خانه > گوی سیاست > ایران > سیاست عرصه انتخاب است | |||
سیاست عرصه انتخاب استمریم محمدیبحث غالب در فضای سیاسی ایران همچنان بحران رد صلاحیت جمع کثیری از داوطلبان ورود به مجلس هشتم است. هفتهی آینده ـ ۱۴ بهمن ماه ـ قرار است پاسخ شکایت رد صلاحیتشدگان در این مرحله، از جانب هیاتهای نظارت اعلام شود، اما در این فاصله مسئلهی امکان رایزنی با مقامات موثر حکومتی از جانب چهرههای شاخص اصلاحطلبان بحثهای جدیدی را پیرامون مفید و موثر، و یا بینتیجه بودن این تلاشها ایجاد کرده است. در پی آگاهی بیشتر از نظراتی که در میان فعالان سیاسی ایران هست، با آقایان ابطحی، و علیرضا رجایی روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی گفتوگو کردهام.
آقای رجایی میگویند: چهرههای برجستهی سیاسی اصلاحطلب، یعنی آقای خاتمی و همینطور آقایان کروبی و هاشمی، میخواهند تلاش کنند که حتیالامکان عدهای دیگری به جریان انتخابات بازگردند. البته در حد آنچه در خبرگزاریها منتشر شده است علیالظاهر مصمم هم هستند. این که حالا گفتوگوها و مذاکرات چقدر بتواند برخی از نامزدهای اصلاحطلب را برگرداند، بازهم بعید به نظر میرسد که در ترکیب احتمالی این مجلس تاثیر معناداری بگذارد؛ و اصولا میتوانیم چنین نتیجه بگیریم که چارچوبهای مجلس هشتم همچنان محفوظ خواهد ماند. مسئلهی حفظ این چارچوبها خیلی مورد بحث است. در مجلس هفتم چارچوبها باقی میمانند، کسی در این شکی ندارد. اما در درون همین چارچوبهای معین، آیا تلاشهای حداقلی که صورت میگیرد، از نظر شما میتواند در فضای سیاسی ایران موثر باشد؟ ـ اگر حالا قرار است روی مفهوم مانورهای محدود، به فرمایش شما، توافق نظر داشته باشیم، بهنظر میآید چنین امکانی هست. اما اگر منظور این است که این مانورهای محدود میتواند تاثیرات خیلی تعیینکنندهای بگذارد، البته خیر. بیشتر این تاثیرگذاری مدنظر است که جریان اصلاحطلب بتواند در داخل مجلس یک تریبون مشخصی داشته باشد و اینکه نمایندگان اقلیتی که از اصلاحطلبان به مجلس میروند، بتوانند مطالبات آن جریان را در مجلس تا حدی مطرح کنند، نقدها و انتقادهای خودشان را به حوزههای اجرایی مطرح کنند، بتوانند در کمیسیونهای مختلفی که وجود دارد در جریان تصمیمگیریها قرار بگیرند. تا حد محدودی، فوقالعاده محدودی یک چنین دورنمایی را میبینم. آیا میشود از حرف شما این را فهمید: تاثیرات جدی سیاسی نخواهند گذاشت، ولی در موقعیت اصلاحطلبان بهعنوان اینکه تریبونی را داشته باشند، میتواند موثر باشد؟ آیا منظور شما این هست؟ ـ بله، دقیقا میخواستم همین را اضافه بکنم. در واقع دستاورد مهمتر این حضور بیشتر عبارت از این خواهد بود که جناح اصلاحطلب و جناح دموکرات موجود، از جریان و از مسیر سیاسی داخل حاکمیت بهطور کلی خارج نشود و بتوانند این زمینهی هرچند کوچک را، دراختیار داشته باشند و بتوانند رفتهرفته زمینههای فراختری را چه بسا در نوبتهای بعدی برای خودشان کسب بکنند. همین نکتهای که شما گفتید را میخواستم بگویم. شما حتما اطلاع دارید که در میان اپوزیسیونی که مخالف اینگونه حضور حداقلی هستند و بهرحال تغییرات مهمتری را میخواهند، این امر نقطه ضعفی محسوب شده است. یعنی مسئله این است که اصلاحطلبها فقط به منافع گروهی خودشان فکر میکنند. از این حرکت چنین برداشتی هم در میان اپوزیسیون هست. ـ در این مورد دو نکته را باید گفت. اینکه اصولا من فکر میکنم ما به مرحلهای رسیدهایم که بتوانیم منافع مشروع سیاسی را برای هر گروه یا جناح به رسمیت بشناسیم. صرفنظر از اینکه برای هر منفعت سیاسی چه تعریفی وجود دارد. اصولا اگر منفعت سیاسی یا عزم و تصمیم سیاسی در میان گروههای مختلف نباشد، به گروههای مختلف تقسیم نمیشده است. بنابراین این منفعت سیاسی را نباید بهعنوان ابزاری مطرح بکنیم که دائما نگران باشیم هر موقع در معرض اتهام قرار گرفتیم، بخواهیم پاسخ بدهیم که نه! ما نداریم. منفعت سیاسی بهطور مشروع زمینهی اصلی هر تلاش سیاسی است. در کنار آن به جهت توجیه پیشبرد پروژهی دموکراسی، آنهایی که به این سطح از حقوق حتا اقلیتی اعتقاد دارند، اساس استدلالشان این است که در ایران مسیر دیگری برای حضور تاثیرگذار سیاسی وجود ندارد و نباید امکاناتی را که در نتیجهی حضور در نهادهای حاکمیت ایجاد میشود، از دست بدهیم. به همین جهت تلاشی که دارد صورت میگیرد در یک منطق کلانتر عبارت از این است که ما اگر بتوانیم به میزان حضور اقلیتی، در نهادهای موجود مشارکت داشته باشیم، از اینکه تصمیم جناح اقتدارگرا مبنی بر اینکه حاکمیت را یکدست بکند و اصولا کار جناح اصلاحطلب را یکسره بکند ممانعت کردهایم. اصلاحطلبان به این ترتیب اعتماد عمومی، اقبال عمومی نسبت به خودشان از دست میدهند؟ ـ این هزینهای است که گاهی وقتها در حضور بیقید و شرط در هر صحنهی سیاسی اتفاق میافتد. ولی بهرحال سیاست، همین عرصهی انتخاب است، عرصهی ارزیابی همین هزینه و فایدهکردنها است و اینکه در ازای فایدهای که بهدست میآوریم و هزینهای که از دست میدهیم، چه بسا که هزینهی فعلی باعث بشود که ما در نوبتهای بعدی، یا در چرخهای که اصولا بهطور ذاتی در سیاست هست، در فرصتهای دیگری بتوانیم این اعتماد را در اقشاری که احتمالا آن را از دست دادهایم، مجددا به دست بیاوریم. ولی این نکتهای که میگویید، جزو هزینههای این شیوه است. از آقای ابطحی که عضو شورای مرکزی روحانیون مبارز هستند و معتقد به مشارکت در هر شرایطی بودهاند، راجع به بیانیهای که امروز مجمع روحانیون مبارز صادرکرد، سوال میکنم و اینکه آیا این، مغایر مواضع شخصی ایشان نیست؟ ـ نه، من فکر نمیکنم متفاوت باشد. الان هم مبنا این هست که همه بتوانیم در انتخابات شرکت کنیم، ولی اتفاقی که افتاده این است که هرچه تلاش هم میکنند در بسیاری از حوزهها حتا یک نفر هم پیدا نمیشود که بتوانند کاندیدا بکنند. بحثی هم که درمجمع مطرح شد، یا در بیانیهی مجمع پیشنهاد شد این است که ما علاقمندیم شرکت بکنیم و عملا امکان شرکت ممکن است وجود نداشته باشد. یعنی موقعیتی که الان هست؛ اگر رد صلاحیت شدهها برنگردند، در خیلی از این موارد امکان شرکت وجود ندارد. خب طبیعیست وقتی امکان شرکت وجود نداشته باشد، دیگر فرقی نمیکند کسی بخواهد شرکت بکند یا نخواهد شرکت بکند
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|