تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

فرجام حامیان احمدی‌نژاد

حسین اقبال
hoeqbal@gmail.com

طرفداران آقای احمدی‌نژاد را در فاصله کوتاهی پس از انتخاب وی، به‌صورت اجمالی می‌توان در هفت گروه متفاوت تقسیم‌بندی کرد:


۱- جماعت بسته و محفل دوستان احمدی‌نژاد از دانشگاه علم و صنعت ایران، جامعه اسلامی مهندسین و خویشاوندان وی.
۲ - حزب‌الله، بسیجیان جوان و گروه‌هایی که به لحاظ سیاسی تندروترین لایه بنیادگرایان حاکم به شمار می‌روند. آنان مصلحت‌گرایی جناح‌های پیر حکومتی را مانعی پیش‌روی خویش می‌دیدند و از سوی دیگر محافظه‌کاران سنتی نیز پس از آسودگی از ناحیه اصلاحات، بیش از این مایل به پرداخت هزینه سیاسی و مالی برای ایشان نبودند. گروه‌هایی نظیر انصار حزب‌الله، دانشجویان عدالت‌خواه، دانشجویان بسیجی از این دسته‌اند.

۳ - بازیگران سیاسی تازه‌کاری که قصد صعود سریع از پلکان قدرت را داشته و جریان احمدی‌نژاد را مناسب‌تر از جریان نسبتا ساخت یافته و ضابطه‌مند محافظه‌کار سنتی می‌دیدند. به بیان دیگر برای ایشان احمدی‌نژاد مناسب‌ترین محمل صعود هلیکوپتری به عالی‌ترین سطح قدرت سیاسی بود.

۴ - بازیگران سیاسی محافظه‌کاری که به‌دلیل درگیری‌های درونی در حاشیه قرار گرفته، در آستانه حذف قرار داشتند. اینان با اطلاع نسبی از سازوکار منازعات سیاسی محافظه‌کاران در جبهه تازه تاسیس احمدی‌نژاد مستقر شده به سرعت خود را با شعارهای وی تطبیق دادند.

۵- متنفذین محلی که در رقابت با شبکه سراسری وابستگان راست سنتی، احمدی‌نژاد را محمل مناسبی برای تعریف هویتی نوین و قدرتمند می‌‌دیدند و هم‌زمان احمدی‌نژاد هم به خاطر نیاز به شبکه‌ای کشوری، راه را برای جذب حامیان منطقه‌ای و خارج از مرکز باز گذاشته بود.

۶- شبکه قدرتمندی از فرماندهان سطح دوم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که خود را در انتقال هزاران هم‌رزم دیروز خود به حوزه سیاست و اقتصاد مغبون و متضرر یافته بودند. آنان به‌صورت علنی از سیاسی شدن، اقتصادگرایی و دنیازدگی سپاه ابراز نگرانی می‌کردند، هرچند خود در خفا مترصد فرصتی برای ترک حوزه کم سود، خطرناک و زیر کنترل نظامی‌گری و مهاجرت به مناصب سودآور و نسبتا آزاد سیاسی و اقتصادی بودند.

۷- جمعیت نسبتا پرتعدادی از رای‌دهندگان بی‌اعتماد به هر دو جناح حکومتی، خود را با گفتمان انتخاباتی محمود احمدی‌نژاد در سیاه‌نمایی عملکرد دولت‌های پیشین، هم‌سو دیده، وعده او برای تغییر سریع نحوه مدیریت کشور را باور کردند. این گروه از رای‌دهندگان پیام ساده احمدی‌نژاد در آوردن پول نفت بر سر سفره مردم را پسندیدند و آن را بر تبلیغات تکراری و مشابه دیگر نامزدها ترجیح دادند.

نگاه رهبری به احمدی‌نژاد
اما قدرتمندترین سطح منازعات سیاسی یعنی رهبری چگونه به انتخاب احمدی‌نژاد می‌نگریست؛ برای رهبری، احمدی‌نژاد از دو منظر فرصت تلقی می‌شد.

اولا رای نسبتا بالای احمدی‌نژاد، تاییدی بود بر تاکیدات رهبری در پایان بخشیدن به منازعات بی‌حاصل سیاسی، جناح‌گرایی، به اهمیت بودن آزادی و تمرکز بر نیازهای اساسی مردم محروم.
رای به احمدی‌نژاد، رای اقتصادی خوانده می‌شد و بر این اساس رهبری از موفقیت خود در انتقال مرکز ثقل صندوق از طبقه متوسط به اقشار کم درآمد مطمئن بود. تحلیل گفتمانی سخنان رهبری موید بیش‌ترین تقریب گفتمانی دهه گذشته ایشان و آقای احمدی‌نژاد در موضوعات مورد توجه رای‌دهندگان نظیر اقتصاد است.

احمدی‌نژاد همچنین برای رهبری فرصتی فراهم می‌آورد تا برنامه ضرب الاجلی پاکسازی هرم مدیریتی کشور خصوصا وزارت های کشور، اطلاعات، ارشاد و آموزش عالی از عناصر اصلاح‌طلب را به اجرا گذارد. برنامه رهبری برای اصلاح مدیریتی کشور تنها با انتخاب مصطفی معین و یا اکبر هاشمی رفسنجانی با قدری اشکال مواجه می‌شد و دیگر کاندیداها یعنی آقایان لاریجانی، قالیباف، مهرعلیزاده و کروبی اصولا انگیزه و توانی برای جلوگیری از این تصمیم نداشتند.

حزب‌الله به پادگان بازمی‌گردد
حال و پس از گذشت قریب سه سال از ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد گروه اول حامیان وی یعنی محفل دوستان علم و صنعتی و خویشاوندان هر یک عهده‌دار چند منصب دولتی‌اند. جریان انتصابات خانوادگی به رییس جمهور محدود نشده و شامل دوستان نزدیک او یعنی آقایان: هاشمی‌‌ثمره و زریبافان دبیر هیات دولت نیز می‌شود. طبعا اشتغال در بوروکراسی سنگین دولتی زمینه تداوم فعالیت سیاسی و ستادی جمع حاضر را به شکل قابل توجهی تحلیل برده است. بسیاری از عناصر گروه دوم یعنی هسته‌های حزب الله نیز به‌صورتی پرتعداد وارد بنگاه‌های دولتی شده‌اند و مهم‌تر از آن انتخاب احمدی‌نژاد به‌عنوان رئیس جمهور منتخب حزب‌الله، اساسا نیاز به حزب‌الله را از میان برده است.

اگر بر نحوه تشکیل و عضوگیری گروه‌های حزب‌الله نظر افکنیم، سال‌های 1370 تا 1384 را سالهای طلایی جریان حزب‌الله خواهیم دید. گردانندگان اولیه این جریان با تکیه بر سیاست‌های میانه‌روتر اقتصادی و اجتماعی آقایان هاشمی‌رفسنجانی و خاتمی، جوانان بنیادگرا را برای تشکیل جبهه کشوری حزب‌الله بسیج کردند. در تمام این دوران هاشمی، خاتمی و دیگر مدیران کشور مسبب شکاف فزاینده طبقاتی، بی‌اخلاقی و فساد قلمداد شده و جناح محافظه‌کار نیز با بهره‌گیری از شبکه‌های سراسری رسانه‌ای، مالی و سیاسی خود از عضوگیری این جریان حمایت کرد.

در آستانه برگزاری انتخابات نهم ریاست جمهوری جریان حزب‌الله قادر به بسیج شمار قابل توجهی از رای‌دهندگان منسجم بود. پس از انتخاب آقای احمدی‌نژاد اولا حزب‌الله به پشتوانه موفقیت در برابر رقبای احمدی نژاد، اختلافات دیرپای خود با راستگرایان معتدل را پیش کشید و ثانیا چهره‌های متنفذ جناح محافظه‌کار نیز از ادامه اقدامات تخریبی حزب‌الله علیه شخصیت‌هایی نظیر آقای هاشمی رفسنجانی احساس خطر کرده، بیم آن داشتند که احمدی‌نژاد نوظهور از نفوذ خود و توان روزافزون حزب‌الله برای تشکیل نوعی حزب سراسری استفاده کند.

تشکیل چنین حزبی می‌توانست چیرگی سی ساله روحانیون بر عرصه سیاسی کشور را با خطر مواجه کند. بر پایه داده‌های فوق به نظر می‌رسد، پس از انتخاب آقای احمدی‌نژاد چهره‌های سرشناس و صاحب نفوذ بر جریانات سیاسی کشور بیشتر تمایل داشتند تا ظرفیت نیروی سراسری حزب‌الله به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بازگشته و لااقل به لحاظ سازمانی، حزب‌الله آرایش سال‌های پایانی دهه 70 را بازیابد.

نیروهای محدود و سنتی حزب‌الله در گردهم‌آیی ها کمافی‌السابق حضور یابند، بدون آنکه به نفع موجودیت‌‌های سیاسی غیر از رهبری سازماندهی شوند. گروه سوم حامی آقای احمدی‌نژاد یعنی بازیگران سیاسی تازه‌کار نیز توسط آقای احمدی‌نژاد عهده‌دار مناصب سیاسی و اقتصادی بسیار شدند، این امر اعتراض مدیران پرسابقه مرتبط با جناح محافظه‌کار را برانگیخت.

در نظام مدیریتی ایران، حفظ پست نیازمند برخورداری از رابطه سیاسی است. به بیان دیگر مدیران باسابقه حاضر در هرم مدیریتی نظام، بقای مدیریت خود را وامدار شبکه‌ای از روابط سیاسی و اقتصادی‌اند و طبعا در برابر تزریق نیروی مدیریتی جدید، نوعی مقاومت سیاسی را سازمان خواهند داد. چنین مقاومت سیاسی در برابر انتصاب مدیران جوان احمدی‌نژاد نظیر بذرپاش به خوبی قابل مشاهده است.

هم‌پیمانان جدید رئیس‌جمهور
گروه چهارم مجموعه‌ای از بازیگران پرسابقه، ولی مغضوب جناح راست و در موارد بسیار نادری چپ بودند که با مهاجرت سازمانی از اردوی سیاسی پیشین‌شان با احمدی‌نژاد موتلف شدند. اساسا بارزترین مشخصه اردوی سیاسی احمدی‌نژاد سهولت ترقی غیرپلکانی در آن بود، گروه‌های چهارم و پنجم با صعود نردبانی سریع در مجموعه حامیان احمدی‌نژاد این اردو را تا مرز تقابل سیاسی، اقتصادی با بزرگان جناح راست پیش بردند.

احمدی‌نژاد و حامیان نخستین وی اساسا ضد تشکل های جناح راست نبودند و چالش با جناح محافظه کار از جایی خارج از هسته درونی حامی این مجموعه وارد شد.

سپاه سیاسی و سپاه اقتصادی
گروه ششم یا شبکه فرماندهان جامانده از هجرت عظیم پاسداران دهه هفتاد به سیاست و اقتصاد، جالب‌ترین زیرمجموعه از حامیان احمدی‌نژاداست. اولا سپاهیان پیرامون احمدی‌نژاد به لحاظ درجه، مرتبه و میزان نفوذ تاریخی شان در سپاه با سپاهیان رقیب وی قابل مقایسه نیستند. رقبای احمدی‌نژاد عبارت بودند از محسن رضایی شاخص‌ترین فرمانده کل سپاه، باقر قالیباف از نزدیک‌ترین فرماندهان به رهبری و علی لاریجانی از فرماندهان شاخص و سیاست‌گذاران قدیمی آن نهاد.

حال آنکه سپاهیان نزدیک به رییس جمهور اساسا چهره‌هایی ناشناخته بودند. تصور عمومی از سپاه پاسداران به عنوان نهادی همگن اساسا قرین واقعیت نیست. سپاه در تمام تاریخ خود آبستن دسته‌بندی‌ها و منازعات گسترده سیاسی بوده که با توجه به سازمان بسته این نیرو، بازتاب بیرونی و مطبوعاتی نداشته است.

یکی از آخرین این جناح‌بندی‌ها، شورش گروهی از فرماندهان تازه‌کار مدعی بنیادگرایی رادیکال بر فرماندهان سابقی بود که غرق در تجملات دنیوی شان می خوانند. احمدی‌نژاد مناسب‌ترین سیاستمدار برای این دسته از فعالان برآمده از سپاه در ادامه ستیز با چهره‌های شاخص پاسدار نظیر رضایی بود.

این گروه پردامنه‌ترین حملات را علیه محسن رضایی و تیم همکار او سازمان دادند، حملاتی که تا مرز درگیری‌های خصوصی و نفوذی خواندن یکدیگر پیش رفت. آنان همچنین مداح معروفی را واداشتند تا باقر قالیباف را هم‌دست یزید خواند و موارد بسیاری از این دست.

مردم قربانی تورم می‌شوند
آخرین حلقه از حامیان احمدی‌نژاد، مردمی بودند که به مدد هیجان‌سازی رسانه سراسری، گفتمان مردم‌پسند احمدی‌نژاد را جدی گرفته، برای تغییر اساسی در وضعیت نابسامان اقتصادی به او رای دادند. احمدی‌نژاد می‌بایست میان ادامه حمایت سیاسی این توده‌ها و رابطه حسنه خود با چهره‌های متنفذ سیاست در ایران یکی را انتخاب می کرد، برای جلب و تدام حمایت شهروندان، چاره‌ای جز بازداشت گروهی مدیر اقتصادی دولت‌های سابق، به جرایمی نظیر اختلاس و چپاول اموال عمومی نداشت.

ناگفته پیداست که بالاترین رده‌های حاکمیت جمهوری اسلامی ایران طرفدار چنین روشی نبودند. لذا مردمان امید بسته به احمدی‌نژاد، دفتر حمایت را با کلام مشهور «این هم از خودشان است»، بسته و مجددا غیرسیاسی شدند. در فاصله زمانی کوتاهی بالا رفتن قیمت جهانی نفت و سیاست‌های عوام‌پسندانه دولت، به تورم مهار گسیخته انجامید، امری که حامیان 1384 رئیس‌جمهور را به منتقدان 1386 او بدل ساخت.

احمدی‌نژاد و مجلس هشتم
وضعیت عمومی نیروهای حامی رئیس جمهور در آستانه انتخابات ریاست جمهوری را می‌توان به شرح زیر خلاصه کرد:

آقای احمدی‌نژاد از تشکیل جبهه سراسری احمدی‌نژدایسم، ناامید شده و در حال حاضر توجه خویش را معطوف به محدود کردن دامنه فشارهای اقتصادی بر شهروندان نموده است. او راهی به جز کنترل مجلس هشتم ندارد. از دست دادن مجلس، به پایان زودهنگام ریاست جمهوری‌اش می‌ماند، گرچه یک‌سال و چندماه دیگر هنوز رییس جمهور رسمی کشور باشد.



او به هر قیمت می‌بایست از تشکیل مجلسی منتقد جلوگیری نماید، مجلس منتقد دست وی را در تداوم سیاست‌های عامه‌پسند، اما پرریسک خواهد بست، مجلس هشتم بی‌تردید برآیند نظر جمعی چند گروه مختلف سیاسی، راستگرایان میانه‌رو و طرفداران روسای جمهور سابق است.

بدیهی است پس از تجربه تلخ مجلس هفتم که از ترس بازگشت اصلاح‌گرایان اوامر رئیس جمهور را علی‌رغم مخالفت آشکار یکی پس از دیگری تایید و جاری نمود، هر مجلس جایگزین با هر ترکیب سیاسی ممکن در برابر رئیس جمهور خواهد ایستاد، گرچه در عمل به توصیه اکید رهبری، نبردهای سهمگین سیاسی در پس پرده تعامل و حمایت از دولت، ادامه یافته و احتمالا بر شدت و دامنه‌شان افزوده خواهد شد.

احمدی‌نژاد با علم کامل از طبعیت مجلس هشتم و وضعیت نابسامان اردوی سیاسی خویش، حتی پیش از برگزاری انتخابات مجلس هشتم، گناه تورم وحشت‌آفرین سال 1387 را بر دوش مجلس و مجمع تشخیص مصلحت می‌اندازد، بدون آنکه کم‌ترین جایگزینی برای خروج از بن‌بست خودساخته، فراروی خویش ببیند.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

بسیار بسیار لذت بردم از این تحلیل!
به لحاظ نظم و انسجام مطلب کم نظیر بود این تحلیل
دست مریزاد جناب اقبال!
خواهش میکنم خسته نشوید و ادامه دهید...

-- فاطر ، Mar 7, 2008

خوب به سلامتی - همه دشمنان رئیس جمهور از محسن رضایی تا قالیباف برجساز و افروغ خودفروخته، به تولید تحلیل سفارشی مشغولند تا آخرین روزنه مردم محروم و معتقد ایران اسلامی را کور کنند. اما کور خوانده اید - مکرو مکرالله والله خیرالماکرین

-- احمد ، Mar 8, 2008

تحليل هوشمندانه اي بود.

-- سهراب ، Mar 11, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)