خانه > گوی سیاست > حقوق بشر > جزئیاتی درباره مرگ دانشجوی سنندجی | |||
جزئیاتی درباره مرگ دانشجوی سنندجیمریم محمدیاسماعیل لطفاللهی، برادر ابراهیم لطفاللهی، که چندی پیش در زندان سنندج درگذشت، و صالح نیکبخت، وکیل خانواده لطف اللهی، در گفتگو با زمانه جزئیات بیشتری درباره مرگ این دانشجوی جوان را اعلام کردند.
آقای اسماعیل لطفاللهی، برادر شما اساسا چرا دستگیر شده بود؟ ـ وقتی به خانهی ما آمدند، فکر کنم چند اعلامیه هم لای کتابهای او بود و وقتی که من دستگیر شدم او به مدرسه رفته بود و دیگر دنبالش نیامدند. گفتند باید ابراهیم خودش را تحویل دهد به ما. من 9 ماه حبسم را کشیدم و بیرون آمدم. در تاریخ 16/10/86 در جلسه امتحان پیام نور شاخه سنندج، از طرف وزارت اطلاعات، او را دستگیر میکنند تا 18/10/86 او را به زندان انتقال داده بودند. ما او را ده دقیقه برای آخرین بار دیدیم. روز پنجشنبه برای ملاقات رفتیم که قرنطینه بود. صدایش کردند دیدیم که نیستند. گفتند که اینجا نیست و باید به دادگاه بروید. رفتیم دادگاه، گفتند به ستاد خبری بروید. وقتی به ستاد خبری رفتیم، گفتند بروید زندان. این چه روزی بود آقای لطفاللهی؟ این خبر را چه وقت به شما دادند؟ ـ روز چهارشنبه، بیست و پنجم دیماه به شما نگفتند که به چه صورتی خودکشی کرده است؟ ـ گفتند که خودش را خفه کرده در سلول. من خودم که در سلول بودم دیدم که اصلا هیچگونه امکاناتی در آنجا نبود که آدم خودش را بتواند خفه کند. ابراهیم خیلی هم روحیه داشت و اصلا برای این حرفها نبود. در ضمن ما هیچ اثری از ابراهیم ندیدیم و نمیدانیم که زنده است یا نه. گفتند که بروید بهشت محمدی ما او را دفن کردیم. ما به آنجا رفتیم و دیدیم که یک قبری هست که رویش را بتون کردهاند. ما خواهان تعقیب و پیگیری عاملان این قتل و همچنین نبش قبر هستیم. چون هیچیک از اعضای خانواده جسد را مشاهده نکردهاند و اگر چنانچه معلوم شد، خواهان کشف علت قتل توسط یک سازمان بیطرف هستیم. در هر صورت مسئولیت حقوقی او به عهده وزارت اطلاعات میباشد که ایشان را در سر جلسه امتحان دستگیر کردند و ما خواهان پاسخگویی دولت و مخصوصا شخص وزیر اطلاعات هستیم که در این خصوص شفافسازی نمایند و بدون هیچگونه مصلحتی عاملان قتل را معرفی کنند. همچنین از تمام سازمانهای مدافع حقوق بشر می خواهیم که نسبت به این اتفاق و فاجعه سکوت نکنند. در ضمن ما اتهام وابستگی به هر گروه سیاسی یا نظامی در داخل یا خارج از کشور را تکذیب میکنیم. خواهش میکنم که شما هم این خبر را به حقوق بشر برسانید که بیخبر نباشند.
در این جلسه، ابراهیم به پدر و مادرش میگوید که اینجا سرد است و برای من لباس بیاورید. وقتی فردای آنروز خانواده ایشان برای او لباس میبرند، در محل زندان عمومی سنندج به ایشان گفته میشود که او را برای دادگاه به دادگستری اعزام کرده اند ولی مسئول اعزام افراد به دادگستری این امر را تکذیب میکند و مشخص میشود که ایشان را به محل ستاد پیگیری اداره کل استان کردستان که معمولا ـ بهگفتهی خودشان ـ زندانیان امنیتی را به آنجا برمیگردانند، بازگردانده بودند. بعد از اینکه ایشان را به آنجا بازگردانده بودند، حدود ساعت شش بعدازظهر روز بیست و پنجم دیماه که مصادف با ایام سخت زمستانی و سرد آن منطقه هم بوده، خانوادهاش را به محل اداره ستاد پیگیری فرا میخوانند. در آنجا یکی از مسئولین اداره اطلاعات خودش را معرفی میکند و اعلام میکند که پسر شما خودکشی کرده است و شما میتوانید به بهشت محمدی بروید و جسد ایشان را تحویل بگیرید. اینها همان موقع به آنجا مراجعه میکنند، ولی متوجه میشوند عدهی زیادی از مامورین انتظامی در آنجا هستند و اجازه داده نمیشود که اینها وارد شوند. بهر صورت بعد از مدتی در آن سرمای سخت سنندج که زیر 15 درجه بوده منتظر میمانند و به آنها جوابی داده نمیشود. فردا صبح مراجعه میکنند و متوجه میشوند که پیش از اینکه آنها مراجعه کنند؛ یا در شب همانروز، ابراهیم را دفن کردهاند و به آنها میگویند که شما حق ندارید در این مورد به کسی توضیحاتی بدهید. از نظر قانونی در این مواقع، جسد باید به خانواده تحویل شود یا خیر؟ ـ در اینگونه موارد، معمولا جسد متوفی را به افراد خانواده برمیگردانند و اجازه داده میشود که آنها غسل و کفن و دفن شرعی برایش انجام دهند و بر او نماز میت بخوانند. در این مورد اینگونه اقدامات صورت نگرفته و خانوادهی او در حالت بیم و امید و ناباوری، چنین موضوعی را با من درمیان گذاشتند و تقاضا کردند که من وکالت او را برعهده بگیرم. من هم عین این موضوعات را برای آنها نوشتم و تقاضا کردم که به دادسرای سنندج شکایت کنم که اجازه داده شود محل دفن نبش شود و مجددا یک هیئت پزشکی مستقل و معتبر که مورد اعتماد افراد این خانواده هم باشد، گزارش پزشکی و فوت ایشان را به آنها بدهند. علت اینکه چرا به این صورت ایشان را دفن کردهاند را به خانواده توضیح دهند و کسانی که در این رابطه مقصر یا مجرم هستند تحت تعقیب قانونی قرار بگیرند و نگذارند که این قضیه مانند موارد دیگر که در ایران اتفاق افتاده، موجب بیاعتباری کشور ما بشود. ـ در اینگونه موارد شما میدانید که بعضی از این احزاب کُردی هستند که بعد از اینکه قتل اتفاق میافتد و سر و صدا میشود؛ اینها میگویند که او متعلق به ما بوده و وابسته با ما بوده است. در حالیکه این بچهی محترم به هیچ حزب و گروهی وابستگی نداشته و مددکار افتخاری هلالاحمر سنندج بوده و به همشهریان خود خدمت میکرده و هیچگونه ادعای احتمالی این گروهها و احزاب هم در مورد ایشان صحت ندارد. بههمین جهت هم روز بیست و ششم دی، در اواخر وقت به من خبر دادند که چنین حالتی برای ایشان اتفاق افتاده است. ـ این از آن موضوعاتی است که قطعا سر و صدای زیادی ایجاد میکند؛ ولی ما امیدواریم که بههر حال اجازه داده شود اینها را بهصورت قانونی مطرح کنند و بتوانیم که بهصورت قانونی، معاینه مجددی کنیم و کالبد شکافی کنیم که علت مرگ چیزی به جز خودکشی نباشد، زیرا از مردهشوری که ایشان را شسته نقل قول میکنم که یکبار گفته سینهاش را شکافتهاند؛ و یکبار هم گفته من اثر طناب هم دور گردنش میبینم. ولی اساسا چون من خودم زندان کشیدهام، در زندان و بازداشتگاه حتی اجازه داده نمیشود که یک بند کفش هم همراه باشد، یعنی بند کفش را هم از آنها میگیرند. از این موضوعاتی است که اگر حالت غیر شعاری پیدا کند راحتتر میشود از کسی شکایت کرد؛ ولی اگر از همین فردا کسانی که در ایران نمیتوانند کاری کنند، بیانیه دفتر سیاسی صادر کنند، من به عنوان وکیل نمیتوانم کاری کنم. آقای نیکبخت شما همچنین وکیل آقای عمادالدین باقی هم هستید. در مورد بیماری آقای باقی و آمدن ایشان به مرخصی هم توضیحی بدهید. ـ آقای باقی روز گذشته به دلیل اینکه عارضه قلبی پیدا کرده بود و علیرغم اینکه بهدستور آقای شاهرودی ریاست قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران مقرر شده بود در روز یکشنبه با تودیع وثیقه به مرخصی یکماهه برود، دیروز به دلیل مشکلات قلبی که داشت، به دستور پزشک متخصص قلب زندانهای ایران، به بیمارستانی در خارج از زندان منتقل شد؛ و چند ساعت بعد هم با توجه به وضعیت او و همچنین تعطیلات دو روزهی تاسوعا و عاشورا در ایران، از خانواده او خواسته شد که میتوانند فعلا او را تحویل بگیرند و به خانه منتقل کنند. خانواده آقای باقی، به بیمارستان مدرس تهران در سعادت آباد مراجعه کردند و او را با خود به خانه برگرداندند. در حال حاضر آقای باقی، در بیرون هست و به دستور شخص ریاست قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران ایشان تا یکماه برای انجام معالجات، بیرون زندان در مرخصی به سر میبرند. در مورد وضعیت جسمی ایشان بفرمایید؟ ـ ایشان با توجه به اینکه نزدیک به هشتاد روز در سلول انفرادی بسیار بسیار نامناسبی قرار گرفته بود، از لحاظ جسمانی و قلبی در شرایط بسیار نامساعدی قرار دارد. در مدارک بالینی یمارستان و پزشکان متخصص در بیرون از زندان تاکید شده که با توجه به ناراحتی قبلی و این حملهای که به او دست داده، لازم است در یک محیط غیر آشفته و استرسدار زندگی کند. به همین جهت هم این پزشکان تجویز کرده بودند که باید معالجات ایشان به طور مستمر تا بهبود کامل ادامه پیدا کند. امیدواریم که مراجع غیر قضایی یا مراجع قضایی که خواهان این وضعیت و بهبود او نیستند، در این امر مداخله نکنند و اجازه داده شود که همچنانکه رئیس قوه قضائیه دستور دادهاند، ایشان تا پایان معالجات کامل در بیرون باشد. با توجه به اطلاعی که شما به امور پرونده دارید، آیا میتوان امیدوار بود که این مرخصی مقدمهی یک تبرئه و رفع اتهام از آقای باقی باشد؟ ـ بله. من این امیدواری را دارم و وکیل هم باید همیشه امیدوار باشد. من این اطمینان را میدهم که آنچه که بنا بر محکومیت یکسالهی آقای باقی هست، خلاف قانون اساسی کشور ما میباشد و همچنین با توجه به اینکه قاضی حکم یکساله را برای ایشان صادر کرده بود، و اجازه نداد که من در دادگاه شرکت کنم، این حکم طبق قانون مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام، غیر قانونی است زیرا قاضی نمیتواند صلاحیت من برای وکالت را تعیین کند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
Zolm hich mogheh paydar nist. ghabl as inha zaleman tar-o-mar shodand, zaleman felli ham raftaniand
-- Habib ollah ، Jan 22, 2008شما خيلي تابلو دروغ مي گوييد
-- محمد ابراهيمي ، Apr 2, 2008