خانه > گوی سیاست > ايران ديپلماتيک > آقای احمدینژاد بگذار آرام باشیم | |||
آقای احمدینژاد بگذار آرام باشیمبرگردان: م. صباپس از مدتها آقای احمدینژاد میهمان بغداد بود. ملاقات او از عراق بخودی خود و با قطع نظر از تلاش برای ایجاد توازن میان عملکرد ایران و آمریکا در عراق، از جمله مسائل داخلی عراق محسوب میشود، گرچه سفر احمدینژاد به عراق با سفر جورح بوش به این کشور از لحاظ شکلی متفاوت است. جرج بوش بدون اذن و اجازه و بدون دعوت وارد عراق میشود! البته عرف اشغال از زمانهای بسیار قدیم همین بوده است. آیا هلاکو (656 هجری) در قصر خلیفه جلوس نکرد و خلیفه را در قصر خودش محاکمه ننمود و او را آنطور که همدانی در کتاب جامع التواریخ مینویسد با گفتن این سخن مسخره نکرد که «ای خلیفه! تو میزبانی و ما میهمان. پس آنچه در خورشان ماست برای ما آماده کن.»
البته یک فرق میان اشغال عراق در این زمان و اشغال آن توسط هلاکو هست. مستعصم زمان ما، صدام، فرار کرد و از سوراخ مخفیگاهش به مقابله با اشغالگران کشورش پرداخت! به هر ترتیب دیدار احمدینژاد از عراق احتمالا اولین دیدار یک شاه یا رییس جمهور ایرانی از عراق، در تارخ معاصر این کشور است که بعد از جدا شدن عراق از دولت عثمانی صورت میپذیرد در حالیکه از زعمای ما عراقیها سه تن از ایران دیدن کردهاند. یکی از آنها ملک فیصل اول ( وفات 1933) بود که به ایران رفت و توانست اذعان ایران درمورد حدود مرزهای معین شده با عراق را از این کشور بگیرد و در مورد اهوازهم به مانند معاملهای بین دو امپراطوری انگلیس و ایران برخورد کرد. اگر حافظهام یاری کند دو برادر دیگر که هر دو رییس جمهور بودند نیز از ایران ملاقات کردهاند: عبدالسلام عارف که در سال 1966 به قتل رسید و عبدالرحمن عارف (وفات 2007). چه بسا به شوخی، اما شایع است که عبدالسلام عارف در سفرش به ایران خواستار جایگزینی و تبادل بقایای امام ابی حنیفه (150 هجری) که در منطقه اعظمیه بغداد دفن است با بقایای خلیفه هارون الرشید که در منطقه طوس خراسان مدفون است، شده بود. اما متاسفانه نه رییس جمهور عبدالسلام عارف و نه رعایای او نمیدانستند که این امام گرچه عراقی الاصل است اما اجداد او از غیر اعراباند! البته این مسئله را نباید فراموش کرد که این دو کشور همسایه، ایران و عراق، دایما ریشهها و تاریخشان به هم تنیده بوده است. نمیدانم اگر آقای احمدینژاد در سفرش به عراق به زیارت مقبره امام ابوحنیفه، جایی که قبلا مقبره یکی از ملکههای سلسله ساسانیان بوده است، میرفت و در آنجا دوباره با این حقیقت مواجه میشد که نه ایران شاهنشاهی و نه ایران اسلامی هیچکدام نتوانستند آن را بگیرند، چه حالی میداشت؟
ایران باید بداند که عراق کشوری مستقل و دارای مرزهای جغرافیایی خاص خود است و نه بخشی از کشور فارسی زبان قدیم و یا ایران زمان صفویها یا پس از آنها... اما این مسئله از جانب مقامات ایرانی در نظر گرفته نشده و به نوعی رابطه متقابل با عراق تبدیل نگردیده است. لابد همچنان این غرور و نخوت در آنان وجود دارد و عراق را حق خود میدانند. چه بسا که همین حرف را در مورد ترکیه هم میزنند. این مسئله به هیچ وجه پوشیده نسیت که کشور آقای احمدینژاد در امور ریز و درشت عراق دخالت میکند در حالیکه همزمان ادعا میکند «ما آمادهایم خلا خروج امریکا از عراق را در صورت پایان دادن به اشغال این کشور، پر کنیم.» معنی پر کردن خلا چیست؟ آیا این خلا را با نیروهایی که در داخل عراق دارند پر خواهند کرد یا با گروههایی از سپاه پاسداران؟ قبلا ایران در مسئله تعیین نخست وزیر عراق، کمی قبل از انتخابات سال 2004 میلادی دخالت کرده بود، همان روزی که مطبوعات اعتراض ایران در مورد نخست وزیری یکی از نامزدها را منعکس کردند، زیرا آن نامزد علیرغم تمسک به پیروانش و ایجاد یک ائتلاف جدید در ائتلاف تمام گروههای عراقی، وفاداری خودش را به ایران حفظ نکرده بود و خودش نیز به گروههای عراقی گفته بود نمیدانم چگونه این سخن را قاطعانه به سفیر ایران در عراق بگویم. ایران قابل مواخذه نیست که چرا بازارهای عراق را با اجناس خود، از انواع غذاهای گوناگون حتی ماهی و خرما گرفته تا زنجیرهای عزاداری روز عاشورا و لباس و کتاب پر کرده است. کشاورز عراقی در حال حاضر نمیتواند به زراعت بپردازد و رقابتها و درگیریهای عراق او را ناتوان ساخته است. اولیای امور (افراد منتخب) در عراق هم که فاقد شایستگی لازم برای صلاح بخشیدن به کارها هستند و به حق باید در موردشان گفت «کسی که چیزی را ندارد، چگونه میتواند آن را ببخشد؟» میزان تجارت یک طرفه ایران با عراق از طریق بصره آنقدر زیاد است که حتی بر زبان مردم منطقه هم تاثیر گذاشته و گویا لهجه ایرانی بر زبان مردم سلیستر و روانتر از لهجه بصری است. طبیعی است 1200 کیلومتر مرز مشترک با ایران مستلزم تبادل منافع و مصالح و همکاری در بسیاری از کارهاست اما نه به این گونه که الان وجود دارد. آنچه ما از رییس جمهور احمدینژاد انتظار داریم این است که اعصار گذشته را فراموش کند و به معاهده مارس 1975 بین دو کشور توجه داشته باشد و آن را مانند رشوهای که یک نظام به نظامی دیگر می دهد در نظر بگیرد.در حال حاضر هم رشوهدهنده و هم رشوه گیرنده رفتهاند و خمینی نیز در نجف بیزاریاش از این معامله را اعلام کرد. اهالی نجف در همان زمان فریاد زدند که «شطالعرب صد در صد مال ماست» و همچنان نیز این حرف را تکرار میکنند و این خود دلیل آن است که مردم مطابق مصالح کشورهایشان با یکدیگر معامله میکنند و نه طبق مذاهبشان. اگر احمدینژاد غیر از این عمل کند دیدارش از عراق یاد و خاطره سخن فاضل رشید خوانده عراقی را در ذهن عراقی ها زنده میکند که سالها پیش وقتی مسئله مرزی بین دو کشور بالا گرفته بود، با کلماتی سنگین و مملو از خشم به خاطر طمع فراوان شاه، در رادیو بغداد گفته بود: «پهلوی خریدی، بردار و از ما دور شو.» اهالی رافدین عراق تا زمانی که اصراری بر سر کشیدن آب و بردن نفت بصره هست، فرقی بین امپراطوری پهلوی و رییس جمهور احمدینژاد نمیبینند. کاش احمدینژاد سخن یکی از گذشتگان خودش از پادشاهان فارس را به یاد می آورد که در سفری که از بغداد میگذشته تا به پایتختش مدائن برود، به زبان قدیمی در مورد بغداد به نیروهایش چیزی گفته بود که آن را در عربی قدیم «هلدوه و روز» ترجمه کردهاند. معنای این سخن آنطور که حموی (وفات 626 هجری) در کتاب معجم البلدان میگوید این است: «خلوها بسلام.» من از یکی از تهرانیهای مخالف ولایت فقیه پرسیدم آیا رییس جمهور شما معنای این عبارت را میفهمد؟ آن شخص در جوابم گفت این عبارت در فارسی زنده و امروزی وجود ندارد. ما میگوییم: «بگذارید در آرامش باشد.» منبع: روزنامه الشرق الاوسط
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|