شنودِ برداشت ایران از آمریکا
نوشته: توماس فریدمن برگردان: بنفشه سرتیپی
دو تحلیل اطلاعاتی درباره توازن قدرت بین ایران و آمریکا وجود دارد؛ یکی از آنها ارزیابی اخیر نهادهای اطلاعاتی آمریکا از ایران است که قطعاً چشمانداز پیچیدهتری از آنچه که در ایران در حال وقوع است، ارایه میدهد. تحلیل دیگر برآورد وزارت اطلاعات ایران از آمریکاست؛ که به نظر من چیزی شبیه این است:
به: رییسجمهور احمدینژاد از : وزارت اطلاعات ایران موضوع: آمریکا همانطور که همه به یاد دارید، در آستانه ۱۱ سپتامبر، ما به شدت نگران بودیم که ایالات متحده، برنامههای پنهانیاش را برای پایان بخشیدن به وابستگی نفتی - که میتوانست بزرگترین خطر برای امنیت ملی ایران باشد - توسعه دهد. در واقع پس از بیانیه سال ۲۰۰۶ بوش در سازمان ملل که در آن وابستگی آمریکا به نفت را تقبیح کرد، ما تا اندازه زیادی مطمئن بودیم که آمریکا سیاست انرژی جامعی درباره انرژی ارایه خواهد کرد. ما اشتباه میکردیم.
وحشت ما از اینکه آمریکا زیر نقاب «پروژه منهتن» به خودکفایی انرژی برسد، کاهش یافت. پروژه آمریکایی منهتن تا اندازه زیادی تغییر کرد و به تولید اتیلیک هستهای در یووا محدود شد که تحلیلگران ما - از طریق شنود مکالمه تلفنی اعضای لابی صهیونیسم و کنگره - تأیید کردهاند بازده آن چیزی بیش از چندین میلیارد دلار پرداخت شده به مزارع یووا و مبادلات کشاورزی نیست.
در واقع در خصوص نانسی پلوسی و اینکه کنگره آمریکا را مصمم به افزاش سوخت مورد نیاز ناوگان آمریکا در سال ۲۰۲۰ کرد - و تعجب ما را برانگیخت - باید بگوییم اگر این اتفاق نمیافتاد، ما کماکان بر این باور بودیم که وابستگی نفتی آمریکا توقف قطعی نخواهد دشت؛ چرا که هیچ یک از نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا سیاست انرژی را که شامل مالیات بر نفت و زغالسنگ باشد، به عنوان آغازی برای تغییر شیوه سوخت فسیلی در آمریکا پیشنهاد نکرده بودند.
بنابراین به احتمال زیاد سطح بالای درآمدهای نفتی ایران تا دههها باقی خواهد ماند و رژیم ما را از فشارهای قطعی خارجی و مردم خودمان دور نگه خواهد داشت.
باید به این نکته اشاره کنیم که کسب اطلاعات آمریکا از طریق منابع آشکار بسیار دشوار شده است؛ چراکه نمایشهای خبری سنتی به شدت خندهدار شده و این افزایش وجه کمیک، اخبار را موثقتر و مقبولتر کرده است.
به عنوان مثال گزارش اقتصادی شبانه CNN به وسیله فردی به نام« دابز» اجرا میشود؛ روزنامهنگاران واقعی به برنامه او میآیند و به صورت کاملاً شفاف، داستانهای تبلیغاتی درباره مهاجرت و تجارت مطرح میکند و بعد خود دابز درباره آنها داد و بیداد به راه میاندازد؛ خیلی بیشتر از آنچه روحانیان ما درباره آمریکای شیطانی در برنامههای آخر شب تلویزیون ایران انجام میدهند. بنابراین بینندگان درباره اینکه چه اتفاقی در اقتصاد آمریکا میافتد، به نتیجهای نخواهد رسید.
در همین حال، در ساعت ۱۱ در «برنامه روزانه» - که در مرکز کمدی ظاهر میشود - اخبار روزنامهنگاران جعل میشود تا به عنوان خبرهای واقعی ارایه شوند.
بله، آخرین استنتاجات دفتر اطلاعات ملی در ۱۹۹۰ این بود که پس از فروپاشی کمونیسم، آمریکا همان طوری که انتظار می رفت در جهت تبدیل به یک ابرقدرت جهانی و مدلی محتوم برای جوانان مسلمان از جمله جوانان ما حرکت کرد. ما اشتباه میکردیم. حالا مطمئن هستیم که آمریکا به سه دلیل به سوی خودتخریبی پیش میرود:
نخست اینکه ۱۱ سپتامبر، آمریکا را ترسو و احمق کرده است. جنگ علیه تروریسم، عمیقاً در روح و روان آمریکاییها اثر گذاشته و موجب ادامه صدور ترسی بیش از امید از سوی آمریکا و دفاع از مواردی مثل شکنجه و زندان گوانتانامو و سیاستمدارانی چون آقای جولیانی که موجب از خودبیگانگی جهان شده، گردیده است.
دوم؛ در حالی که پلها، جادهها، فرودگاهها و پهنای باندهای اینترنتی آمریکا، پشت قدرت صنعتی دیگران از جمله چین سقوط کردهاند، ما معتقدیم آمریکا با مالیاتهای بیشتر مخالف است - و در واقع الویتهای آمریکا بر ازدواج همجنسبازان، پرچمسوزانی و درستی انجیل مسیحی به لحاظ ادبی تمایل پیدا کرده است - منظور اینکه به احتمال زیاد آمریکا در رکود خود گیر میافتد.
سوم؛ همه کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا، خود را از ارزش های اصلی - چون بیانیه حمایت از تجارت آزاد، مهاجرت بدون ممنوعیت و حق دستیابی به خواستههای علمی با هر نتیجهای که به دنبال داشته باشد - که موجب شده آمریکا به چنین قدرت بزرگ و متفاوتی از ما تبدیل شود، دور نگه داشتهاند.
تحلیلگران اطلاعاتی ما نسبت به این که رهبر دموکراتها، هیلاری کلینتون به جهانی شدن اعتقادی نداشته باشد و رهبر جمهوریخواهان هاکابی به تکامل بیباور باشد، ذهنیتی مغشوش دارند.
به نظر میرسد سیاستمداران آمریکا مصصم به توسل به افراطیون بومی در احزاب مربوطه یا ارائه افسانهای آمریکایی به رأیدهندگان درباره حذف نقصهای آنها در زمینه انرژی، بودجه، تحصیلات و امنیت اجتماعی هستند.
بنابراین ما مطمئنیم آمریکای پس از ۱۱ سپتامبر، همان طوری که خودشان می گویند، خیلی زود عقبگرد خواهد کرد. وقتی چنین آمریکایی وجود دارد، چه کسی به سلاح هستهای نیاز دارد؟ الله اکبر. زنده باد انقلاب ایران.
منبع: نیویورک تایمز
مرتبط: «در ایران از هر چیز، دو تا هست» بازی استراتژیک آمریکا با جهان «ایرانیها استاد پنهانکاری هستهای هستند» بوش: «ایران برای من خطرناک است» نورمن پودهرتز: پیامبر جنگ جهانی آینده
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|