خانه > گوی سیاست > ايران و آمريکا > خروج، مذاکره، جنگ | |||
خروج، مذاکره، جنگواروژ میناسیانآمریکا سال ۲۰۰۶ دریافت که نمیتواند جنگ را در عراق آن طور که پیشبینی کرده بود، به پایان ببرد و در سال ۲۰۰۷ متوجه شد، نمیتواند از آنجا خارج شود. در ضمن قبول کرد که دچار مشکل بزرگ دیگری به نام ایران شده است. کاخ سفید در عراق با مشکل عجیبی روبهرو شده است. شرایط موجود اعم از برخوردهای مذهبی و فرقهای و اقدامات خرابکارانه و تروریستی همچنان ادامه دارد و افزایش نیروهای رسمی ارتش و همچنین نیروهای ارتش خصوصی که تعداد آنها به رقم باور نکردنی ۱۶۰ هزار نفر رسیده است، تأثیر زیادی بر کاهش روند خشونتها و بازگرداندن آرامش به عراق نداشته است. مصایب واشنگتن مطالعاتی که در زمینه دیدگاه عراقیها درباره مسأله اشغال عراق صورت گرفته است، نشان میدهد که بخش زیادی از مردم عراق، علت اصلی مشکلات و ناامنی و هرج و مرج را حضور نظامیان آمریکایی در این کشور میدانند. استدلال مردم این است که با خروج نیروهای آمریکایی، گروههای تروریستی، جهادی و القاعده هدف و انگیزهای برای مبارزه نخواهند داشت. از طرفی دیگر، مردم عادی، قربانی عملیات نظامی آمریکا که در جستجوی تروریستها در مناطق مسکونی دست به کشتار میزند، نخواهند شد؛ همانند عملیاتی چون عملیات فلوجه که رسانههای غربی از آن با عنوان قتل عام فلوجه یاد کردند. در اختیار نداشتن امکانات انسانی بیشتر، هزینه کمرشکن جنگ، مخالفت مردم عراق، ابهام در طرح و برنامههای منسجم برای رسیدن به پیروزی و مبهم بودن مشخصههای دشمن، همگی دست به دست هم داده و پایان این جنگ مزمن را در عراق برای واشنگتن سخت کرده است. راه حل چیست؟ الف- برخی از تحلیلگران معتقدند یکی از مهمترین اقداماتی که میتواند به بحران عراق پایان دهد، خروج نیروهای آمریکایی از عراق است؛ همچنانکه برخی حتی در کنگره بر آن پای میفشارند. اما تئوریسینهای واشنگتن معتقدند با خروج آمریکا از عراق، ایران به یک فرصت طلایی تاریخی دست خواهد یافت و با توجه به سابقه تاریخی همکاری با نیروهای شیعی و قدرت و امکاناتی که ایران از آن برخوردار است، حتی جناحهای رقیب مانند حکیم و صدر را گرد هم آورده و با توجه به اکثریتی که شیعیان از آن برخوردارند، حکومتی متمایل به تهران را در عراق تشکیل خواهد داد. در چنین حالتی و با توجه به وضعیت بحرانی در پاکستان، امکان ایجاد یک جبهه اسلامی ضدآمریکایی از پاکستان تا لبنان دور از انتظار نخواهد بود. در این میان، سوریه با آنکه حکومتی لاییک است، ولی با توجه به موضع ضدآمریکایی این کشور، صف طویل کشورهای مخالف آمریکا را تکمیل خواهد کرد. حتی تصور این امر نه تنها برای آمریکا، بلکه برای اسراییل و کشورهای عربی صاحب نفت به خصوص عربستان سعودی هم دلهرهآور است؛ تا چه رسد به تحقق آن. البته ممکن است که در صورت وقوع چنین مسألهای، عربستان با بذل بیدریغ پول، گروههای سنی را به جان حکومت عراق انداخته و اجازه تثبیت یک حکومت شیعی را (که ممکن است نواحی نفتخیز و شیعهنشین عربستان را دستخوش ناآرامی کند) ندهد. طبیعتاً این امر به بیثباتی در منطقه، رویارویی ایران با کشورهای عرب منطقه و تشنج در بازار نفت منجر خواهد شد. ضمن آنکه آثار درازمدت چنین آشوبی ممکن است به تکانهای شدید سیاسی در خود عربستان بینجامد. ب- راه حل دیگری که مقامات واشنگتن نیمنگاهی به آن دارند، این است که با اتخاذ تصمیم خروج نیروهای آمریکایی در عراق، همزمان یک حمله نظامی گسترده و مهلک علیه ایران سازمان داده شود. اما پرسشهای فراوانی پس از حمله مطرح هستند که تاکنون پاسخ مشخصی به آنها داده نشده است. ۱- با فرض فروپاشی حکومت ایران، از فردای آن روز، چه کسی وظیفه امنیت آن کشور را بر عهده خواهد گرفت؟ ۲- اگر حمله مزبور بخواهد در حدی باشد که تمامی ساختار نظامی و بدنه سیاسی کشور را مختل نماید و از میان ببرد، چه کسی تضمین ثبات و آرامش عمومی را تضمین خواهد کرد؟ ۳- آمریکایی که از طریق هوایی، حملات خود را سامان داده و از همان راه نیز بازگشته است، چگونه میخواهد جریان صدور نفت را بار دیگر به نظم سابق خود بازگرداند؟ ۴- چه تشکیلاتی وظیفه فروش و صدور نفت را بر عهده خواهد گرفت؟ ۵- آیا نیرویی وجود دارد که خلاء قدرت را در ایران پر کند؟ ۶- آیا عراقی دیگر و شاید هم به مراتب بدتر (به دلیل وسعت زیاد و جمعیت فزونتر ایران) پدید خواهد آمد؟ این سؤالات ما را در برابر این واقعیت قرار میدهد که در چنین حالتی، ایران و عراق هر دو بیثبات میشوند و استراتژیای برای بازگرداندن آرامش به منطقه قابل اجرا به نظر نمیرسد. چنین وضعیتی در ایران و عراق، آنچنان جهان صنعتی را به لحاظ انرژی زیر فشار قرار خواهد داد که آمریکا چارهای جز بازگشت به منطقه نخواهد داشت. این بازگشت پرمخاطرهتر و به مراتب پرهزینهتر از امروز خواهد بود؛ چرا که ابعاد فاجعه به مراتب بزرگتر شده است. از مجموع آنچه گذشت، میتوان به این جمعبندی رسید که ادامه حضور نیروهای آمریکایی در عراق بیرون کشیدن نیروهای مزبور، همچنین حمله به ایران و حتی عدم حمله به ایران به دلیل امکان تسلط ایران بر منطقه، آمریکا را با شرایطی دشوار مواجه کرده است. ج- پس راه حل نهایی چیست؟ در جبهه اول، واشنگتن سعی میکند ضمن تشدید بیش از حد تحریم علیه این کشور، با وارد کردن ضربه به نهادهای معیشتی مردم و حکومت، مشروعیت داخلی هیأت حاکمه را کاهش دهد تا اینکه جریانی اهل معامله و پراگماتیک قدرت را در ایران به دست گیرد. آنگاه آمریکا میتواند با سیاستمدارانی واقعبین و ضعیف به راحتی وارد معامله شده و بحران ایران و عراق را همزمان حل و فصل کند؛ هر چند این مسأله در زمان دموکراتها باشد. جبهه دیگری که واشنگتن پیشتر از جبهه اول گشوده است، باز کردن باب مذاکره با تهران بر سر مسأله عراق است. وادار کردن ایران به این مذاکرات، فرصت مناسبی برای کاخ سفید فراهم آورد تا آمریکا نشان دهد که برای آرامش منطقه و عراق حاضر است با دشمن قسمخورده خود همکاری کند. واشنگتن بر همین مبنا، مذاکرات خود را با طرفهای ایرانی ادامه داد تا اینکه مقامات ارتش این کشور طی روزهای اخیر اعلام کردند ورود سلاحهای ساخت ایران به عراق به طرز چشمگیری کاهش یافته و در مسیر متوقف شدن است. این منایع نظامی گزارش کردند که در ماه ژوییه حملاتی که توسط ختپ (نوع جدیدی از نسل مواد منفجره است که قادر به سوراخ کردن خودروهای زرهی است) انجام گرفت، ۹۹ مورد بوده که این رقم در ماه اکتبر به ۵۳ مورد کاهش یافته است. با تحقق نسبی این هدف، اما سؤالهایی نیز برای آمریکاییها مطرح است که آیا ایرانیها واقعاً در توقف ورود این سلاحها به عراق بر اساس مفاد مذاکرات عمل کردهاند؟ آیا این تصمیم نشانهای دال بر تغییر رویکرد دیپلماسی ایران در عراق است و یا صرفاً یک حرکت نمادین و موقت است؟ در هر حال واشنگتن درحال بررسی این مسأله است که آیا کاهش خشونتها در عراق ناشی از تصمیم راهبردی ایران بر مبنای نتایج مذاکرات سهگانه طرفین است یا عوامل دیگری باعث شده تا امنیت نسبی عراق را فرا بگیرد؟ شاید نشست چهارم بسیاری از واقعیتها را برای ارتش آمریکا آشکار سازد. حاصل نشست چهارم هر چه که باشد، نافی این ضرورت که آمریکا برای حل فصل مناقشههای داخلی عراق و منطقهای خود نیاز به گفتوگویی - توأم با تهدید با ایران - است، نخواهد بود. بسیاری از تحلیلگران بر این عقیدهاند که مذاکره، عقلانیترین روشی است که میتواند به کاهش بحرانهای جاری کمک کند.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
دوستان عزیز، اسم من شهیر شهیدثالث است و یک وبسایت شخصی دارم. امروز حد اقل 10 ایمیل داشتم که خواننده ها می گفتن این مقاله از متنی که من یک هفته نوشته بودم کپی شده. اینکه مقاله را بردارند شماره 1،2،3...به آن اضافه کنند مردم را فریب نخواهد داد. این اعمال برای رسانه وزینی مثل شما خوب نیست. اقلا مقاله را از سایت خود منhttp://shahirblog.com/Detail.asp?id=159
-- بدون نام ، Nov 26, 2007بردارید و اسم خودم را بگذارید.واقعا متاسفم. شهیر شهیدثالث
سردبیر محترم سایت رادیو زمانه
-- وارژ میناسیان ، Nov 26, 2007حفظ امانت و احترام گذاردن به نتیجه کوششهای فکری هر نویسندهای جز اصول و تکالیفی است که هر انسان صادقی باید بدان احترام گذارده و رعایتش کند. در پاسخ به آنچه که جناب آقای شهیر ثالث مرقوم فرمودهاند وظیفه خود دانستم نکاتی را به عرض برسانم.
1- من تا کنون جناب آقای ثالث را نمی شناختم و هیچ اطلاعی از این که ایشان در حوزه سیاست فعال بوده و دارای سایتی برای تحلیل های سیاسی هستند، نداشتم. تا اینکه امروز نکته ای از ایشان در پای یکی از مطالب منتشره در زمانه دیدم که مایه بسی تاسف و تامل شد.
2- یکی از دوستان، به خاطر اظهار لطفی که به بنده دارند چند روز پیش مطلبی را به عنوان ترجمه از سایت اینترنتی یورو آسیا برای من ارسال و تاکید کردند این ترجمهِ متن ارزشمندی است که آمار ارایه شده در ان برای تحلیل های بنده مناسب است. من نیز با توجه به اعتمادی که به دوستم داشتم، از آن آمار و منطق روایی ترجمه استفاده کرده و تحلیلی همسو با آن ارایه کردم.
3- یکی دو ساعت پیش با پیام آقای شهیر ثالث مواجه و جدا شوکه شدم، و هرچه در جستجوی این متن در سایت یوروآسیا به تاریخ 20 نوامبر تلاش کردیم به نتیجه ای نرسیدیم. پیگیری ما از طریق دوست یادشده نیز مع الاسف به نتیجهای نرسید.
4-بنابراین از آنجا که هنوز هم نمی توانم بپذیرم دوستی که این همه به او اعتماد دارم اشتباه کرده باشد، پیشنهاد می کنم پایگاه اینترنتی یورو اسیا را جستجو کنید و در صورت نیافتن چنین متنی، پوزش فراوان بنده را پذیرا باشید.
5-در صورت یافته نشدن متن، از اقای شهیر ثالت نیز به علت سهل انگاری صمیمانه پوزش میطلبم وهم اینجا اعلام می کنم این کوتاهی را به حساب من بنویسند و نه مدیران محترم سایت رادیو زمانه.
واروژ عزیز، من مطمئنم که شما هیچ گونه قصد بدی نداشته اید، متاسفانه مقاله های من را این روزها در سایتهای بسیاری کپی می کنند و به نامهای مختلف منتشر می کنند. علت اینکه من در این مورد عکس العمل نشان دادم این بود که ایمیلهای زیادی از خوانندگانم گرفتم. برای یورو آسیا محال است یک چنین مقاله ای منتشر کرده باشم. کسانی که مرا می شناسند می دانند که من تا چه حد وقت و انرژی صرف یک مقاله می کنم و قصد ناراحت کردن شما را نداشتم و رویت را می بوسم. شهیر شهیدثالث
-- شهیر شهیدثالث ، Nov 27, 2007