تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۸۶ • چاپ کنید    
گفت‌وگو با یوسف احمد روزنامه‌نگار فلسطینی

آیا «حماس» به سرنوشت «فتح» دچار می‌شود؟

آرش صالحی

خبر کنترل حماس بر نوار غزه برای چندین روز در صدر اخبار قرار داشت. هم اکنون محمود عباس در کرانه باختری دولت خود را تشکیل داده است و اسماعیل هنیه نیز که تا چندی پیش نخست‌وزیر دولت ائتلافی بود، غزه را اداره می‌کند.
ریشه درگیری‌ها فتح و حماس را از یوسف احمد، روزنامه‌نگار فلسطینی مقیم هلند جویا شدم. بخش نخست این گفت‌وگو به مناسبات حماس و فتح و بخش دوم آن به تحولات سرزمین‌های فلسطینی و ارتباط آن با کشورهای منطقه اختصاص دارد.

با توجه به درگیری فتح و حماس، در سرزمین‌های فلسطینی، ریشه اختلافات این دو گروه به کجا برمی‌گردد؟

درگیری فتح و حماس تاریخ درازی دارد. در واقع از آغاز بنیانگذاری حماس، این گروه هرگز جنبش آزادی بخش فلسطین را به‌عنوان نماینده مردم فلسطین به رسمیت نشناخت و خود را آلترناتیو فتح (عمده‌ترین گروه سیاسی سازمان آزادی‌بخش فلسطین) می‌دانست. پس از پیمان اسلو (۱۹۹۳)، حماس توانست در مخالفت با این پیمان برای خود مشروعیت کسب کند، کاری که پیش از آن برایش دشوار بود.


نقشه کرانه باختری رود اردن و نوار غزه

با اینکه بسیاری از مردم فلسطین با پیمان اسلو مخالف بودند، اما جنبش آزادی‌بخش فلسطین در آن هنگام از قدرت زیادی برخوردار بود و توانست این پیمان را به بخش گسترده‌ای از مردم تحمیل کند. در این موقعیت حماس همچنان علیه اسراییل عملیات انجام می‌داد. حماس این حملات را حق مشروع مقاومت می‌داند. در این هنگام فتح (که کنترل تشکیلات خودگردان را در دست داشت)، تحت فشار اسراییل و آمریکا، بسیاری از رهبران و فعالان حماس را زندانی کرد و بسیاری از این افراد آن نیز در آن دوران (به دست افراد فتح) شکنجه شدند.

در این شرایط بود که میان این دو گروه نفرت بسیاری به‌وجود آمد. در چهار پنج سال گذشته حماس حمایت بسیاری در میان مردم به دست آورد و دلیل عمده آن هم به سوء‌مدیریت فتح در سرزمین‌های فلسطینی پس از پیمان اسلو برمی‌گردد. البته باید توجه داشت که فتح هم نمی‌توانست برای مردم حقوق زیادی قائل باشد چرا که اسراییل با آن موافقت نداشت.

از این رو از یک سو فتح یا همان مقامات فلسطینی که به‌خاطر اسراییل دستشان خالی بود و مردم هم بیشتر افراطی می‌شدند؛ چراکه از یک طرف شاهد بمباران و کشتار روزانه اسراییل بودند و از طرف دیگر فتح هم به‌طور کامل ناتوان بود و هیچ دستاوردی نداشت. به این ترتیب حماس رفته‌رفته به‌عنوان جایگزین سازمان آزادی‌بخش فلسطین و فتح مطرح شد.

و اما در مورد آخرین برخورد حماس و فتح. همواره این عقیده در میان اعضای حماس وجود داشته‌است که فتح یا دست کم بخشی از فتح به نیروهای حماس حمله‌ور خواهد شد. چراکه حماس آن را در جهت خواسته آمریکا و بخشی از «طرح دیتون» می‌داند. دیتون ژنرال آمریکایی است که از طرف دولت آمریکا طرحی برای سرزمین‌های فلسطینی ارائه کرد. از این رو حماس برخورد با فتح به‌ویژه برخی از اعضای آن‌را آغاز کرد. این برخوردها با متهم کردن یکدیگر از هر دو سو شدت گرفت. از آنجا که فتح آماده رویارویی گسترده با نیروهای حماس نبود در نتیجه توانست تنها پس از چند روز کنترل همه نوار غزه را به‌دست بگیرد.

سرزمین‌های فلسطینی شامل دو بخش جدای از هم است: غزه و کرانه باختری رود اردن. هواداران حماس بیشتر در نوار غزه هستند یا در کرانه باختری؟

به‌لحاظ جغرافیایی نوار غزه و کرانه باختری به‌دست اسراییل از یکدیگر جدا شدند. در غزه هواداران حماس بسیار بیشتر از کرانه باختری هستند.

چرا؟

برای اینکه مردم غزه به‌طور سنتی مذهبی‌تر از مردم کرانه باختری هستند. در غزه فقر بیشتری وجود دارد و اوضاع اجتماعی در این بخش بیشتر با ایده حماس تناسب دارد. غزه چندین سال است که از دیگر بخش‌های دنیا منزوی نگه داشته‌شده‌است. به‌ویژه پس از انتفاضه اول در سال ۱۹۸۸. بنابراین ما از حدود بیست سال انزوا سخن می‌گوییم. هر حرکتی از سوی اسراییلی‌ها کنترل می‌شود. فقر مسئله واقعا بغرنجی در غزه است. اکثر مردم به‌ویژه جوانان پس از مدرسه و دانشگاه آینده‌ای برای خود نمی‌بینند. هنگامی‌که جوانان در غزه دانشگاه را به پایان می‌رسانند، کاری برای آن‌ها وجود ندارد. در این شرایط البته ایده‌های افراطی شانس بیشتری برای رشد پیدا می‌کنند و مردم به گروه‌های افراطی جذب می‌شوند. در این موقعیت که در سرزمین‌های اشغالی هر روز با رنج همراه است، برای مردم ذهنیتی پدید می‌آید که «وضع بهبود نمی‌یابد»، پس از حماس حمایت می‌کنیم تا ببینیم چه می‌شود.

هم اکنون حماس کنترل نزدیک به یک و نیم میلیون نفر را بر عهده دارد. با توجه به اینکه آنها و سرزمین تحت کنترل‌شان در انزوا قرار دارند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا فکر می‌کنید پروسه فتحیزاسیون، هم در انتظار حماس خواهد بود و حماس نیز میانه‌رو خواهد شد؟ از سوی دیگر هم اکنون گروه حماس فردی مانند محمود عباس را در اختیار ندارد تا واسطه‌ای با اسراییلی‌ها باشد. حماس دو راه در پیش روی دارد. قطع کامل مناسبات با اسراییل یا برقراری نوعی تماس با اسراییل که شاید به نوعی به رسمیت شناختن موجودیت اسراییل تلقی شود.

البته حماس به این مسئله می‌اندیشد و از مدت‌ها قبل به اسراییل به نوعی پیشنهاد آتش بس داده است. پس از اینکه کنترل غزه را به دست گرفت، سخن از رابطه با اسراییل در سطح مدنی و نه در سطح سیاسی به میان آمده است. بنابراین حماس می‌خواهد درباره چگونگی باز شدن گذرگاه‌های مرزی و انتقال کالا با اسراییل مذاکره کند. گذشته از این اسماعیل هنیه و محمود زهار، از رهبران حماس نیز بارها اعلام آمادگی کرده‌اند که حتی حاضرند پرتاپ راکت به سوی اسراییل متوقف شود. در اسراییل هم کسانی وجود دارند که خواهان معامله با حماس هستند. هنوز باید منتظر ماند تا نتیجه را دید. برخی از اسراییلی‌ها به‌ویژه برای آزادی سرباز اسراییلی که بیش از یک سال پیش به دست نیروهای حماس در غزه دستگیر شد، خواهان معامله با حماس هستند.

حماس شاخه فلسطینی اخوان المسلمین است. اخوان المسلمین در مصر و اردن هم نفوذ زیادی دارد. پس از به‌دست گرفتن کنترل نوار غزه از سوی حماس، این نخستین بار است که شاخه‌ای از اخوان المسلمین بر بخشی از سرزمین‌های اسلامی حاکم می‌شود. از این رو به نظر می‌رسد که حکومت‌های مصر و اردن از این مسئله احساس خطر می‌کنند. وزیر امور خارجه مصر فاصله غزه با مصر را به اندازه پرتاپ یک سنگ دانست و رویدادهای اخیر را خطری برای منافع ملی مصر قلمداد کرد.

مصر، اردن و برخی از کشورهای عرب نسبت به این قضیه حساسیت دارند و البته برخی از این حساسیت‌ها قابل قبول است. چراکه آنچه در غزه می‌گذرد، برای مردم فلسطین تراژدی و فاجعه است. اگر کسی بگوید که پس از کنترل غزه از سوی حماس دیگر شاخه‌های اخوان المسلمین با گروه‌های اسلامی نیز اقدامی مشابه خواهند کرد، به نظر من این سناریو روی نمی‌دهد. حکومت حسنی مبارک بسیار قدرتمند است. با اینکه اخوان المسلمین در مصر محبوبیت بسیاری دارد اما به‌صورت جنبش درنیامده است. در اردن هم وضع مشابهی وجود دارد. اخوان المسلمین اردن نیز در نظام سیاسی این کشور ادغام شده است و رویکرد مسلحانه ندارد.

آیا اخوان المسلمین در مصر و اردن ابزار فشار سیاسی در اختیار دارد که به ملک‌عبدالله دوم و حسنی مبارک در رابطه با نوع برخورد این دو کشور با حماس فشار وارد کند؟

به لحاظ سیاسی بله. چراکه فلسطینی‌ها در غزه همه روزه از سوی اسراییل بمباران و کشته می‌شوند و تنها کسانی که می‌توانند از آن‌ها حمایت کنند ملت‌ها و دولت‌های عرب هستند. هم‌اکنون دولت‌های عرب بر سر دوراهی‌اند. اگر با حماس وارد تعامل بشوند، ازمشروعیت محمود عباس کاسته‌اند. این وضعیت نه مورد علاقه این کشورهاست و نه محمود عباس خواستار چنین چیزی‌ست. شاید برای همین است که حسنی مبارک، رییس جمهوری مصر در آغاز می‌گوید ما با حماس تعامل نخواهیم داشت اما کمی پس از آن می‌گوید که ما آماده‌ایم میان حماس و فتح میانجی‌گری کنیم. به نظر من راهی به غیر از گفت‌وگو برای حل مسئله فلسطین وجود ندارد و برای مصر و دیگر کشورهای عرب هم راهی به غیر از میانجی‌گری بین حماس و فتح وجود ندارد.

پس از خروج محمود عباس از دولت ائتلافی، کابینه اضطراری به دستور وی تشکیل شد. روند قانونی تشکیل کابینه فلسطینی پس از کابینه اضطراری به چه شکلی است؟ تا آنجا که من می‌دانم انحلال کابینه طبق قانون اساسی سرزمین‌های فلسطینی در حوزه اختیارات محمود عباس است.

بر پایه قانون اساسی سرزمین‌های فلسطینی، محمود عباس از حق انحلال کابینه برخوردار است؛ همان‌طور که وی از این اختیار خود برای انحلال کابینه اسماعیل هنیه استفاده کرد. محمود عباس حق اعلام وضعیت اضطراری را در اختیار دارد. بنابراین صرف نظر از نتیجه انتخابات محمود عباس می‌تواند هر کابینه‌ای را منحل کند. البته محمود عباس از حق انحلال پارلمان برخوردار نیست.

از سوی دیگر برای قانونی شدن کابینه اضطراری محمود عباس باید این کابینه را در پارلمان به رای بگذارد و تایید پارلمان را به‌دست آورد. کاری که محمود عباس از اجرای آن خودداری کرد. محمود عباس به‌دلیل اینکه حماس در پارلمان از اکثریت برخوردار است از به رای گذاشتن کابینه اضطراری خودداری کرد. محمود عباس دلیل این اقدام را عدم کارآیی پارلمان ذکر کرد. در چند ماه گذشته پارلمان بسیاری از تصمیمات را بایکوت کرده است و از این رو عباس باید راه حلی پیدا می‌کرد.

بنابراین می‌توانیم بگوییم که هم اسماعیل هنیه و هم محمود عباس به‌لحاظ مشروعیت قانونی با مشکل مواجه هستند.

من این‌چنین فکر نمی‌کنم. کابینه حماس منحل شد و آن‌ها به‌طور قطع مشروعیتی ندارند. تنها مسئله این است که کابینه اضطراری تایید پارلمان را ندارد. قانون اساسی فلسطین در این زمینه روشن نیست. عباس هم اکنون به اختیارات خود به‌عنوان رییس تشکیلات خودگردان استناد می‌کند و به‌خاطر اوضاع پیش آمده او فکر می‌کند اختیارات وی تحت کنترل پارلمان قرار نمی‌گیرد. در واقع امر نیز طبق قانون اساسی این‌گونه است. کابینه اضطراری تنها برای ۳۰ روز است و پس از آن محمود عباس یا باید کابینه تازه معرفی کند یا اینکه همین کابینه را برای یک دوره ۳۰ روزه دیگر تمدید کند و بار دیگر نیز به تایید پارلمان نیازمند است که البته گرفتن تایید اتفاق نخواهد افتاد.

اعلام انتخابات زودرس در سرزمین‌های فلسطینی به چه شیوه‌ است؟

اعلام انتخابات زودس در حوزه اختیارات رییس تشکیلات خودگردان است.

چند نفر از نمایندگان حماس یا فتح در زندان‌های اسراییل هستند؟

حدود ۳۰ نفر از نمایندگان در زندان‌های اسراییل هستند. بنابراین نزدیک به یک سوم پارلمان در زندان اسراییل هستند و از شرکت در نشست‌های پارلمان محرومند.

در دوره‌ای که حماس و فتح با یکدیگر کابینه کار می‌کردند، آیا از سوی محمود عباس تلاشی برای آزادی این نمایندگان صورت گرفت؟

بله، البته. مقامات فلسطینی همواره از اسراییل می‌خواستند که این نمایندگان را آزاد کند. اسراییل به درخواست‌های محمود عباس گوش فرا نداد. اگر اسراییل به حرف محمود عباس گوش می‌داد ما هم اکنون با این اوضاع روبه‌رو نبودیم. چراکه اسراییل دولت ائتلافی حماس- فتح را بایکوت کرد و در نتیجه آن بود که اوضاع این‌گونه شد. برای نمونه وزرای عضو فتح می‌توانستند کشور را ترک کنند و دوباره بازگردند اما هیچ‌یک از وزرای عضو حماس قادر به ترک کشور نبودند. از این رو وزرای حماس خود را در درون کابینه ائتلافی منزوی و ناتوان از انجام هر کاری می‌دیدند.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

سلام و عرض ادب
من یکی از روزنامه نگارانی هستم که تو هلند با یوسف احمد آشنا شدم. خیلی دلم تنگ شده واسش . آیمیل یوسف احمد رو می خوام. یادش بخیر اینقدر یوسف باحال و شوخ بود که دلم تنگ شده واسش

-- s ، Sep 10, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)