چرا فرمانده سپاه تغییر كرد؟مهرداد توانافردتغییر ناگهانی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی باعث شگفتی بسیاری از ناظران سیاسی شد. این تغییر که حتی بسیاری از افراد نزدیک به محافل نظامی هم از آن خبر نداشتند، باعث شد که رسانههایی همچون خبرگزاری فارس و واحد مرکزی خبر به سرعت برای طبیعی جلوه دادن آن تلاش کنند. آنها با اشاره به ۱۰ ساله بودن عمر احکام رهبری، طبیعی بودن تغییرات در سطوح عالی نظامی و تقدیر رهبر از فرمانده پیشین سپاه، تلاش کردند این تغییر را کاملاْ عادی جلوه دهند. این در حالی است که برخی رسانههای بین المللی گزارش دادند صفوی یک سال زودتر از مهلت ۱۰ ساله متداول، یعنی پس از ۹ سال از فرماندهی سپاه کنار گذاشته شده است. برخی دیگر هم این تغییر را در کنار تهدیدهای اخیر آمریکا در خصوص حمله نظامی و احتمال رفتن نام سپاه در لیست گروههای تروریستی ارزیابی کردهاند. سردار سرتیپ محمد علی جعفری که اکنون باید او را با پیشوند «سرلشگر پاسدار» خطاب کرد، فرمانده کل جدید سپاه پاسداران است که شب گذشته جانشین سرلشگر صفوی در این سمت شد. وی پیش از این به مدت دو سال رئیس «بنیاد تحقیقات راهبردی سپاه» بود؛ بنیادی که در تابستان 84 خود او با حکم رهبر جمهوری اسلامی آن را تأسیس کرده بود. جعفری قبل از آن هم فرمانده نیروی زمینی سپاه بود؛ یعنی همان عنوانی که جانشین وی، احمد کاظمی را چند ماه بعد در یک سانحه سقوط هلیکوپتر به کام مرگ کشاند. تنها وجه مشترک یحیی صفوی با جانشین خود، محمدعلی جعفری، علاوه بر سابقه فرماندهی ارشد در جنگ هشت ساله با عراق، این است که هر دو از زمان جنگ با نامی غیر از نام واقعی و شناسنامهای خود شناخته میشدند؛ شاید نام مستعار. برای همین است که اکنون سایتهای خبری از جانشینی «عزیز جعفری» به جای «رحیم صفوی» مینویسند. شاید به خاطر این دو اسمی بودن است که برخی سایتهای خبری همچون بیبیسی فارسی، در ابتدا عزیز جعفری فرمانده کل جدید سپاه پاسداران را با سردار محمد جعفری معاون کنونی شورای عالی امنیت ملی اشتباه گرفتند. فرمانده جدید و گمانهزنیهای جدید سه تحلیل در خصوص تغییر فرمانده کل سپاه و اهداف نهفته در پس آن مطرح است؛ تحلیلهایی که هر یک از زاویهای به این موضوع مینگرند و در عین حال منافاتی هم با یکدیگر ندارند. این تحلیلها همگی در تلاشند تا بین تغییر فرمانده کل سپاه و شرایط سیاسی، نسبتی برقرار کنند. تحول تشکیلاتی در سپاه سپاه پاسداران که اندکی پس از انقلاب اسلامی تشکیل شد، گسترش و تثبیت خود را مدیون هشت سال جنگ با رژیم صدام است. اما هشت سال پس از پایان جنگ با تغییر فرماندهی کل و بخشی از فرماندهان دیگر، این نیروی نظامی به سمت تقویت سازمانی خود و آنچه «آمادگی برای رویارویی با قدرتهای فرامنطقهای» توصیف میشد، حرکت کرد. اما هشت سال بعد، و در واقع اندکی پس از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری نهم، رهبر جمهوری اسلامی که بر اساس قانون اساسی فرماندهی کل قوا و هدایت نیروهای مسلح را برعهده دارد، در جلسهای که همه فرماندهان ارشد سپاه پاسداران در آن حضور داشتند، اعلام کرد که سپاه باید از این حالت روزمرگی بیرون بیاید و یک برنامه درازمدت و چشمانداز استراتژیک داشته باشد و در صورت لزوم، یک تحول ساختاری بنیادین هم باید در این نیرو صورت داد. جمعبندی آن جلسه این شد که برای انجام این تغییرات عجله نشود و در یک دوره سه ساله بر روی طرحی برای انجام چنین تحولی کار شود. بدین ترتیب آیت الله خامنهای فرمانده وقت نیروی زمینی سپاه را انتخاب کرد تا اساسنامه مرکزی را برای تدوین چنین طرحی تهیه کند. دو هفته بعد سردار جعفری اساسنامه پیشنهادی را ارائه کرد و حکمی مبنی بر تأسیس و ریاست بر این مرکز از رهبری دریافت کرد. بدین ترتیب مرکز راهبردی سپاه از آن زمان تا کنون، یعنی به مدت دو سال، چشمانداز بلندمدت تشکیلات سپاه پاسداران را تدوین کرد و اکنون رئیس آن مرکز به فرماندهی کل سپاه منصوب شده است تا اهداف تدوین شده را به اجرا برساند. با این حساب، این تحلیل معتقد است تغییر فرمانده کل سپاه پاسداران را باید به معنای آغاز مرحلهای جدید در عمر این نهاد نظامی انقلابی در ایران دانست که به گفته، در آن قرار است سپاه به نیرویی متناسب با شرایط جدید منطقهای و جهانی تبدیل شود تا بتواند در مقابل تهدیدهای جدید علیه نظام بایستد. اینکه جزئیات این تحولات و چشمانداز آتی سپاه دقیقاْ چیست و در این روند چه حوزههای شامل این تغییرات خواهند شد، هنوز مشخص نیست. اما قطعاْ اقداماتی نظیر سازماندهی مجدد گردانهای عاشورا (بخشی از نیروهای داوطلب زمان جنگ) در زیرمجموعه نیروی زمینی، تحول در ساختار یگانهای رزم همه نیروهای پنچگانه سپاه، تقویت ادوات نظامی فرازمینی از جمله موشکهای دوربرد و ادوات رزم دریایی، همچنین جدی گرفتن جنگهای نامتقارن و چریکی به عنوان یک هدف استراتژیک و همچنین استقلال نسبی ستاد مشترک سپاه پاسداران از مجموعه ستاد کل نیروهای مسلح، از جمله بخشهای این چشمانداز هستند. سپاه نظامی و سپاهیان سیاسی نشست عزیز جعفری به جای رحیم صفوی، از این زاویه، نشانه نظامیتر شدن چهره سپاه پاسداران است که به زودی با ورود دهها تن از فرماندهان ارشد سپاه و بسیج به مجلس هشتم تکمیل خواهد شد. بدین ترتیب گروهی از سپاهیان پیشین وارد ساختار سیاسی خواهند شد و همزمان با خروج آنان، بخشی از تحولات مورد نظر در خصوص جنبههای نظامی فعالیت این نیرو نیز با تحول روبرو خواهد شد. یک ماه پیش سایتهای خبری از استعفای ۵۰ تن از فرماندهان سپاه و بسیج برای حضور در انتخابات مجلس هشتم خبر دادند، اما برخی ناظران سیاسی تعداد نظامیان مستعفی را بیش از دانستهاند. حضور افراد متعددی از نیروهای سپاه در سمتهای کلیدی اجرایی در دولت، که آخرین نمونه آن حضور سردار افشار در جایگاه معاونت سیاسی وزارت کشور بود، نیز مصداق دیگری از روند «توزیع کادرهای معتمد نظام» است که با خروج این نیروها از سپاه و حضور آنها در مناصب مهم مدیریتی کشور، در حال عملی شدن است. اگر چه عزیز جعفری یکی از امضاکنندگان نامه تهدیدآمیز معروف به سید محمد خاتمی در تابستان ۷۸ است، اما وی به مراتب کمتر از ذوالقدر و احمدی مقدم، یا حجازی و علایی و اسدی، و یا قالیباف و محسن رضایی، و حتی رحیم صفوی (که به مخالفت پشت پرده با احمدینژاد شهره بود) گرایشهای سیاسی از خود نشان داده است. او (برخلاف تصوراتی که به خاطر امضای وی پای یک نامه تقدیر از محسن رضایی شکل گرفته) نه هیچگاه وارد گروه قالیباف و رضایی شده و نه مانند سرلشگر فیروزآبادی، تا به حال به دفاع تمامعیار از احمدینژاد برخاسته است. از این رو میتوان برای فرمانده جدید سپاه، چهرهای بیش از پیش نظامی قائل بود؛ تغییری که از منظر مدیریت کلان نظام ضروری به نظر میرسد. به واقع تحلیلی که قائل به دو روند هماهنگ نظامی شدن نهاد سپاه و حضور بخشی از نیروهای سابق این نهاد در عرصه سیاسی است، بر این مبنا استوار است که نظام سیاسی، برخلاف دوران اصلاحات که سعی داشت با متحد کردن نیروهای نظامی و سیاسی حاضر در صف انقلاب (راست- اصولگرا) به محدود کردن قدرت اصلاحطلبان بپردازد، اکنون به شدت به دنبال تفکیک بین بازوهای نظامی و سیاسی نظام است. چرا که تسری یافتن شکاف پدید آمده در سطح نیروهای سیاسی اصولگرا به بدنه و رأس نیروهای نظامی، میتوانست خطری به مراتب هراسناکتر از اختلافات سیاسی درون اصولگرایان ایجاد کند. این خطر در دو سال اخیر کاملاْ جدی شده بود و حتی خروج برخی طرفهای منازعه نظیر سردار ذوالقدر از سپاه نیز نتوانسته بود مانع تسری اختلاف نظرهای سیاسی به درون نیروهای نظامی شود. به طوری که در همین یک ماه اخیر دستکم سه فرمانده عالیرتبه نظامی به موضعگیری سیاسی در قبال دولت نهم و منتقدان آن پرداختند. شاید این چند موضعگیری در جلو انداختن تغییر و تحولات سپاه و کنار گذاشتن زودتر از موعد رحیم صفوی بیتأثیر نباشد. اما آن چه کلیت این تغییر و رخدادهای همراه با آن از جمله حضور نیروهای سپاه در انتخابات را توجیه میکند، بنا به عقیده صاحبان تحلیل اخیر، همین تصمیم کلان نظام است: توزیع کادرهای مدعی سپاه در دولت و مجلس، به همراه بازسازی نظامی سپاه. بازآرایی جنگی در این شرایط، سپاه پاسداران مهمترین نقطه اتکای نظام برای مقابله با یک حمله نظامی احتمالی است. اما ساختار سنتی سپاه و گرایش بیش از حد آن به جنگ کلاسیک، در حالی که تهدیدها بیشتر غیرزمینی است، پاسخگوی نیاز دفاعی نظام نیست. از این رو در وهله اول، افزایش آمادگی رزمی و در وهله دوم، حرکت به سمت نبرد نامتقارن، جهتگیری جدید سپاه را در حوزه نظامی توصیف میکند. در سالهای گذشته چند مانور در زمینه جنگ نامتقارن برگزار شد و از ساخت و تولید چند نمونه تسلیحات مربوط به این جنگها نیز خبر داده شد. از این لحاظ، سردار جعفری به عنوان یک فرد شاخص و متبحر مطرح است. او اولین کسی است که در دوران جنگ با عراق، عملیات غافلگیرانه را اجرا کرد و به گفته فرماندهان، از عهده آن هم به خوبی بر آمد. در زمان فرماندهی نیروی زمینی نیز وی سعی کرد سازمان این نیرو را متناسب با درگیری در جنگ نامتقارن بازسازی کند و در سرکوب برخی از ناامنیهای مرزهای جنوب شرقی کشور و همچنین ناامنی های مرزی کردستان به ایفای نقش بپردازد. نمیتوان به طور قطعی گفت که کدام یک از این سه تحلیل به واقعیت نزدیکتر است. اما در عین حال این تحلیلها منافاتی هم با یکدیگر ندارند و میتوان هر سه آنها را تا حدی درست دانست. اما آیا با حضور سردار جعفری در رأس سپاه پاسداران، تغییرات مورد نظر رهبر در این نیرو و در دیگر بخشهای نظام سیاسی محقق خواهد شد؟
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
این کاملا آشکار است که خامنه ای از تهدیدات آمریکا به وحشت افتاده و از روی استیصال دست به این عمل زده.
-- رضا ، Sep 2, 2007کاش اتفاقی که با رفتن خاتمی از دولت افتاد در سپاه پیش نیاد... صفوی مرد بزرگی بود...
-- مهدی ، Sep 3, 2007دعا کنید
"نمیتوان به طور قطعی گفت که کدام یک از این سه تحلیل به واقعیت نزدیکتر است. اما در عین حال این تحلیلها منافاتی هم با یکدیگر ندارند و میتوان هر سه آنها را تا حدی درست دانست. "
این نتیجه گیری شما خیلی شبیه به تفاسیر خبر سیمای جمهوری اسلامی است!
2- احکام رهبری درباره فرماندهی سپاه، ریاست صدا و سیما و ریاست قوه قضائیه 5 ساله هستند.
3- قبل از اشتباه بی بی سی، ایرنا هم همین اشتباه رو کرد!
-- حاجی واشنگتن ، Sep 3, 2007بهترین مطلبی بود که تا به حال در مورد این تغییرات اخیر خوانده ام؛ به دور از تئوری های رایج توطئه.
-- واله ، Sep 3, 2007شخصا امیدوارم که تحلیل دوم به حقیقت نزدیکتر باشه تا که شاید نظامیان بیشتر به همان حوضه تخصصی خود مشغول شوند.
تحليل عميق و واقع بينانهاي بود، موفق باشيد.
-- مونا ، Sep 3, 2007