خانه > گوی سیاست > ايران و آمريکا > چرا مردم آمریکا، احمدینژاد را دوست ندارند؟ | |||
چرا مردم آمریکا، احمدینژاد را دوست ندارند؟وارژ میناسیانخروشچف (رهبر اسبق شوروی) کفشهایش را در مجمع عمومی سازمان ملل بیرون آورد و روی میز گذاشت؛ یاسر عرفات با کلت در مجمع حاضر شد؛ فیدل کاسترو سخنرانیهای ملالآور طولانی ارائه کرد و چاوز، بوش را یک احمق خواند. محمود احمدینژاد هم در اولین حضور خویش در صحن علنی مجمع عمومی، به کشف و شهودی جنجال برانگیزی رسید که در ایران مایه دردسر شد. صبح امروز و برای چندمین بار، وقتی احمدینژاد تهران را به مقصد نیویورک ترک کرد؛ روزنامههای محلی آمریکا با عناوینی همچون: منکر هولوکاست، حامی ترور و عاشق تسلیحات هستهای به استقبالش رفتند. گروهی از این مطبوعات خواستار بازداشت او شدند و گروهی دیگر با لحنی غیر دیپلماتیک از سیاستها و سخنرانیهای او انتقاد کردند. رییسجمهوری که برخلاف سیاستهای کلان جمهوری اسلامی دو بار نامه به بوش نوشت و چندین بار تقاضای دیدار و مناظره به رییسجمهور آمریکا کرد، این بار در تقاضایی بحثبرانگیز خواست که مقامات شهر نیویورک اجازه دهند تا دیداری از طبقه صفر برجهای فروریخته در حادثه ۱۱ سپتامبر داشته باشد. اما فرمانده پلیس این شهر چنین اجازهای به او و همراهانش نداد. برای احمدینژاد تنها یک سخنرانی پیشبینی شده است در دانشگاه کلمبیا. اما شبکه خبری فاکسنیوز در میان اعتراضهای شدید گروههایی از دانشجویان و استادان این دانشگاه (به علت حضور رییسجمهور ایران در این دانشگاه) مدعی شد: شرط آزادی هاله اسفندیاری از سوی ایران ، موافقت با سخنرانی احمدینژاد در دانشگاه کلمبیا بوده است! به فاصله چند ساعت مانده به ورود احمدینژاد به فرودگاه نیویورک، موج اعتراضهای مدنی و رسانهای در مخالفت با این حضور به اوج خود رسیده است و پیش بینی می شود در مدت اقامت رییسجمهور ایران در آمریکا بر حجم این اعتراضها افزوده خواهد شد. ریشه یابی گذرایی از چنین رفتار کمسابقه مردم آمریکا در برابر رییسجمهور ایران شاید منجر به رهیافت روشنی در سیاست خارجی ایران شود. ۱- در حالی که سیاستهای تقابل تهران - واشنگتن در سه دهه اخیر مبتنی بر حفظ مزربندیهای ایدئولوژیک در سطح سیاستهای کلان دولتی بود؛ اما مواضع هر یک از طرفین در ارتباط با ملتها و ساختارهای غیرسیاسی همچون فرهنگ، علم، ورزش و... در سطحی دوستانه و در فضایی غیر جدلی، دور از تنشهای مرسوم دنبال میشد. سیاستهای خاص و منحصر به فرد دولت نهم با پشتوانه حقوقی مجلس هفتم - تا حدود زیادی همسو با برخی از اقدامات نامتعارف واشنگتن - درصدد بر آمد تا عکسالعمل متقابلی در برابر دیپلماسی غیرسیاسی آمریکا از خود نشان دهد. تلاش برای تصویب قانون انگشتنگاری از اتباع آمریکایی در ایران (که به علت اعلام نشدهای مسکوت ماند؛) دستگیری و بازداشت اتباع ایرانی - آمریکایی به اتهام همکاری با نهادهای دانشگاهی آمریکا، بازداشت برخی از اساتید دانشگاههای ایران به اتهام همکاری با نهادهای علمی آمریکایی در جهت براندازی نظام جمهوری اسلامی، دستگیری و بازداشت چند روزنامهنگار فعال ایرانی به اتهام همکاری با رسانههای آمریکایی و... را میتوان تنها نمونههای از سیاستهای مقابله جویانه دولت نهم در ارتباط با همکاریهای فرهنگی، علمی دو کشور دانست. ۲- تقابل در همزمانی اندیشههای رادیکالی دولت تهران - واشنگتن، شاید یکی از معدود اتفاقات در سیاست خارجی دو کشور از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی باشد. بررسی ساختار جریانهای صاحب قدرت در سه دهه اخیر نشان از تعادلی معنادار دارد. به این معنا که هر زمان در واشنگتن دولتی رادیکال روی کار میآمده، در عوض در تهران دولتی معتدل صاحب قدرت بوده است. بررسی تطبیقی اندیشه دولتهای سه دهه اخیر تهران- واشنگتن نشان میدهد که هیچ دورهای چون دوره طلایی خاتمی- کلینتون سیاستهای خارجی دو کشور این قدر به یکدیگر نزدیک نشده است. در مقابل دوره کوتاهمدت احمدینژاد - بوش فضای تقابل زبانی و روانی را به فضایی حساس و جنگطلبانه نزدیک کرده است. نزدیک شدن به چنین فضایی ملتهب به طور طبیعی منجر به درگیر شدن سایر حوزههای غیرسیاسی در این فضا میشود. در چنین شرایطی است که همه همکاریهای مشترک علمی و فرهنگی با تفسیرهای سیاسی و امنیتی آلوده و مخدوش میشوند. ۳- دوری سیاست خارجی ایران از تقابل مستقیم با دولت اسراییل، در دولت نهم به شکل شگفتانگیزی جای خود را شعار حذف این کشور از نقشههای جهان داد. انکار بیمحابای هولوکاست، نفی صریح موجودیت اسراییل، تهدید به سرنگونی آمریکا و اسراییل در آیندهای نه چندان دور و ... منجر به بروز نگرانیهای جدی و عمیق نهادهای بینالمللی از فرجام سیاستهای خارجی ایران در برخورد با مسایل مهم جهانی شد. تهران که سالها متهم به حمایت از تروریسم، مخالف با صلح منطقه و... بود و در کشاکش تحقق حق هستهای تلاش میکرد، به یکباره به علت اتخاذ چنین سیاستهای صریحی تحت فشار همه جانبه دولتها و برخی از ملتها قرار گرفت. شاید مهمترین نشانه چنین نگرانی و اعتراضی را بتوان در کارنامه سفرهای خارجی احمدینژاد جستجو کرد. رییس دولت نهم تاکنون به هیچ یک از کشورهای تأثیرگذار جهان سفر نکرده است و هیچ دولت اروپایی حاضر نشده است میزبانی او را برعهده بگیرد. هرگاه به این بیمیلی و بیانگیزگی دولتهای قدرتمند، نگرانی و اعتراضملتها نیز افزوده شود؛ میتوان دریافت که چرا آمریکا نمیخواهد بیش از سفر عادی آقای احمدی نژاد برای حضور در سازمان ملل، به ایفای نقشی فراتر از جانب او در جامعه میزبان تن دهد.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
خب این از مردم امریکا اما راحت تر از آن میشه بگید مردم ایران چرا احمدی نژاد را دوست ندارند؟؟!!
-- شیخ الشیوخ نادرالدین شاه ، Sep 24, 2007خوب شد به ما گفتید چرا احمدی نژاد را دوست ندارند . مطلب دست اول است ، مواظب باشید چشم نخورید !
-- شادابی ، Sep 24, 2007