تایم: ایران را از مذاکرات صلح کنار نگذارید
نوشته:سکات مک لیود- پاریس مترجم:شهرزاد سامانی
کنفرانس صلح آناپولیس، با وجود فقدان دست آورد های منسجم و اینکه نباید در انتظار موفقیت آن بود، یک واقعه تاریخی است. این کنفرانس اولین نشست چندجانبه بعد از کنفرانس مادرید در اوایل دهه نود است که هم اسرائیل و هم کشورهای مهم عرب در آن شرکت کرده اند. این اولین نشست بین المللی اسرائیل و فلسطین، بعد از مذاکرات کمپ دیوید در تابستان 2000 است. گفته می شود که به دنبال این کنفرانس، برای نشست های بعدی برنامه ریزی شده است که معنای ان این است که کنفرانس آناپولیس فقط سوژه ای برای عکاسان نباشد. اگر همه چیز خوب پیش برود، یک نشست بین اسرائیل و فلسطین در آمریکا و نشستی دیگر در بین اسرائیل و سوریه در روسیه برگزار خواهد شد.
با توجه به اینکه مذاکره کنندگان اصلی از لحاظ سیاسی بسیار ضعیف هستند و از آنجایی که حساسیت این مذاکرات بالاست، سووال اصلی این است که آیا حماس که ضد مذاکره است و حزب الله لبنان و حامی اش ایران، در نقش تخریبی ظاهر می شوند یا نه؟ فقط یک حمله انتحاری حماس در رستورانی در تل آویو و یک مناقشه مرزی دیگر با حزب الله ، می تواند بسرعت توجه ها را از موضوع صلح به موضوع امنیت برگرداند. مسلما موافقتنامه اسلو که در سال 1993 به امضا رسید، به دلیل همین خشونت ها، سلسله عملیات انتحاری حماس و برخورد شدید اسرائیل و حزب الله در جنوب لبنان، ازاهداف خود خارج شد. نتیجه این شد که نخست وزیر وقت اسرائیل، شیمون پرز، که طرفدار سرسخت مذاکره بود در انتخابات شکست خورد و حزب تندرو لیکود و کاندیدایش، بنجامین ناتنیاهو، پیروز شد.
یک راه شکست دادن تخریب کنندگان مسلما بی اعتنایی به اقدامات آنهاست، اگرچه مواجهه دیپلماتیک با حملات خشونت آمیز کار سختی خواهد بود. بسیاری معتقدند که پیشرفت در مذاکرات صلح، قدرت سیاسی طرفداران صلح را تقویت می کند. اما عده ای بر این گمانند که دستکم بعضی از مخالفان از جمله حماس، در این میان، حل خواهند شد. با این که این گروه بنیادگرا در انتخابات پارلمانی فلسطین در سال 2006، پیروز شد، آمریکا و بقیه کشورها آنها را تا زمانی که توافقنامه های گذشته اسرائیل و فلسطین را برسمیت نشناخته و دست از خشونت برنداشته بودند، تحریم کرد.
یوسی بیلین، عضو پارلمان اسرائیل، وزیر سابق دادگستری و مذاکره کننده سابق، از دولت اسرائیل خواست تا هرچه زودتر به حماس که آن را " سازمان مذهبی متعصب که از بدترین خشونت های تروریستی علیه استفاده می کند" توصیف کرد، آتش بس بدهند. او معتقد است:« حماس با تحت کنترل در آوردن غزه، عرصه سیاسی و جغرافیایی را در اختیار گرفته است که می تواند هر گفتکوی صلحی را به مخاطره بیاندازد.»
عربستان سعودی همچنان مشتاق است تا توافقنامه مکه را که بین فتح و حماس بسته شد و بر سر کنترل غزه، این پیمان شکسته شد، از نو زنده کند. یکشنبه شب از سعود الفیصل، وزیر امور خارجه عربستان پرسیدم که چطور می خواهد حماسی را که اسرائیل را برسمیت نمی شناسد وارد گفتگو های صلح بکند و او معتقد بود که حماس چاره ای جز پذیرفتن نتیجه موفقیت آمیز این نشست ندارد. وی در ادامه گفت:« شما در مذاکراتی حضور پیدا کرده اید که که گروهی از اسرائیلی ها در آن شرکت کرده اند که نمی خواهند فلسطین جزو سرزمین هایشان باشد و تنها خواستار سرزمینی یهودی نشین هستند. شما چنین موضع گیری را در هر دو طرف شاهد هستید. ما امیدواریم انسان های منطقی، انسان های صلح دوست و با حسن نیت، پیروز این میدان باشند».
تریتا پارسی، مولف "اتحاد خائنانه- راز معامله اسرائیل، ایران و آمریکا"، عقیده دارد که حتی ایران هم به قیمت به رسمیت شناخته شدن نقش رژیم ایران در خاورمیانه، ترغیب می شود تا نقشی سازنده ایفا کند. او می گوید که ایران بعد از کنفرانس صلح مادرید در سال 1991، تصمیم گرفت که نقش تخریبی اش را بیشتر نشان بدهد، زیرا در آن زمان آمریکا تاثیر زیادی در منطقه داشت و تاثیر ایران بسیار ناچیز بود، اما در حال حاضر ورق برگشته است.
پارسی، شب قبل از کنفرانس صلح آناپولیس به من گفت:« کنار گذاشتن ایران از سیاست های منطقه ای بجای کم کردن تمایل ایران به تخریب، ان را تقویت می کند و آمریکا بجای ادامه دادن به این سیاست شکست خورده اش باید سیاست ترغیب ایران را در پیش بگیرد تا شاهد تغییر روش بیشتری از سوی ایران باشد». پارسی یادآور شد که ایران در کنفرانس های بین المللی در مورد وضعیت عراق و افغانستان که آمریکا برپا کرده بود، شرکت کرد.
پارسی گفت:« ایران در زمانی که در جریان قرار می گیرد، کاملا سازنده عمل می کند: به نقش این کشور در کمک به آمریکا در مورد افغانستان توجه کنید. هدف اصلی ایران رسیدن به موقعیت برتر در خاورمیانه است. این موقعیتی نیست که ایران آن را بدست بیاورد بلکه این امتیاز باید به آن اعطا شود. ایران احتیاج دارد به اینکه مورد قبول همسایگانش و آمریکا واقع شود. آمریکا این کنفرانس را تلاش برای ایجاد یک اتحاد ضد ایرانی، تلقی می کند. اگر ایجاد صلح بین اسرائیل و فلسطین هدف اصلی کنفرانس بود و آمریکا از ایران دعوت کرده بود که در آن شرکت کند، انوقت توپ به زمین ایران افتاده بود. این موقعیت پیروزمندانه ای برای آمریکا بود. اگر ایران دعوت آمریکا را نمی پذیرفت و بقیه کشورها در کنفرانس شرکت می کردند، آمریکا چهره خوبی از خودش به نمایش می گذاشت. اگر ایران این دعوت را قبول می کرد، معنای آن این بود که می شود از ایران انتظار داشت که در سیاست های خارجی اش تغییرات بوجود بیاورد».
پارسی یادآور یک نکته مهم شد: ایجاد صلح در خاورمیانه،نیازمند مشی فراگیر و جهان شمول است. درست است که در بعضی از عرصه ها پیروز شدن بر مخالفان بسیار رضایت بخش است اما چنین خط مشی عواقبی دهشت بار دارد».
---------------
خلاصه شده از: مجله تایم 27 نوامبر
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|