gharb bayad dast as tahdid va Ertehab bekeshad va hamintor feshar,mosalaman iran niz bayad dast as masaely ke gharb ra negran mikonad bardarad.be har hal mozakere tanha rahe hale bohrane khawarmiane mibashad va tazmin konande solhi paydar.be omide an rooz.sados alman
-- بدون نام ، Mar 29, 2008