احمدینژاد «اردک لنگ» میشود
ولی نصر و ری تكیه ترجمه و تلخیص: بنفشه سرتیپی
روشن است که سیاست دولت بوش در اعمال تحریم و تهدید ضمنی جنگ علیه ایران، اعتبار خود را از دست داده است. این مسأله با انتشار گزارش تخمین اطلاعاتی آمریکا و معلوم شدن تناقض آن با تصویری که کاخ سفید از تهدید ایران ترسیم کرده بود، مشخص شد.
این گزارش را نباید یک پیروزی کامل برای ایران دانست. هر چند این گزارش تهدید وقوع جنگ را خنثی کرده و ایران را برای رسیدن اهداف هستهای خود جسورتر کرده است؛ اما میتواند محمود احمدینژاد را که از بحرانهای بینالمللی و تنش استقبال میکند، تضعیف کند.
جرج بوش ممکن است به راحتی در سخنرانیهایش بگوید: «هیچ چیز تغییر نکرده است.» اما از زمان انتشار برآورد اطلاعاتی آمریکا، همه چیز تغییر کرده است. این گزارش اطلاعاتی کاری کرد که همه مواضع اعتراضآمیز و تلاشهای ایران نمیتوانست انجام دهد؛ این گزارش، سیاست زورمدارانه آمریکا را تضعیف کرد.
این واقعیت که تحقیقات مربوط به برنامههای تسلیحات هستهای به حال تعلیق در آمده است، دلایل دولت بوش برای جنگ را در داخل و خارج تضعیف کرده است. به علاوه، امید برای منزوی کردن جمهوری اسلامی را نیز از بین برد. روسیه و چین در برابر تحریمهای جدید سازمان ملل مقاومت میکنند و برخی از همپیمانان اروپایی واشنگتن ممکن است در آیندهای نه چندان دور، تحریمهایی را که علیه ایران وضع کرده بودند، لغو کنند.
یک نکته نگرانکنندهی دیگر برای آمریکا این است که مطالعه دقیق این گزارش نشان میدهد که ایران در ظاهر برنامه تسلیحات هستهایاش را متوقف کرده است؛ اما هنوز در حال ساخت یک زیرساخت پیچیده برای غنیسازی است که امکان ساخت بمب در آینده را میدهد. از آنجایی که این رژیم مذهبی در حال حاضر در برابر گزینه نظامی احساس مصونیت میکند و با یک جامعه بینالمللی از هم گسیخته مواجه است، احتمال فراوانی است تا تلاشهای خود را برای رسیدن به اهدافش تقویت کند.
ایران دلیلی برای توقف فعالیتهای هستهای خود نمیبیند؛ اما گزارش تخمین اطلاعات آمریکا در داخل این کشور تأثیری منفی گذاشته است. نکته روشن این گزارش، ممکن است تضعیف احمدینژاد و سیاستهای طغیانگرایانه او باشد.
احمدینژاد ممکن است که از یافتههای این گزارش خوشحال باشد و آن را بهصورت پیروزی در برابر رقبای خود نشان دهد؛ اما او نمیتواند اعتباری از آن کسب کند. چرا که این تحول به خاطر احمدینژاد نیست؛ بلکه این تصمیمی است که آیتالله علی خامنه ای رهبر ایران در سال 2003 گرفته است؛ یعنی زمانی که اصلاحطلبان قدرت را در دست داشتند.
با توجه به اینکه دیگر جنگ قریبالوقوع نیست، آیتالله خامنهای ممکن است برای سیاست های ستیزهجویانه احمدینژاد ارزش کمتری قائل شود و اوست که حرف آخر را در سیاست خارجی میزند؛ نه رییسجمهور.
انتخابات مجلس در ماه مارس برگزار خواهد شد. تحولات بسیاری رخ خواهد داد. این انتخابات میتواند پیروزی احمدینژاد در دوره بعد تضمین کند یا او را بهصورت «اردک لنگ» در آورد. اصطلاح «اردک لنگ» برای رییسجمهوری به کار میرود که مجلس در اختیار حزب رقیب او قرار گرفته و امیدی برای پیروزی در دور بعدی نیز ندارد؛ در نتیجه فقط منتظر گذشت زمان و تحویل کرسی ریاست جمهوری است.
حامیان او در انتخابات دسامبر 2006 شوراها و مجلس خبرگان که جانشین رهبر را تعیین میکند، شکست خوردند. از آن زمان به این سو، نارضایتی عمومی از دولت وی همچنان در حال افزایش است. این هفته محمد خاتمی رییسجمهور سابق ایران در دانشگاه تهران از او انتقاد کرد و در نظرسنجیهای اخیر، دو سوم کسانی که به او رأی داده بودند، گفتهاند دیگر به او رأی نخواهند داد.
لفاظیهای پوپولیستی احمدینژاد و سبک رویارویایی او در برخی از نقاط ایران هوادار دارد؛ اما آنها نمیتوانند نگرانی رو به افزایش ناشی از سرکوب سیاسی و سوء مدیریت اقتصادی را بپوشانند.
نگرانی احمدینژاد از اوضاع اقتصادی باید بیشتر هم بشود. با وجودی که قیمت نفت به 90 دلار رسیده و ذخیره ارزی دولت به نظر خوب میرسد، اقتصاد ایران با مشکل مواجه است و بازار سرمایهگذاری ضعیف شده و خروج سرمایه، موجب نگرانی شده است. از طرف دیگر سیاستهای پوپولیستی منجر به افزایش تورم، فقر طبقه متوسط، نارضایتی کارگران در سراسر کشور و افزایش جرایم شده است.
تا کنون احمدینژاد با موفقیت از تهدید جنگ برای سرکوب ناراضیان و منحرف کردن افکار عمومی از گرفتاریهای داخلی به بحران های بینالمللی که از دامن زدن به آنها خوشش میآید، استفاده کرده است. او رقبایش را به جاسوسی و همدستی با دشمن متهم کرده است و مشکلات اقتصادی را به تحریم ربط میدهد و انتظار دارد که ایرانیان در زمان جنگ در برابر آنها مقاومت کنند.
اما با گزارش تخمین اطلاعاتی ملی، ایرانیان میتوانند به این نتیجه برسند که دیگر جنگی در کار نیست؛ تحریمی در کار نیست و شاید هم محدودیتهای مالی برطرف شوند. آنها ممکن است تحمل کمتری نشان دهند و از دولت انتظار بیشتری داشته باشند.
مردم ایران زمانی که احتمال جنگ با آمریکا در کار بود، از احمدینژاد حمایت میکردند. اما احتمالاً آنها از رییسجمهوری که دنبال دردسر میگردد، حمایت نکنند. آنها خواهان رونق اقتصادی و ثبات هستند و از احمدینژاد میخواهند که در برابر شکستهای دولتش، انتظاراتی که برآورده نشدهاند و کاهش تورم، بیکاری و سرکوب، پاسخگو باشد.
در یک نگاه، گزارش تخمین اطلاعات ملی به نظر میرسد که روش افراطی دولت بوش نسبت به ایران را تضعیف کند؛ اما نکته مقابل آن این است که دولت بوش توانایی این را دارد که احمدینژاد را ضعیفتر کند و از طریق دیپلماسی و گفت و گو، برنامه هستهای ایران را مدیریت کند. در این شیوه، به طور ناگهانی ممکن است واشنگتن در رویارویی با ایران اعلام کند نه تنها ایران سرکش نیست، بلکه بسیار واقعگرا است.
منبع: كريستين ساينس مانيتور
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
نظرهای خوانندگان
سلام
-- حسین رحیمی ، Dec 17, 2007متاسفانه لحن بیان این سایت منفی و یکطرفه است ولی آیا بدست آوردن توان انرژی هسته ای برای مقاصد اقتصادی جرم است که اینقدر ما را متهم میکنید ظلم آشکار کشورهای بی منطق غربی در تاریخ لکه سیاهی خواهد شد که مانند لکه سیاه استعمار انگلیس در حافظه ها خواهد ماند کشور صلح دوست ایران که از لحاظ دینی نیز منع ساخت سلاح اتمی در جهان را مطرح میکند توسط یکسری کشور استعمار گر بمب ساز تهدید و مورد تحلیل قرار میگیرد آیا همه منطق خود را از دست داده اند
حتی اگر ما انبار هایی پر از سلاح اتمی داشتیم باز خطر کشورهای بی منطق غربی دنیا را تهدید میکرد و آیا تا به حال کشوری از این سلاح استفاده کرده و اگر کرده الان تمام جهان در جهت خلع سلاح این کشور هستند آیا کشورهای غربی نباید از تهدید اینکه یک دیوانه ممکن است در یکی از این مراکز انباشت سلاح اتمی در دنیا اشتباه کند بترسد فکر میکنم شما مجرم خود را در جای دیگر باید جستجو کنید آیا میدانید مسابقه تسلیحاتی و اقتصادی پنهان غرب با کوچکترین اشتباهی چه مشکلاتی را برای دنیا ایجاد میکند وای به حال دنیا در دو وضعیت 1- وقتی که یک دیوانه در یکی از کشور های غربی به قدرت برسد 2- وقتی که گرگهای گرسنه یکدیگر را پاره میکنند
احمدی نژاد را تایید نمی کنم(از نظر شخصیت و حرف های نامربوطی مثل هولوکوست که هیچ ربطی به ایران نداشت و فقط ما ایرانی ها جورش را کشیدیم تا یهودی های رادیکال در اروپا و امریکا دم بگیرند)اما آیا نویسندگان مقاله واقعا فکر می کنند دور بعد گزینه ای بهتر از احمدی نژاد پیدا بشه؟ اگر قرار باشد امثال اصلاح طلبان بیایند من که شخصا دوباره رای ام را به صندوق احمدی نژاد می اندازم.من چند خصوصیت نامزدم برام مهمه: روحانی نباشه، خوش پوش باشه،(و این واقعا مهمه)،بی انگ و اصطلاح باشه (اصلاح طلب،چپ، راست،وسط نباشه) ، به فکر کشور باشه نه ایجاد جنجال،به محیط زیست فکر کنه و کار فرهنگ و اقتصاد رو با هم انجام بده،شعار نده و ترسو، محافظه کار و بزدل نباشه و به کسانی که بهش رای میدن خودشو همیشه مدیون بدونه و بنابراین وعده هاشو پشت گوش نندازه.ومهمتراینکه بتونه یه تحول بزرگ در کشور از نطر چنددستگی نظام سیاسی ایجاد کنه و به نظام سیاسی ملوک الوایفی ایران پایان بده.و یک بار برای همیشه کاری کنه ما هم احساس کنیم رییس جمهور می گن نه برگ چغندر
-- پاکباز ، Dec 17, 2007به آقا یا خانم پاکباز
-- امیر ، Dec 18, 2007یه بار دیگه ویژگی هایی رو که گفتی بخون ببین احمدی نژاد چند درصد اینا رو داره.