خانه
>
گوی سیاست
>
ايران و آمريکا
>
آقای احمدینژاد فرصتسوزی کرده است
|
گفتوگو با دکتر علی اکبر مهدی:
آقای احمدینژاد فرصتسوزی کرده است
حضور محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران در آمریکا از چند روز گذشته یکی از مهمترین خبرهایی است که در رسانههای مختلف به آن پرداخته می شود.
این گفتوگو را از اینجا بشنوید
این سفر سومین سفر آقای محمود احمدی نژاد به نیویورک است برای شرکت در شصت و دومین نشست مجمع عمومی سازمان ملل. اما حاشیه های مربوط به این سفر و بحث های مطبوعاتی در مورد حضور او در آمریکا بر افکار عمومی و مردم آمریکا بی تاثیر نبوده است. با دکتر علی اکبر مهدی جامعه شناس و استاد دانشگاه اوهایو در آمریکا در مورد واکنش افکار عمومی و مردم آمریکا در مورد سفر احمدی نژاد و دیدگاه مردم در مورد او و همینطور درخواستش برای بازدید از محل برج های تجارت جهانی گفتگو کردم.
آقای دکتر مهدی سفر رئیس جمهور ایران به آمریکا امروز جزء خبر های اول رسانههای دنیا است. آیا از نظر افکار عمومی آمریکا هم این سفر همان قدر مورد توجه قرار گرفته است؟
خیر. مسئله ی حضور آقای احمدی نژاد آنقدر که در رسانه های عمومی به ویژه در نیویورک مطرح است در حوزه عمومی مطرح نیست. خب نیویورک مرکز سیاسی است و این توجه جنبهی سیاسی دارد و این هم در ارتباط با اختلافاتی است که بین ایران و امریکا وجود دارد و سیاست خاصی که آقای احمدی نژاد از آن پیروی می کند و به نوع خاصی که خودش را ارائه می دهد.
آقای احمدی نژاد گفته که مایل است از بقایای برجهای تجارت جهانی دیدن کند و در واقع این طور که در رسانه ها تبلیغ میشود این برجها برای افکار عمومی آمریکا باید مهم باشند و مخالفتی که کردند با دیدار آقای احمدی نژاد از این برجها به خاطر احترام به افکار عمومی آمریکا بوده است. فکر میکنید که همین قدر موج منفی در مورد دیدار آقای احمدی نژاد از برجهای تجارت جهانی یا باز مانده برجهای تجارت جهانی وجود داشته باشد؟
ببینید این که مردم آمریکا اگر آقای احمدی نژاد برود آن جا و آن محل برج ها را نگاه بکند و سری بزند و احترام بگذارد و یک گلی را آن جا بگذارد (ناراحت شوند) یک روی سکه است. روی دیگر سکه این است که آقای احمدی نژاد واقعا راجع به این مسئله چه فکر می کند و با توجه به آن گرایش و اندیشهی ذاتی آقای احمدی نژاد و ذهنیتی که به هر حال ایشان و گروه ایشان در ایران دارند نسبت به مسئله ی ۱۱ سپتامبر حالا این رفتار چه معنی ای دارد؟ آیا این واقعا با آن رفتار هماهنگی دارد با آن اندیشهها هماهنگی دارد یا این که نه، این رفتار صرفا یک جنبه تبلیغاتی دارد؟
به نظر من اگر که آقای احمدی نژاد صحبت های قبلیاش نشانه هایی از اندیشه ای که ۱۱ سپتامبر را زیر سوال می برد بروز نمیداد و انگیزه های دولت آمریکا را در ارتباط با ۱۱ سپتامبر مورد شبهه قرار نمیداد اگر قرار نمی داد شاید اصلا مسئله ای نبود. خیلی کسان دیگری هم میآیند و میروند نیویورک و آن مکان را دیدن میکنند و به احترام مثلا گلی هم ممکن است آن جا بگذارند. ولی آقای احمدی نژاد وقتی این را مطرح میکند با توجه به این که سیاست خارجیاش سیاست خارجی خاصی است که به آمریکا و رفتار آمریکا در رابطه به خصوص با مسئلهی ۱۱ سپتامبر مخالفت های قبلی نشان داده قاعدتا این درخواستش سوال انگیز میشود و به این خاطر خیلیها معتقد هستند این فقط یک جنبه تبلیغاتی دارد و آقای احمدی نژاد میخواهد از این استفاده تبلیغاتی بکند. حالا سوای بر این که این انگیزه را ما بتونیم ثابت بکنیم یا نکنیم من فکر می کنم آقای احمدی نژاد بیشتر به دنبال آن سر و صدایش میگردد تا به این که واقعا فکر بکند این کار موقعیت سیاسی ایران را در ارتباط با آمریکا مثلا پیش ببرد.
آیا رسانههای غربی به نظرتان از این فرصت دارند استفاده میکنند که به احساسات و علایق جنگ طلبانه علیه ایران دامن بزنند؟
من شخصا معتقد هستم که رفتارها و اندیشهها و گفتارهای آقای احمدینژاد فرصت خوبی به این ها میدهد که این ها از ایران آن چیزی را بیافرینند و چهرهای را به دست بدهند که دقیقا در جهت سیاست ها و منافع خودشان موثر است.
متاسفانه حرف های بسیار تند و احساساتبرانگیز آقای احمدینژاد هیچ کمکی به موقعیت سیاسی ایران و حل مسائل ایران نکرده است. ایشان را مشهور کرده، یک مطلوبیتی هم حتی به خصوص در جهان مثلا بین تودههای عرب برایش فراهم آورده، ولی هیچ کدام از این ها در موقعیت سیاسی و ارتباط بین ایران و کشور های عربی یا ایران و آمریکا به وجود نیاورده. یعنی هیچ در روزنه ای را تا به حال باز نکرده بلکه مسئله را پیچیدهتر و پیچیدهتر کرده است بنابراین اگر بخواهیم به زبان روزمره صحبت بکنیم بسا که پوست خربزهای است که جلوی پایشان میاندازند و ایشان پایشان را میگذارد رویش.
در مورد تجمع مخالفان حضور احمدینژاد به خصوص در دانشگاه کلمبیا گزارش هایی منتشر شده است.
مخالفان سفر آقای احمدینژاد چه کسانی هستند؟
بخشی از آنها قاعدتا ایرانیهایی هستند که مخالف جمهوری اسلامی هستند و مخالف سیاستهای فشارآور احمدی نژاد در حوزه مسائل داخلی کشور هستند و فضای اختناقی که در ایران به وجود آمده، بخش خارجی یعنی مخالفین خارجی آقای احمدینژاد به دو گروه تقسیم میشوند.
یک گروه کسانی هستند که کلا معتقد هستند آقای احمدی نژاد و حضورش در نیویورک و دعوتش و به ویژه توجه بیش از حدی که به او میشود غیرضروری و غیر موثر است، بعضیها هم به ویژه در ارتباط با مسئله ی اسرائیل و مواضعی که ایشان در رابطه با یهودیان جهان گرفته اند قاعدتا برایشان آزار دهنده است که ببینند فردی که مثلا هولوکاست را زیر سوال برده در نیویورک پیدایش بشود و در یک دانشگاه معتبر سخنرانی کند. به خصوص در جامعه مشخص نیویورک که به هر حال جمعیت زیادی از قربانیان هولوکاست در آنجا زندگی میکنند.
آقای دکتر آیا این اعتراض ها واقعا گسترده است یا تلاش می شود که از طریق رسانهها روی این اعتراضها کار تبلیغاتی بشود و گسترده نمایش داده بشود؟
اعتراض ها به نظر من اولا بیشتر از آنی که هست نمی تواند رشد بکند یا نشان داده بشود ولی شکی نیست که همینطور که همه حرکات آقای احمدینژاد زیر ذره بین است و آن جایی که به هر حال گروه های سیاسی مختلف جامعه این جا بتوانند از آن استفاده بکنند در جهت پیشبرد منافع خودشان استفاده میکنند.
بنابراین مسئله آن قدر وسیع هم نیست و بیشتر این اعتراضات بیشتر در حوزه ی مکانی نیویورک دارد انجام میگیرد. در نشریات محلی که در ایالت های مختلف چاپ میشود زیاد به این مسئله توجه نکردهاند بلکه بیشتر نشریاتی مثل نیویورک تایمز و غیره که خب نشریات بین المللی هستند به این مساله توجه دارند.
گمان می کنید که این فرصتی برای نزدیک شدن آمریکا و ایران نمیتواند باشد با توجه به سفر آقای احمدی نژاد و همین طور حضور بوش در اجلاس سران؟
هر دیداری که بین سران کشورها برقرار بشود خب قاعدتا فرصت خوبی است برای نزدیک شدنشان. متاسفانه تاریخچه ارتباط بین ایران و آمریکا بعد از انقلاب نشان میدهد این روابط اصلا یک ارتباط هماهنگ شده نبوده است و طرفین وارد یک بازی عجیب و غریبی با هم شدهاند که همدیگر را فقط مدام مثل صفحه ی شطرنج مات میکنند و این متاسفانه یک چهره ی خیلی بدی و سابقه ی بسیار بدی برای روابط آنها گذاشته که سوء تفاهمها را بیشتر کرده است.
آقای احمدی نژاد هم به نظر من امروز با توجه به حضورش در نیویورک تا به حال رفتار عمومیاش آنچنان نبوده که نشان بدهد واقعا آنگیزه ای برای تفاهم دارد.
ببینید شما نمی توانید بیایید در یک کشوری و بگویید من می خواهم با مردمش حرف یزنم ولی با دولتش کار ندارم. در صورتی که هر نوع ارتباط سیاسی در سطح جهان بین دولتها برقرار میشود.
حالا همان دولت می خواهد مطلوب این مردم باشد یا مطلوب مردم نباشد آن یک بحث دیگر است و تاثیرگذار هم هست در روابط خارجی دو کشور ولی عملا وقتی یک دولتی تاسیس شده، مقرر شده و شناخته شده در سطح جهان و سازمان ملل آن را شناخته و دولت دیگر آن را تشخیص می دهد قاعدتا دولتها هستند که باید با هم صحبت بکنند.
بنابراین برای آقای احمدینژاد صحبت کردن با مردم آمریکا وقتی که دولتش را نفی میکتد ممکن نیست. آن هم در کشوری که به هر حال مردم اعتمادشان به دولت آن قدر کم نیست که آقای احمدینژاد فکر میکند و اگر شما اعتماد مردم آمریکا را با میزان اعتماد مردم آمریکا را با به دولت آمریکا با میزان اعتماد مردم ایران با دولت ایران در نظر بگیرید می بینید که قاعدتا ضریب این جا خیلی بالا تر است .
آیا اگر تریبونی در اختیار آقای احمدینژاد قرار داده بشود آن طور که خودش میگوید و مایل است آزادانه بتواند با مردم آمریکا صحبت بکند فکر میکنید تاثیری در تغییر نگاه آنها نسبت به ایران دارد؟
نه متاسفانه. اولا آقای احمدی نژاد و بسیاری از رهبران جمهوری اسلامی خیلی لولهای یعنی در لوله اندیشه خودشان فکر میکنند و پایشان را بیرون از آن حوزه نمیگذارند.
آقای خاتمی و کمتر از او آقای رفسنجانی از میان رهبران سیاسی بعد از انقلاب گه گاهی لحظاتی این هوشیاری را نشان میدهد که سعی می کند به قول معروف پایش را تو کفش دیگری بگذارد و خودش را جای دیگری بگذارد و به آن ها و از دید آن ها به مسائل نگاه بکند.
متاسفانه آقای احمدی نژاد چنین ویژگیای را از خودش تا به حال نشان نداده است. بتابر این وقتی صحبت میکند خیلی حق به جانب صحبت میکند و تصور میکند که آن چه که او خودش به آن معتقد است همه باید به آن معتقد باشند و حقیقت مسلمی است که جهان هم به آن یک روزی بالاخره می رسد. آقای احمدی نژاد هر جا می رود از افکار مذهبی خاص خودش با آن دید مشخص خودش در رابطه با امام زمان و غیره استفاده میکند و این قاعدتا خیلی موثر نیست برای ارتباط برقرار کردن با جهان دیگری که از قالبها و اندیشهها و الگوهای دیگری پیروی میکند.
از طرف دیگر آقای احمدی نژاد نسبت به خیلی از رهبران خارجی دیگر در آمریکا فرصتهای خیلی بیشتری را پیدا کرده است برای حرف زدن. رفتن به مجمع عمومی و سخنرانی در آن و حضور در برنامه 60 minute ("شصت دقیقه" ) و صحبت کردن در این برنامه را ببینید. مگر چند تا از رهبران جهان چنین فرصتی گیرشان آمده است؟
آقای احمدی نژاد هم اینک در عرض سه سالی که از ریاستجمهوریاش میگذرد بار سومشان است که دارند به نیویورک می آیند. و بار دومشون است که در 60 minute ظاهر شدهاند و بنا بر این شما میبینید آقای احمدی نژاد فرصتهای خوبی هم داشته است.
حالا اگر خودشان احساس میکنند هنوز نتوانستهاند پیامشان را به مردم آمریکا برسانند یک مقداریاش را هم باید برگردند نگاه کنند ببینند که چگونه رفتار کردهاند؟ شاید در یا پیامشان یا نحوه ارائه پیامشان مشکلی بوده که نتوانسته اند با مردم آمریکا ارتباط برقرار کنند .
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
|
نظرهای خوانندگان
...besiar jaleb bood, mamnoon
-- Negar Karimi ، Sep 26, 2007با بخشی از صحبتهای ایشان موافقم ولی متاسفانه از کل مطلب ایشان اینطور استنباط می شود که مثلا کشور ما یک کشور مجرم است و باید رئیس جمهور ایران بی گناهی خود را برای دیگران ثابت کند؟! در حالی که اگر کسی بر خلاف قوانین بین المللی جرمی مرتکب شده باشد دولت ایالات متحده است نه دولت ایران. ولی ظاهرا ایشان معتقدند که رئیس جمهور ما باید دستهای خود را کاملا به علامت تسلیم بالا می برد تا آمریکایی ها راضی می شدند؟
-- شهرام ، Sep 26, 2007متاسفانه این تنها چیزی است که آنها علنا خواستار آن هستند و با این تفکر متاسفانه آینده روشنی پیش روی رابطه ایران و آمریکا دیده نمی شود.
دولت آمریکا هم ادبیات خاص خود را دارد که لزوما از سوی مردم ایران با وجود مخالفت آنها با سیاستهای آقای احمدی نژاد درک نمی شود و با روح جامعه ایرانی در تضاد است.
"...آقای احمدی نژاد و بسیاری از رهبران جمهوری اسلامی خیلی لولهای یعنی در لوله اندیشه خودشان فکر میکنند و پایشان را بیرون از آن حوزه نمیگذارند..."
-- پویا ، Sep 27, 2007دقیقا" همینطور است...