تاریخ انتشار: ۱۲ مرداد ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

معمای ریاست خبرگان

مهرداد توانافرد

اگر دو هفته پیش برخی تردید داشتند كه در صورت درگذشت آیت الله مشكینی رییس مجلس خبرگان رهبری، مساله انتخاب جانشین وی به یك چالش سیاسی بدل خواهد شد، اكنون برای همه افراد پیگیر خبرهای سیاسی ایران محرز شده كه هیچ‌یك از دو جناح مهم سیاسی كشور نمی‌توانند دغدغه‌های خود را در این زمینه پنهان كنند.

گزارش‌های متعدد مطبوعات اصلاح‌طلب در این‌باره، واكنش سایت‌های هوادار احمدی‌نژاد به این گزارش‌ها و نیز چند خبر و گزارش تلافی‌جویانه خبرگزاری فارس، بروزهای بیرونی كشمكش‌های شدیدی هستند كه در درونی‌ترین محافل سیاسی جمهوری اسلامی بر سر انتخاب جانشین علی مشكینی در مجلس خبرگان به راه افتاده است.

«گزینه طبیعی» و گزینه‌های جایگزین
مطرح شدن نام كسی كه برخی تحلیل‌گران او را «گزینه طبیعی» برای ریاست مجلس خبرگان می‌نامند، جامعه سیاسی را بار دیگر به دو گروه مخالف و موافق وی تقسیم كرده است.

پرسش اولی كه در پس همه تحلیل‌ها وجود دارد، این است كه آیا هاشمی باشد یا نباشد؟ و آنها كه می‌گویند نباشد، با پرسش دومی مواجه‌اند كه در خصوص نامزد بدیل ایشان برای پست ریاست این مجلس مطرح است.

غیر از نزدیكان شخص هاشمی ازجمله حزب كارگزاران كه حامیان طبیعی این «گزینه طبیعی» هستند، اصلاح طلبان نیز تقریبا یكپارچه از ریاست هاشمی رفسنجانی بر مجلس خبرگان حمایت می‌كنند. انگیزه آنها چه جلوگیری از افتادن این مجلس به دست تندروها باشد یا تلاش برای بازگرداندن مجلس خبرگان به جایگاه قانونی «ناظر بر رهبری» و یا حتی تقویت موقعیت جبهه مخالف دولت نهم، در هر صورت اصلاح طلبان در این مورد حامی تمام‌عیار هاشمی هستند؛ حمایتی كه بعید است در این مورد خاص به نفع وی باشد!

اما مطرح بودن ناگزیر هاشمی برای ریاست مجلس خبرگان، به بحرانی در جناح اصولگرا انجامیده و این جبهه را به سه دسته موافق، مخالف و مردد تقسیم كرده است. جناح نزدیك به دولت طبعا مخالف هاشمی هستند اما جناح سنتی و طیف‌های طرفدار هاشمی در بین اصولگرایان نیز با هرگونه مخالفت با وی از درون اصولگرایان با پرخاش برخورد می‌كنند. در این میان، بخش قابل توجهی از اصولگرایان كه همواره در نقاط چالش دولت نهم و مخالفانش خود را بی‌سروصدا كنار می‌كشیدند و یا موقعیت «یكی به نعل و یكی به میخ» را برای خود تعریف می‌كردند، اكنون مردد مانده‌اند كه در ماجرای انتخاب رییس مجلس خبرگان طرف چه كسی را بگیرند. مشكل اینجاست كه ماجرا برای دو سوی دعوا اینقدر حیثیتی هست كه موضع‌گیری هر فرد و گروه سیاسی در این خصوص تا مدت‌ها در خاطره آنها باقی بماند.

برای روحانیان كمتر سیاسی حاضر در مجلس خبرگان نیز انتخاب به همین اندازه دشوار است. بسیاری از آنها تاكنون رابطه خود را هم با رهبری، هم با هاشمی، هم با اصولگرایان و حتی دولت فعلی و هم در دوره گذشته با دولت اصلاح طلب حفظ كرده‌اند. نمایندگی خبرگان به خودی خود نه برای آنها حقوق ماهیانه‌ای به دنبال دارد و نه تاثیرگذاری خاصی، مگر اینكه به امامت جمعه شهری منصوب شوند یا نمایندگی ولی فقیه در استان یا نهادی را برعهده گیرند، و یا به لطف ارتباط با استاندار و فرماندار یا نهادهای بانفوذ سراسری نظیر سپاه، كمیته امداد، دانشگاه آزاد و ... از مواهب معنوی و مادی خاصی برخوردار شوند. اكنون اگر انتخاب به همین دشواری باشد یا فضا از این هم قطبی‌تر شود، چرخش به هر یك از دو سمت دعوا برای آنها در حكم مرگ و زندگی سیاسی خواهد بود.

تنها گروهی كه به شدت با ریاست هاشمی بر مجلس خبرگان مخالف اند و به شدت به دنبال گزینه‌ای برای رقابت با او می‌گردند، حامیان و همفكران آیت الله مصباح یزدی هستند كه به لحاظ سیاسی نیز به حمایت از دولت احمدی نژاد گرایش دارند. برخی رسانه‌ها سعی می‌كنند گزینه جایگزین این گروه را خود «محمدتقی مصباح یزدی» معرفی كنند؛ امكانی كه تحقق آن با توجه به تركیب دوره چهارم مجلس خبرگان بعید به نظر می‌رسد، مگر اینكه دخالتی از بیرون صورت گیرد.

اما در گزارش اخیر خبرگزاری فارس كه به زعم بسیاری از ناظران غیرمنتظره بود و چیزی شبیه اعلام جنگ به حامیان هاشمی به شمار می‌رفت، لیست گزینه‌های اصولگرایان مخالف هاشمی برای جانشینی مشكینی مطرح شد؛ لیستی كه «گزینه طبیعی» از سر ناچاری در انتهای آن قرار گرفته بود، اما پس از چهار نام دیگر كه تا پیش از این هیچ صحبتی درباره احتمال ریاست آنها بر مجلس خبرگان مطرح نبود.

محمد یزدی، احمد جنتی، محمود هاشمی شاهرودی و محمد مومن چهار گزینه‌ای هستند كه حامیان مصباح یزدی برای مقابله با ریاست هاشمی مطرح كرده‌اند. چهار نفری كه حتی تصور ریاست آنها بر مجلس خبرگان هم دشوار است، اگرچه شاید برای مقابله با هاشمی ناگزیر باشد.

حضور دو گزینه شاهرودی و مومن در برابر هاشمی بسیار بعید به نظر می‌رسد. هاشمی شاهرودی در دو سال اخیر نه تنها به لحاظ سیاسی بلكه به لحاظ روابط شخصی نیز به هاشمی رفسنجانی نزدیك شده و مخالفت‌های ضمنی او با سیاست‌های دولت احمدی نژاد كمتر از رفسنجانی نیست. تنها امتیاز وی، دانش فقهی و اعتماد شخصی رهبر به وی است كه ممكن است در شرایط خاص برای مطرح شدن او كارساز باشد.
محمد مومن نیز همواره در مقاطع حساسی نظیر انتخابات ریاست‌جمهوری نهم در جامعه مدرسین قم طرف هاشمی را گرفته و هیچ‌گاه چهره جناحی و سیاسی آشكاری نیز از خود نشان نداده است. تنها توجیه مطرح شدن مومن در عرض هاشمی، این است كه محبوبیت او از دو گزینه دیگر یعنی جنتی و یزدی كمتر نیست! و از وجهه حوزوی و غیر سیاسی بیشتری نیز برخوردار است.

امتیاز و شاید دلیل مطرح شدن نام محمد یزدی عضو كنونی فقهای شورای نگهبان این است كه وی در دوره جدید در غیاب ابراهیم امینی به عنوان نایب‌رییس دوم مجلس خبرگان انتخاب شد. با این حال وی در گزارش خبرگزاری فارس «مورد قبول طیف زیادی از مجتهدین حاضر در قم» توصیف شده است. اما احمد جنتی دبیركنونی شورای نگهبان نسبت به محمد یزدی امكان بیشتری برای رقابت با هاشمی دارد. چرا كه به‌رغم سابقه نزدیكی وی با هاشمی، حمایت‌های شدید وی از دولت نهم می‌تواند مبنایی برای رقابت این دو قرار گیرد. در حالی كه یزدی هیچ زمینه اختلاف مهمی با هاشمی رفسنجانی ندارد، شاید غیر از تلقی از مبنای مشروعیت ولایت فقیه كه یزدی آن را یكسره آسمانی می‌داند.

در چنین شرایطی، نزدیكان و حامیان هاشمی در حد توان سعی دارند از موضوع انتخاب رییس بعدی مجلس خبرگان حساسیت زدایی كنند. چرا كه اگر انتخاب ریاست مجلس خبرگان در جو غیر سیاسی انجام شود، انتخاب هاشمی تقریبا قطعی خواهد بود. مسلما هیچ یك از اعضا سابقه و اعتبار و توانمندی هاشمی را ندارند و در بدو امر كسی از نایب‌رییس اول همیشگی این مجلس برای نشستن بر صندلی ریاست شایسته‌تر نیست.

اما جناح اصلاح طلب بی میل نیست كه دوقطبی هاشمی- مصباح كه در انتخابات گذشته خبرگان از آن صحبت می‌شد، این بار صورت واقعی به خود بگیرد. چنین شرایطی هرچند نسبت به یك رای‌گیری بی‌رقابت، كار هاشمی را برای كسب صندلی ریاست خبرگان سخت‌تر و تخریب‌ها و مخالفت‌ها را تشدید می‌كند، اما در مقابل به انتخاب احتمالی او معنایی كاملا سیاسی می‌دهد و باعث می‌شود رییس جدید مجلس خبرگان نماد یك چرخش سیاسی در راس هرم قدرت قلمداد شود، حتی اگر واقعا چنین نباشد.

در سمت مقابل، هواداران مصباح یزدی نیز این روزها به دنبال حربه‌هایی برای تخریب هاشمی در فرصت زمانی موجود و كاهش احتمال انتخاب او به ریاست مجلس خبرگان هستند. آنها به دنبال بیرون كشیدن برخی مواضع هاشمی رفسنجانی از آرشیوها هستند كه نشان می‌دهد او چندان به ولایت مطلقه فقیه اعتقاد ندارد و پایبند نیست. هاشمی در چند مورد مشخص در دو سال اخیر مواضع «شبهه‌ناكی» اتخاذ كرده است و همین‌ها می‌تواند در یك ماه آینده برای او دردسرساز شود.

آنها همچنین به دنبال پایین نشان دادن مرتبه حوزوی و فقهی هاشمی در قیاس با اعضای این مجلس هستند. رقابتی كه پیش از این در حوزه‌های علمیه بر سر كسب عناوینی نظیر «آیت الله» و «حجت الاسلام» وجود داشت، اكنون بنا به مصالح سیاسی به سطح رسانه‌ای كشیده شده است. به طوری كه روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های دولتی از هاشمی رفسنجانی و دیگر روحانیان غیر اصولگرا با لقب «حجت الاسلام» یاد می‌كنند، حال آنكه برای كسی مثل احمد خاتمی كه به مصباح یزدی نزدیك است، با سابقه حوزوی بسیار كمتر از پیشوند «آیت الله» استفاده می‌كنند كه به جایگاه حوزوی بالاتری اشاره دارد. مجموعه اینها نشان می‌دهد كه رقابت در سطحی تا حد ممكن پنهان، اما به شكلی جدی و شكننده وجود دارد.

رقابت سوم و مرد همیشه دوم
بخشی از اهمیت موضوع انتخاب ریاست بعدی مجلس خبرگان به این است كه مجلس خبرگان تنها نهادی است كه بر اساس قانون اساسی فراتر از رهبر قرار دارد و از این رو هر تحولی در این مجلس در صورتی كه به افزایش تحرك یا تغییر رفتار آن منجر شود، می‌تواند تغییراتی جدی را در ساختار یا دست‌كم رفتار نهادهای اصلی قدرت ایجاد كند.

اما بخش دیگری از اهمیت این موضوع نیز به علت موقعیت ویژه‌ای است كه مهمترین نامزد این سمت یعنی هاشمی رفسنجانی هم‌اكنون از آن برخوردار است. شاید اگر مشكینی سه سال پیش درگذشته بود، نه تردیدی در ریاست هاشمی بر خبرگان وجود داشت و نه این موضوع اهمیت خاصی داشت. اما جایگاه امروز هاشمی به عنوان بانفوذترین منتقد دولت نهم در درون حكومت، یكی از عوامل انشقاق در جبهه اصولگرایان و یكی از امیدهای وحدت بین اصلاح طلبان، به قدری پیچیده است كه رفتار او را در موقعیت احتمالی ریاست بر خبرگان غیر قابل پیش‌بینی می‌سازد.

هاشمی هیچ‌گاه از موقعیت امروزی برخوردار نبوده است. او اگرچه در زمان حیات بنیانگزار جمهوری اسلامی مهمترین یا یكی از مهمترین مشاوران وی به شمار می‌رفت، اما پس از وی همیشه در هرم قدرت سیاسی نقش دوم را داشته است. او پس از دوران سازندگی كه سالهای طلایی عمر سیاسی وی به شمار می‌رود، همواره روند نزولی را طی كرده است. اگر از نقش حمایتی كمرنگ وی در انتخابات دوم خرداد 76 بگذریم، هاشمی پیش از این انتخابات آماج حملات شدید جناح راست بود و كمی پس از آن نیز درست در موقعیتی متضاد مورد حمله شدید اصلاح طلبان قرار گرفت. او در انتخابات مجلس ششم شكست خورد، در سالهای بعد غیر از همراهی نسبی با مخالفان اصلاحات موضع‌گیری خاص تاثیرگذاری نداشت و در سال‌های پایانی اصلاحات، بسیاری تصور می‌كردند عمر سیاسی وی پایان یافته است. تلاش وی برای بازگشت به قدرت در انتخابات ریاست جمهوری نهم نیز ناكام ماند و به شكستی تلخ از محمود احمدی نژاد، كه در زمان ریاست جمهوری وی تنها یك استاندار بود، انجامید. پس از آن جایگاه سیاسی هاشمی چرخشی شبیه مقطع دوم خرداد اما در جهت معكوس داشت و كار تا جایی پیش رفت كه اصلاح‌طلبان او را یكی از اضلاع مثلث محوری ائتلاف خود دانستند.

با چنین پیشینه‌ای، پس از آنكه جامعه ایران موج بلند دوم خرداد را از سر گذراند، هاشمی رفسنجانی به عنوان یك سیاستمرد باقی‌مانده از عصر انقلاب كه در هیچ‌یك از دو جناح مهم سیاسی كشور نمی‌گنجد و در مقاطع حساس به زبان بی‌زبانی خود را هم‌قد رهبر فعلی نظام می‌داند، همواره موقعیتی دردسرساز داشته است. وی، چه در زمان انتخابات مجلس ششم و چه در مقطع انتخابات ریاست‌جمهوری نهم، هرگاه كه در معرض انتخاب شدن برای سمتی جدید قرار گرفته، صحنه سیاسی را به دو گروه مخالفان و موافقان خود تقسیم كرده است.

هاشمی پس از فوت مشكینی باز هم در همین موقعیت مساله‌ساز قرار گرفت؛ چه انتخاب بشود و چه انتخاب نشود، نتیجه‌ی بدست آمده چالش برانگیز خواهد بود و صحنه سیاسی كشور تكان خواهد خورد.

اگر مخالفان وی بخواهند كس دیگری را به ریاست مجلس خبرگان برسانند، بعید است كه هاشمی حاضر شود پس از مشكینی در هیات رییسه این مجلس روی صندلی دوم بنشیند. اما اگر هم او بر صندلی اول مجلسی كه مافوق رهبر است بنشیند، باز شرایط دشواری پدید خواهد آمد. هرچند وزن احتمال دوم بیشتر است، اما پیامدهای آن نیز برای نظام سیاسی حادتر خواهد بود؛ چرا كه حضور هاشمی در جایگاه ریاست مجلس خبرگان رهبری به معنای احتمال تشدید خطر «شكاف درون سیستم» است كه سران نظام به شدت از آن نگران‌اند.

معمای ریاست آینده مجلس خبرگان، برخلاف آنچه خبرگزاری فارس و سایت رجانیوز این روزها سعی دارند نشان دهند، معمای ساده‌ای نیست. اما آنها كه می‌خواهند این معما را حل كنند، فرصت زیادی برای این كار ندارند. چند روز پیش از آنكه مراسم چهلمین روز درگذشت مشكینی برگزار شود، یعنی دقیقا در روزهای 13 تا 15 شهریور ماه كه اجلاس دوم مجلس خبرگان در دوره فعلی برگزار می‌شود، جانشین مشكینی باید مشخص شود. این فرد كیست؟ و مهمتر از این، تبعات انتخاب وی چیست؟

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

ایت اله هاشمی رییس مجلس خبرگان می شود

-- بدون نام ، Aug 7, 2007

حضرت ایت اله هاشمی رییس مجلس خبرگان میشود

-- بدون نام ، Aug 26, 2007

حضرت آيت الله هاشمي رييس مجلس خبرگان شد . حضور ايشان باعث بركت خواهدبود

-- بدون نام ، Sep 4, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)