تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

اگر کره شمالی آری، چرا ایران نه؟

نویسنده: تونی کارن
برگردان: بنفشه سرتیپی

کره شمالی روز چهار‌شنبه در توافقی که از سوی جرج بوش مورد استقبال قرار گرفت، موافقت کرد برنامه خلع سلاح هسته‌ای‌اش تحت نظارت بین‌المللی قرار گیرد. به طور حتم این توافق، یک پیروزی در سیاست خارجی آمریکا و تغییر موضعی قابل توجه نسبت به وضعیتی است که امیدی به خلع سلاح اتمی وجود نداشت؛ یعنی تنها یک سال قبل که کره شمالی سلاح هسته‌ای‌اش را آزمایش کرد. اگر چه رسیدن به توافق نهایی ملزم به ایجاد تغییرات جدی هم در کره شمالی و هم در شیوه مدیریت و حکومت بوش است.

قانع شدن کره شمالی برای کنار گذاشتن بمب های اتمی، مستلزم چرخش جهت‌گیری واشنگتن از امتناع در حمایت از تضمین‌های امنیتی برای رژیمی است که از سوی بوش «نفرت‌انگیز» معرفی شده و امتناع از پافشاری روی این مسأله که پیونگ‌یانگ نباید برای رفتار ناشایستی که انجام داده، پاداش بگیرد؛ شیوه‌ای که از زمان حکومت بوش تا کنون اتخاذ شده است.

مصالحه یاد شده که به واسطه چینی‌ها ترتیب داده شد، شامل حذف مسأله تغییر رژیم، ارائه تضمین‌های امنیتی و خروج از فهرست کشور‌های حامی تروریسم و در فاز بعدی متوازن کردن روابط اقتصادی و سیاسی کره شمالی با دولت وقت ایالات متحده است.

به این ترتیب رژیم «نفرت‌انگیز» کیم ایل جونگ نجات می‌یابد (مگر تا وقتی که زیر بار مشکلات خودش مضمحل شود) و به همان نسبت این مصالحه از ساخت دوباره منطقه، در صورت بروز جنگ، به طور قابل ملاحظه‌ای مطمئن‌تر و کم‌هزینه‌تر خواهد بود. به نظر می‌رسد همان‌ طوری که بسیاری از ناظران سیاسی از مدت‌ها قبل هشدار داده‌اند، تنها توافق ممکن، پرهیز از هر گونه مقابله و تهاجم نظامی است.

اما سؤال بدیهی که پیش می‌آید این است که اگر واشنگتن آماده شده تا برای مصالحه با کره شمالی به توافقی دست پیدا کند، چرا این اتفاق در مورد ایران متصور نباشد؟

سخنرانی روز چهارشنبه پرزیدنت بوش در لنکستر نشان داد که او تنها در صورت پذیرش تعلیق غنی‌سازی اورانیوم از سوی ایران به مذاکره با این کشور تمایل دارد و نه در شرایط دیگری. البته این مسأله با این امید که سیاست‌های جاری بتوانند برنامه‌های هسته‌ای ایران را دگرگون و کنترل کنند، بارها از سوی مقامات رسمی آمریکا بازگو شده است.

تحریم‌های سازمان ملل نه تنها در وادار کردن ایران به تعلیق شکست خورده‌اند؛ بلکه موضع‌گیری‌های آمریکا و هم‌پیمانانش در این خصوص مذاکره تهران با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را برای اتمام غنی‌سازی به تأخیر انداخته است.

تا زمانی که گزینه حمله نظامی برای توقف فعالیت‌های هسته‌ای ایران، مطرح باشد، این موضوع به مثابه مانعی بر سر راه شفاف‌سازی، ظاهر خواهد شد و به تبع آن هر گونه عکس‌العمل شدید سیاسی دور از انتظار نخواهد بود.

بسیاری از دیپلمات‌های کهنه‌کار در واشنگتن و پایتخت‌های هم‌پیمانش طی مناقشاتی طولانی به این نتیجه رسیده‌اند که موضوع ایران، تنها با مذاکرات گسترده از نوع مذاکره با کره شمالی قابل حل و فصل است. اما بعید به نظر می‌رسد بحران ایران به این زودی‌ها مانند مورد کره شمالی به مصالحه منجر شود. چرا که تفاوت‌ های اساسی بین این دو وجود دارد. این تفاوت‌ها عبارتند از:

نخست این که میانجی قدرتمندی میان طرفین وجود ندارد. چین توانست به خاطر وابستگی‌های اقتصادی، کره شمالی را تحت فشار قرار دهد و هم‌زمان برای واشنگتن روشن سازد که راه دیگری به جز حمایت‌های امنیتی از کره شمالی وجود ندارد.

دوم این که موضوع انرژی اتمی و تبعات آن در ایران به درستی مشخص نیست. کره شمالی از NPT خارج شد و به‌ آزمایش سلاح هسته‌ای روی آورد. اما ایران نه تنها NPT را انکار نمی‌کند؛ بلکه هیچ تأسیساتی هم به خاطر تولید سلاح هسته‌ای در این کشور مسدود نشده است.

حکومت‌های غربی نگرانند توانایی تولید تکنولوژی غیرنظامی مثل غنی‌سازی اورانیوم که زیر نظر معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای صورت می‌گیرد، رژیم ایران را قادر به تولید بمب هسته‌ای کند و به همین دلیل از دست‌یابی به غنی سازی اورانیوم توسط ایران ممانعت می‌کنند. اما برای سازمان ملل، شفافیت برنامه‌های ایران بیش از شیوه مدیریت غنی‌سازی اهمیت دارد. در واقع خطوط و محدودیت‌های مصالحه مسأله ایران هنوز روشن نشده است.

سوم این که برخلاف کره شمالی، قوانین سیاسی داخلی قدرتمندی در آمریکا وجود دارند که از مخالفت با ایران حمایت می‌کنند. به عنوان مثال، بهار گذشته علی‌رغم فشار‌های نانسی پلوسی رهبر دموکرات‌ها به کاهش هزینه‌های نظامی که رییس‌جمهور را به جلب حمایت کنگره برای حمله به ایران ملزم می‌کرد، این لایحه تصویب شد.

اخیراً کنگره نیز به سمت ممانعت از رابطه با کمپانی‌های اروپایی که با ایران رابطه تجاری دارند، حرکت کرده و ایران را «جمهوری حامی گروه‌های تروریستی» معرفی کرده است. به علاوه به نظر می‌رسد هشدار‌های جنگ‌طلبان اسراییلی که ایران را به تهدید موجودیت اسراییل متهم می‌کنند، در مقابل واگذاری هر گونه امتیاز به ایران مؤثر است.

دست آخر این که حاکمیت امریکا اخیراً اعلام کرده که هدف اعزام هیأت‌های آمریکایی به عراق، مقابله با نفوذ ایران است. این فرضیه، حکومت عراق را که به ایران به چشم دوستی دیرین و شریک کلیدی نگاه می‌کرد، در موقعیت دشواری قرار داده است. این موضع‌گیری آمریکا می‌تواند حل مسأله هسته‌ای ایران را مشکل‌تر کند.

منبع:
تايم، پنج‌شنبه، چهارم اکتبر 2007

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)