تاریخ انتشار: ۱۷ تیر ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

ایران چه برنامه‌ای برای مجاهدین خلق دارد؟

مهرداد توانافرد


در هفته‌های اخیر، پس از مدت‌ها سكوت در باره‌ی سرنوشت «مجاهدین خلق»، نام این گروه به بهانه‌های مختلف در رسانه‌ها مطرح شده است. حجم تبلیغات و اخبار رسمی و غیررسمی و مباحث مرتبط در محافل سیاسی داخل كشور به گونه‌ای‌ست كه از ظواهر امر به نظر می‌رسد، و قراین هم این استنباط را تایید می‌كند، كه جمهوری اسلامی برنامه‌ی خاصی را برای زدن یک ضربه‌ی جدی، و شاید كاری، به پیكره‌ی یكی از مخالفان دیرینه‌ی خود دنبال می‌كند.

سازمان مجاهدین خلق، كه از سال‌ها پیش در رسانه‌های رسمی جمهوری اسلامی از آن با عنوان «منافقین» یاد می‌شود، یكی از شاخص‌ترین گروه‌های سیاسی - نظامی مخالف جمهوری اسلامی‌ست كه به زعم سران جمهوری اسلامی از اولین سال، صف خود را از انقلاب اسلامی جدا كرد و پس از مدت‌ها كشمكش سیاسی كه به سرعت به درگیری‌های خیابانی تبدیل شد، در خرداد ماه ۱۳۶۰ با انتشار بیانیه‌ای به «فاز نظامی» وارد شد. این سازمان پس از آن مقطع به صراحت خواستار سرنگونی جمهوری اسلامی شد و سران آن با سفر به فرانسه و سپس عراق و استقرار در خاک این همسایه‌ی ایران، در زمانی كه این كشور با ایران درگیر جنگ بود، با آن متحد شده و حملاتی را نیز به داخل خاک ایران ترتیب دادند و به همین لحاظ ضربه‌ی جبران ناپذیری را در افكار عمومی ایران خوردند. در سال‌های پس از جنگ نیز این سازمان متحد و همكار رژیم صدام بود و به طوری كه اخبار آن زمان و اسناد امروز نشان می‌دهد، نیروهای آن در سركوب قیام شیعیان در جنوب عراق با ارتش عراق همكاری كردند.

این سازمان اگر چه همواره سرنگونی نظام حاكم بر ایران را هدف خود اعلام كرده است، اما پس از آن‌که از سوی ایالات متحده و اتحادیه‌ی اروپا نیز به عنوان یک گروه تروریستی شناخته شد، در سال ۲۰۰۱ اعلام کرد که از مبارزه‌ی مسلحانه دست کشیده است.
اما با فروپاشی رژیم بعثی در عراق، كار برای مجاهدین خلق دشوار شد و غیر از بخشی از اعضای این سازمان كه به كشورهای دیگر به خصوص فرانسه مهاجرت كرده‌اند،‌ بخش قابل توجهی از نیروهای این گروه در «قرارگاه اشرف» در كنترل نیروهای آمریكایی قرار دارند.

دولت جمهوری اسلامی در این سه ساله تلاش بسیاری به خرج داده تا گروه‌های مختلف عراقی و به طور غیرمستقیم آمریكا را راضی به تحویل دادن اعضای این سازمان، اخراج ایشان از عراق یا دست‌كم ایجاد محدودیت بیشتر برای ایشان سازد. اما تاكنون اگر چه شیعیان و تا حدی كردها در عراق با موضع ایران نسبت به این گروه همراهی می‌كنند، آمریكا روی خوش چندانی به تلاش‌های ایران علیه مجاهدین خلق نشان نداده و این گروه همواره به عنوان یكی از امتیازهای نیروهای آمریكایی در برابر ایران و برای اعمال فشار بر حاكمیت آن مطرح بوده است.

اما در این سه ساله، و خصوصا در یک سال اخیر، به دلایلی كه چندان هم پنهان نیست، تلاش‌ها در ایران برای تبلیغات منفی بیشتر علیه مجاهدین خلق افزایش یافته است. انتشار یک كتاب سه جلدی در باره‌ی تاریخچه‌ی این سازمان توسط «مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی» (وابسته به مركز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات) و یک كتاب مشابه توسط «مركز اسناد انقلاب اسلامی» گام‌های قبلی در این جهت بوده است كه اكنون با پخش فیلم مستند «گرگها» به اوج رسیده است.

برگ آخر بازی: مستند «گرگها»

یک هفته قبل، فیلم مستندی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شد كه قبل از پخش، بینندگان موضوع آن را می‌دانستند: افشای روابط پنهانی سازمان مجاهدین خلق با رژیم صدام.

مستند «گرگها» كه در روزهای قبل از پخش تبلیغات زیادی برای آن در شبكه‌های مختلف سیما انجام شده بود، حاوی روایتی از روابط نظامی و اطلاعاتی این گروه در ابتدای دهه‌ی ۱۳۶۰ با مهم‌ترین دشمن همجوار ایران در آن زمان، یعنی رژیم حاكم بر عراق، بود.

نكته‌ی متمایز كننده‌ی این مستند، تكه فیلم‌هایی بود كه بنا به اعلام رسمی، پس از فروپاشی رژیم صدام از آرشیو سازمان اطلاعات و امنیت عراق (استخبارات) بیرون آمده و به گونه‌ای كه در این فیلم اعلام نشد، به دست مأموران امنیتی ایران رسیده بود.

بخشی از فیلم‌ها مربوط به دیدارهای مسعود رجوی، رهبر مجاهدین خلق، با صدام، طارق عزیز و دیگر سران رژیم بعثی عراق است. بخش دیگری از آنها مربوط به جلسات داخلی این گروه و بخش قابل توجهی از تكه‌فیلم‌های این مستند نیز مربوط به جلساتی‌ست كه بین فردی به نام «عباس داوری» و چند تن دیگر به نمایندگی از این سازمان با مسئولان ارشد استخبارات عراق است.

محتوای بسیاری از این فیلم‌ها، كه بنا به ادعای سازندگان مستند «گرگها» از طریق دوربین مخفی سازمان اطلاعات و امنیت عراق ضبط شده است، از لحاظ نوع همكاری مجاهدین خلق با رژیم صدام قابل توجه و بلكه غیرمنتظره است. از جمله در یكی از بخش‌های این مستند در خصوص فیلمی كه حاوی ارائه‌ی اطلاعاتی در باره‌ی نحوه‌ی نفوذ نظامی به خاک ایران از سوی سازمان مجاهدین به یک سرهنگ عراقی‌ست؛ ادعا می‌شود كه این فیلم مربوط به نیمه‌ی اول سال ۱۳۵۹، یعنی قبل از آغاز جنگ ایران و عراق، است و بدین ترتیب سابقه‌ی همكاری این گروه با دولت عراق مربوط به حتی قبل از آغاز جنگ و آغاز فاز نظامی فعالیت مجاهدین خلق نشان داده می‌شود. یا در بخش دیگری از این مستند، نماینده‌ی این گروه در مذاكره با معاون سازمان استخبارات به صراحت مجاهدین خلق را جزیی از نیروهای صدام توصیف می‌كند و از وی تقاضای رهنمود، پول و اسلحه می‌كند.

مستند «گرگها» كه در قالب ۴ قسمت ۳۰ الی ۳۵ دقیقه‌ای تولید شده و از شبكه‌های اول و سوم سیمای جمهوری اسلامی پخش شد، هرچند از لحاظ متن‌های روایت قصه و نحوه‌ی تدوین و تنظیم به شدت ضعیف بود، اما وجود همین تكه‌فیلم‌های بی‌سابقه و نیز حجم بالای تبلیغات پیش از پخش این مستند كافی بود تا بسیاری از بیننده‌های علاقه‌مند به مسایل سیاسی به خاطر آن پای تلویزیون بنشینند.

برنامه‌ی ویژه

پخش فیلم‌هایی كه به صورت پنهانی از جلسات رهبران مجاهدین خلق با سران رژیم بعث و سازمان اطلاعاتی آن گرفته شده است از تلویزیون ایران، این احتمال را كه ایران به دنبال برنامه‌ای ویژه برای این گروه است بیش از پیش پررنگ می‌سازد. اما برای درک ابعاد چنین برنامه‌ای باید به وضعیت كنونی این سازمان و اعضای باقی مانده‌ی آن در خاک عراق و نگرانی ایران از حضور اعضای این گروه در كنار مرزهای ایران توجه كرد.

سازمان مجاهدین خلق اخیرا بار دیگر از سوی اتحادیه‌ی اروپا در لیست سیاه «گروه‌های تروریستی» قرار گرفته است. این اتفاق در واكنش به درخواست این سازمان برای خط خوردن از این لیست و در رد آن رخ داده است. بدین ترتیب نام مجاهدین خلق بار دیگر در این لیست در كنار گروه‌هایی همچون گروه جدایی‌خواه اِتا در اسپانیا، ببرهای تامیل در سریلانکا، حماس در سرزمین‌های فلسطینی و گروه چپ‌گرای مبارزه‌ی انقلابی در یونان قرار گرفته است. اعضا و هواداران این سازمان نیز هفته‌ی گذشته در اعتراض به این موضوع در پاریس دست به تظاهرات زدند.

از سوی دیگر، آن بخشی از اعضای این سازمان كه هنوز از عراق خارج نشده‌اند، در مقر اصلی این گروه موسوم به «قرارگاه اشرف» در نزدیكی بغداد قرار دارند. اگرچه ظاهرا این افراد تحت نظارت و كنترل شدید نیروهای آمریكایی قرار دارند و اجازه‌ی خروج از این قرارگاه به ایشان داده نمی‌شود، اما در این سه سال بارها در رسانه‌ها و گاهی از مقام‌های رسمی دولت یا پارلمان ایالات متحده شنیده شده كه از بهره‌گیری از سازمان مجاهدین خلق برای اعمال فشار علیه ایران سخن گفته‌اند.

آخرین نمونه از این دست، مقاله‌ی «تام تانكردو» و «باب فیلنر»، دو نماینده‌ی جمهوری‌خواه مجلس آمریكا، در روزنامه‌ی واشنگتن تایمز است كه در آن از دولت بوش خواسته شده از سازمان مجاهدین خلق علیه ایرانیان بیشتر استفاده كند؛ درخواستی كه با واكنش سریع نمایندگی ایران در سازمان ملل روبه‌رو شد كه استفاده‌ی سیاسی و ابزاری از این گروه را «یک انحراف بزرگ از مسیر صحیح» نامیده بود.
اكنون باید پرسید «مسیر صحیح» مدنظر ایران چیست؟

زمینه‌چینی برای انحلال؟




چند روز پیش از مذاكراتی كه به بهانه‌ی بحران عراق، یخ ۲۸ ساله‌ی روابط ایران و آمریكا را آب كرد، روزنامه‌ی عراقی «الصباح» (متعلق به شیعیان و نزدیک به دولت نوری المالكی) با چاپ گزارشی مدعی شد که تعیین وضعیت بقایای سازمان مجاهدین خلق در عراق از جمله اصلی‌ترین محورهایی خواهد بود که قرار است نمایندگان ایالات متحده و ایران در بغداد در باره‌ی آن گفت‌وگو كنند. این روزنامه موضوعات مورد توافق برای بحث را این‌گونه ذكر كرد: ارسال تسلیحات ایرانی برای شورشیان عراقی؛ وضعیت سازمان مجاهدین خلق؛ افزایش حضور نظامی آمریکا در آب‌های خلیج فارس و نیز زمان خروج سربازان آمریکایی از عراق. الصباح همچنین نوشت: جمهوری اسلامی ایران تاکنون بارها خواستار آن شده که دولت عراق اعضای این گروه را، که هم اینک در آن کشور حضور دارند، به ایران مسترد دارد یا به کشور دیگری تبعید کند.

البته پس از انجام اولین دور از مذاكرات ایران و آمریكا، انجام گفت‌وگو در باره‌ی سرنوشت مجاهدین خلق به صراحت تأیید یا تكذیب نشد. اما هفته‌ی گذشته، بار دیگر در رسانه‌ها این موضوع مطرح شد كه در دور بعدی مذاكرات ایران و آمریكا – اگر دور بعدی وجود داشته باشد – باز یكی از محورهای مذاكره، سرنوشت این سازمان خواهد بود.

بنا به گزارش روزنامه‌ی اماراتی «گلف نیوز»، كه خبر خود را از منابع پارلمانی عراق نقل كرده است، این منابع از توافق تهران و بغداد برای مطرح كردن موضوع سازمان مجاهدین خلق در دور بعدی مذاكرات ایران و آمریكا خبر داده‌اند. در گزارش گلف نیوز همچنین از «حسن الساری»، وزیر مشاور در كابینه‌ی نوری المالكی، نقل شده است كه وی مجاهدین خلق را به حمایت مالی، آموزش و تسلیم شورشیان القاعده و حامیان صدام حسین متهم كرده و گفته است: «آمریكایی‌‏ها مسئول پرونده‌ی سازمان مجاهدین خلق هستند و این سازمان تهدیدی جدی برای ثبات و امنیت عراق است». در عین حال، این گزارش بر تداوم حمایت ایالات متحده از مجاهدین خلق تاكید كرده و از قول یک كارشناس سیاسی، بدون ذكر نام، نقل كرده است: «پرونده‌ی سازمان مجاهدین خلق خط قرمز آمریكایی‌‏ها برای نوری مالكی، نخست‌‏وزیر عراق، و ایرانی‌‏هاست؛ زیرا بخشی از استراتژی آمریكا در عراق محسوب می‌‏شود».

این گزارش نیز نشان می‌دهد كه احتمال انجام مذاكره و شاید نوعی معامله بین طرفین مذاكره‌كننده‌ی ایرانی و آمریكایی در باره‌ی آینده‌ی مجاهدین خلق به طور جدی مطرح است. اما در مقاله‌ی دیگری در «فایننشال تایمز» چنین معامله‌ای به شكلی جدی‌تر به عنوان یک عامل زمینه‌ساز برای انجام مذاكرات مهم‌تر میان این دو دشمن قدیمی مطرح شده و جزییات بیشتری از مسایل مورد بحث در مذاكرات ایران و آمریكا در خصوص مجاهدین خلق فاش شده است.

در مقاله‌ی فایننشال تایمز آمده است: «منحل کردن سازمان مجاهدین خلق بهترین راه برای نشان دادن آمادگی آمریکا به منظور آشتی با تهران است؛ چرا که مجاهدین تنها گروه تبعیدی تروریستی نظامی‌ست که تلاش می کند نظام ایران را سرنگون کند. ایالات متحده همزمان با مذاكره با تهران، در حال قاچاق سلاح و پول به گروه‌های اقلیت قومی ایرانی‌ست، ولی فشارهای بسیاری به مقامات كاخ سفید وارد می‌شود كه اين سازمان تروریستی را منحل و به یک مذاكره‌ی واقعی با ایرانیان تن دهد».

این مقاله در ادامه می‌افزاید: «در مذاکرات بغداد، ایران پیشنهاد ایالات متحده برای منتقل کردن پایگاه‌های این گروه به مراکش را رد کرده است. آن‌چه تهران می خواهد منحل شدن کامل نیروهای تروریستی منافقین است». و در پایان این مطلب آمده است: «منحل کردن سازمان مجاهدین خلق بهترین راه برای نشان دادن آمادگی امریکا به منظور آشتی با تهران است».

این مقدمه‌چینی‌ها بیش از پیش مشخص می‌كند كه چرا نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی در تلاش هستند تا سابقه‌ی منفی سازمان مجاهدین خلق را بیش از پیش در رسانه‌ها مطرح سازند. اگر برنامه‌ای برای انحلال یا اضمحلال این سازمان در دستور كار باشد، طبعا باید زمینه‌سازی‌های رسانه‌ای لازم برای آن در نظر گرفته شود و افشای ابعاد روابط این سازمان با رژیم منفور صدام یكی از این زمینه‌سازی‌هاست.

اما آیا حكومت ایران می‌تواند ایالات متحده را به دادن چنین امتیاز قابل توجهی راضی كند؟ و از سوی دیگر، آیا زدن ضربه نهایی به این سازمان در مقطع كنونی برای ایران این‌قدر اهمیت دارد كه حاضر باشد امتیازات متقابلی را به آمریكا بدهد؟ باید نشست و دید.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

همان طور كه فحواي مقاله نيز نشان ميدهد مجاهدين چيزي نيستند جز ابزار چانه زني و امتياز گيري يك كشور از كشور ديگر و در مورد سرنوشتشان با تنها كسي كه صحبت نميشود با خودشان است.
مجاهدين خلق را بايد از منظر تاريخي و استحاله تدريجي يك سازمان استالينيستي آرمانخواه از بدو پيدايش با در نظر گرفتن آرمان هاي بنيان گذارانش تا حال مورد بررسي قرار داد.
سازمان مجاهدين از ابتدا بنيان هاي ايدئولوژيك مستحكم نداشته و پاندول وار بين اسلام و ماركسيسم در نوسان بود و حتا طيف اسلامگرايشان از كيش شخصيت پرستي استاليني بيشترين بهره ها را برد و سازمان را به جائي كشاند كه شمه اش در گزارش بالا افتاد. شمارش معكوس مجاهدين از زمان دست در دست صدام گذاشتنشان آغاز شد.

-- اميد پايدار ، Jul 8, 2007

بیچاره آن همه آرمان پاکی که پای شهوت مسعود رجوی سوخت! من رژیم قضایی ناحق جمهوری اسلامی را قبول ندارم اما به نظرم اشکال ندارد که این آقا مسعود را به ایران استرداد کنند

-- پیروز ، Jul 9, 2007

شرمتان باد همراهي شما با جلادان كه با فرزندان وطن اين چنين معامله مي كنيد.اگر ايمان نداريد حداقل شكر اضافي نخوريد.

-- بدون نام ، Jul 9, 2007

به نظر من در اين سازمان نيز وضعيت حقوق بشر رعايت نمي شود

-- حقيقت ، Jul 9, 2007

همه كس ميدانند كه اين سازمان با آن عقايد عجيب و غريب و رفتارهاي كاملا ناشيانه سياسي از جمله اتحاد با عراق در زمان جنگ و همراهي در حمله به ايران - كه به يك خودكشي سياسي ميماند- هيچ پايگاه اجتماعي و سياسي در ايران ندارد.اعضاي آن مستاصل شده اند و نمي دانند چه كنند هنوز در تخيلات خود زندگي ميكنند و از قبول واقعيات گريزانند. به قول معروف:
نه در غربت دلم شاد است
نه روئي در وطن دارم

-- محسن ، Jul 9, 2007

1- پيش از اين هم در سال 2003 رژيم ايران در مذاكرات نيمه تمام ژنو خواستار استرداد 60 نفر از اعضاي رهبري مجاهدين و اخراج باقي اعضاي آن شده بود. آن مذاكرات به دليل بالا گرفتن پرونده اتمي رژيم كه از قضا درگشايش آن پرونده هم مقاومت ايران نقشي قابل توجهي داشت نيمه تمام ماند ولي در مقاطع بعدي در مذاكرات با ديپلماتها و مقامات اروپايي و عراقي و در پيغامهاي ارسالي براي ايالات متحده خواست تعيين تكليف ((مسئله مجاهدين)) همواره در صدر درخواستهاي رژيم قرار داشته است. در اولين پكيج تشويقي اتحاديه اروپايي كه جهت توقف فعاليتهاي اتمي رژيم ارائه شده بود هم به صراحت از ايجاد محدوديت براي مجاهدين نام برده شده بود كه اين بند به علت اعتراض برخي پارلمانترها و احزاب مترقي اروپايي در بسته هاي تشويقي بعدي به ((همكاري هاي امنيتي)) تغيير نام داد. خلاصه اينكه مسئله مجاهدين هرگز براي رژيم ايران امري ثانوي نبوده كه حالا و با پخش يك سريال مهوع تلويزيوني به دنبال ريشه يابي آن باشيم.
2- همچون بسياري از حكومتهاي خودكامه رژيم حاكم بر ايران هم بدنبال ارائه ي تصويري اهريمني از مخالفان خود است. در مورد مجاهدين اين تبليغات در قالب پروژه اي حساب شده پيش مي رود كه انصافا هم به موفقيتي نسبي دست يافته است. امروزه بسياري از مردم ايران تصوير ناخوش آيندي از مجاهدين را در ذهن دارند. پروژه ي شيطان سازي از مجاهدين و ترفندهاي رژيم در به كارگيري حتي برخي از روشنفكران و نيروهاي اپوزيسيون و نهادهاي بين المللي خود مي تواند موضوع تحقيقي مفصل باشد فقط اين نمونه كوچك را داشته باشيد يكي از ((منابع)) ديده بان حقوق بشر كه چند سال پيش اطلاعيه اي عليه مجاهدين پخش كرد همين آقاي ((...)) بود كه اينروزها اظهاراتش راه به راه در آن سريال كذايي پخش مي شود. آن تصوير منفي عمومي هم چندان جاي نگراني ندارد. تصوير عمومي كمونيستها در آمريكا هم تا پيش از دهه ي شصت بسيار تيره و اهريمن وش بود. جنگ ويتنام و اوج گيري جنبش ضد جنگ و جنبش مدني آفريقايي تبارها ((فرصتي)) براي چپ آمريكا بود تا آن تصوير سراسر منفي را بهبود بخشند. مجاهدين هم براي مقابله با آن تصوير منفي نياز به چنين فرصتي دارند. به شرط آنكه آنها توانايي بهره گيري از آن فرصت را داشته باشند و مردم هم جداي از تلاش براي معيشت و غنودن روي مبل و تماشاي تلويزيون،ناپرهيزي كرده و گاهي اوقات كمي هم ((فكر)) كنند.
3- تا آنجا كه به رابطه ي ايالات متحده و مجاهدين بر مي گردد، تا به اين لحظه آمريكاييها به جز تصديق كنوانسيون ژنو درباره ي مجاهدين هيچ كار ديگري نكرده اند. بر طبق يكي از بندهاي اين كنوانسيون مجاهدين به عنوان پناهندگاني كه مسئوليت حفظ جانشان با نيروي اشغالگر است در عراق بسر مي برند. آن بحث به كارگيري مجاهدين عليه رژيم ايران هم چيزي بيش از يك پيش نهاد مطرح شده توسط چند پارلمانتر آمريكايي نبوده است و برخلاف آنچه در متن اين مقاله آمده است مقامهاي رسمي دولت آمريكا تاكنون اظهار نظري در اين رابطه نداشته اند.(ممنون مي شوم اگر نويسنده مقاله فوق مستندات خود را ذكر كند) حمايت پارلمانترهاي غربي از مجاهدين هم نه چيز تازه اي است و نه حتي منحصر به مجاهدين. به هر حال اگر مجاهدين حاضر بودند بر سر استقلال و هژموني خود معامله كنند امكان به كارگيري آنها از سوي آمريكاييها در يك تركيب احتمالي با اپوزيسيون ((دموكرات)) بود اما مسئله دقيقا محتواي احتمالي همين تركيب و از آن مهمتر استقلال و هژموني مجاهدين است كه آنها بر سر آن هرگز معامله نكرده و نخواهند كرد. بمباران قرارگاه ها ي مجاهدين، كودتاي 17 ژوئن و شمشير دامكلوس استرداد به ايران پيش از هر چيز گواهي بر همين حقيقت است.
4- خوشمان بيايد يا نه مجاهدين خاكريز اول مقاومت و نيروي اصلي اپوزيسيون هستند. بر سر خواست سرنگوني به دست مردم و مقاومت سازمان يافته تخفيف نمي دهند و هر مسئله ي ديگري را نسبت به اين هدف امري ثانوي مي دانند. و رابطه شان با ديگر گروه هاي سياسي و دولتهاي غربي هم بر مبناي همين شاخص تنظيم مي كنند. اين علت اصلي احساس خطر رژيم است. و گرنه در ميان اپوزيسيون فراوانند نيروهايي كه در حرف و روي كاغذ صدها بار از مجاهدين ((راديكالترند)). مسئله موقعيتي است كه مجاهدين به لحاظ تاريخي كسب كرده اند. اين امكان وجود داشت كه گروه هاي ديگري در اين موقعيت قرار بگيرند مثلا فداييان. كه دراين صورت همه ي اين تبليغات عليه آنها صورت مي گرفت. پس مسئله نه صرفا مجاهدين، بلكه مجاهدين به مثابه مقاومت سازمان يافته و در مقام تنها آلترناتيو عليه فاشيسم مذهبي است. هر كس كه ذره اي با تاريخ جنبش هاي انقلابي آشنا باشد مي داند پناهنده شدن در خاك همسايه متخاصم يا حتي همكاري هاي تاكتيكي امري مسبوق به سابقه است. اين ديگر نبايد به دميدن به كوره ي تعصبات كور ناسيوناليستي و همراهي با دستگاهي تبليغاتي يكي از مخوفترين حكومتهاي ارتجاعي تاريخ بينجامد. آن بخش از منتقدين مجاهدين، كه دائما از خصلتهاي فرقه اي و كيش شخصيت و خلاصه ((خطر)) مجاهدين سخن مي گويند بهتر است به جاي همراهي با اين تبليغات خود را به درجه اي از رشد برسانند كه به جاي مجاهدين آنها تنها آلترناتيو موجود باشند. به جاي تلاش براي به زير كشيدن مجاهدين خود را رفعت دهند. اين راه بالنده تر و شرافتمندانه تر است از بدل شدن به بخشي از دستگاه تبليغاتي فاشيسم مذهبي.
فضل الله المجاهدين علي القاعدين اجرا عظيما!

-- mohsen ، Jul 9, 2007

خوشتان بيايد يا نيايد اين سازمان ورشكسته و خائن به آب و خاك و ميهن خود در دست چند نيمچه ديكتاتور ، روزهاى آخر حيات خود را ميگذراند . البته فاشيسم مذهبى همانقدر قبيح است كه طفيلى صدام حسين شدن و به دشمن نام و سرزمين ايران كمك كردن شرم آور است . . . البته كه اين گروه كه خون مردم ايران و كردهاى عراق را بدست دارد در نهايت يكى از شروط صلح ايران و غرب خواهد شد . مگر بقيهء خائنان به سرزمين خود به سرنوشتى بهتر ميرسند ؟ مهران / هلند

-- مهران / لايدن - هلند ، Jul 9, 2007

آخوند هزار بار از مجاهدین بد تر اند

-- حسن رجبی ، Jul 9, 2007

بسیار جای تاسف دارد که عده ای تا به این اندازه اسیر مدیا و پروپاگاندا و پروژه های میلیاردی شیطان سازی وزارت اطلاعات هستند و عینا دروغها و سناریو سازیهای آنها را تکرار میکنند و خود از کمترین تعقل و استدلال بی بهره هستند.

-- علي ، Jul 10, 2007

عباس داوری از اعضای قدیمی و باسابقه مجاهدین هست. به نظرم از لحاظ سنی از رجوی بزرگتره. ایشون اول انقلاب جزو مرکزیت سازمان بوده و برای اانتخابات هم کاندید بود از تهران. تو فیلم که نشون میداد موهاش کاملا سیاه بود در حالیکه الان موهاش یکدست سفیده. احتمالا از لحاظ تاریخی که برای اون فیلم ذکر شده راست گفتن. به هر حال ایشون از رده بالاهای مجاهدین هست. چیزی که خیلی جالبه اینه که دوام آورد و توسط رجوی حذف نشد. اتفاقی که برای خیلی از باسابقه ها از جمله خیابانی- زرکش و ... رخ داد.

-- khatenegar@yahoo.com ، Jul 10, 2007

آقای "فضل الله المجاهدين علي القاعدين اجرا عظيما" :

1- تا قبل از خواندن مطلب شما همیشه بر این عقیده بودم که باید با سازمان مجاهدین مدارا کرد و در مقابل آن دست به خشونت نبرد؛ اگرچه مشی این سازمان همواره نظامی و آکنده با خشونت بوده. اما حتی تصور اینکه چنین سازمانی بخواهد آلترناتیو حکومت فعلی باشد را نمیتوانم بکنم. از روزی هراس دارم که با فروپاشی حکومت مرکزی یا ضعیف شدن آن، این گروه با ایده های استالینیستی خود بخواهد با سوء استفاده از آشوب سرنوشت مملکتم رو رقم بزند. وای از آن روز... مطلب شما مرا متقاعد کرد که باید با بخش نظامی این سازمان به سختی و با شدت مقابله کرد.

2- من همانند نزدیک به 70% مردم ایران بعد از انقلاب متولد شده ام، و مانند خیلی ها خواستار تغییر حکومت ایران هستم بنفع حکومتی مردم سالار. البته نمی دانم که واقعا چند درصد از مردم ایران خواهان حکومتی مردم سالار هستند، ولی می توانم با اطمینان بگویم که سازمان مجاهدین هیچ جایگاهی در بین مردم ایران ندارد. یعنی zero, nothing

3- فکر می کنم آقایان سازمان مجاهدین بهتر است قبل از اینکه وجه المعامله قرار بگیرند به صورتی آبرومندانه مشی نظامی خود را کنار گذاشته و بازنشسته شوند. در این صورت امیدی به بهبود وجه ایشان در بین مردم وجود خواهد داشت.

-- واله ، Jul 10, 2007

بهترين راه حل براي انكه بچه هاي بيگناه كم گناه ,متعصب,
و فريب خورده اين سازمان هم از سردر گمي ,تعصب,اعدام و شكنجه و ترور بدست رژيم اسلامي نجات پيدا كنند و هيچكس هم اين ميان اصول و قواعد حقوق بشر را زير پا نگذارد اينست كه سران درجه اول اين سازمان به لاهه و دادگاه بين المللي تحويل داده شوند و اقاي رجوي هم اگر ذره اي شرافت هنوز در وجودش باقيست در دادگاه به اشتباهات و جناياتي كه كرده اعتراف كند و همينطور از خود وعقايدش و خطوط رهبري خود دفاع كند, در چنين دادگاهي هم شاكيان وكسانيكه مانند كمال رفعت صفايي در زندانهاي سازمان مبتلا به سرطان شدند وهم كسانيكه هوادار رجوي هستند بايد شهادت بدهند .همه غير از نظام اسلامي, چه اين نظام خود اول بايد در صندلي متهم بنشيند بخاطر اعدام هزاران نفر از افراد اين سازمان در سال شصت و هفت.بعد اگر بيگناه بود انوقت شاكي بشود با اينكار مسئله تروريست بودن و رهبري ولايتي هم در اين سازمان حل خواهد شد.
سياست فقط خود خواهي نيست اقاي رجوي ,فداكاري هم ميخواهد, ايران را سالها براي افراد خود بعنوان جايزه سرنگون كردن رژيم معرفي كرديد و به همان دليل هم همه دگرانديشان را سركوب وتهديد كرديد, وسالها صد راه اتحاد ملي شديد. بخود بياييد دوستان دريغا از ايران كه ويران شود ...

-- behnam ، Jul 10, 2007

تحليل وضعيت موجود بدون توجه به سابقه تاريخي اظهار نظر ها را تا حد قضاوت هاي احساسي تحت تاثير سناريوي تبليعاتي رژيم تنزل ميدهد.
سازمان مجاهدين بي شك نقش بسيار مهمي در پيروزي انقلاب اسلامي داشت. تا جاييكه ركن اول مبارزه مسلحانه به حساب مي آمد. روال انحصار طلبي و پس زدن جريان هاي غير همسو با روحانيت معتقد به ولايت فقيه در سالهاي پيش از 1360 تقريبا با هيچ مقاومت جدي از سوي ليبرال ها ملي گراها و ساير گروه هاي چپي روبرو نشد مگر سازمان مجاهدين. در واقع جريان هاي ذكر شده توان و سازماني براي مقاومت نداشتند به و به راحتي و مثلا با يك حكم آقاي خميني از صحنه كنار رفتند.
فراموش نكنيم مبارزه مسلحانه خياباني كه منجر به ترور عده اي از جوانان حرب اللهي يا اعضاي وقت سپاه پاسداران شد تنها پاسخ نصفه نيمه اي به اعدام هاي فله اي هوادارن سازمان مجاهدين بود. همينطور همكاري با عراق در سالهاي بعد تنها راهي بود كه مجاهدين براي بقا داشتند.
ماجراي دعوت تعدادي از سران سازمان براي مناظره تلويزيوني را كه حتما ميدانيد كه اين مناظره هيچ وقت انجام نشد و تمام كساني كه از طرف مجاهدين به اين منظور به ساختمان صدا و سيما رفته بودند بازداشت و اعدام شدند.
اين سير تاريخي بود كه مجاهدين خلق را واداشت تا مثل مار زخم خورده به زعم من دچار اشتباه فاحش پناه بردن به عراق شوند و شايد هم راه ديگري نداشتند. در واقع از بين رفتن پايگاه مردمي مجاهدين را هم بايد به ساير مزايا و امتيازاتي كه جنگ براي رژيم جمهوري اسلامي در بر داشت اضافه كنيم.

-- بابك ، Jul 11, 2007

من موندم كه اين آقايان مجاهدين با اون كارهايي كه كردن و اون اعترافها كه خودشون كردن براي آلترناتيو شدن چطور ميخوان دل مردم رو بدست بيارن وبعد مخشونو بزنن.خيلي عجيبه والله من موندم واقعا !!آخه اميد داشتن هم حدي داره.

-- بدون نام ، Aug 1, 2007

سلام می کنم خدمت تمام کارکنان این سایت رادیو زمانه .
با تشکر از خدمات بیکران شما .
امید وارم که موفق و در پناهی حق باشید .

علــــی از پاکستان

-- علــــــــــــــــــی ، Aug 15, 2007

خاک بر سر تو رادیو زمانه که از نقطه نظر سیاسی اینقدر عقب افتاده هستید که باید تحلیلهای زمان دایناسورها رابنویسد.اگر جمهوری اسلامی جرآت دارد سعی کند در دادگاه لاهه شرکت کرده تامعلوم شود جنایتکار وخیانتکار واقعی مجاهدین هستند یا جودشان.

-- بدون نام ، Aug 17, 2007

برای شناخت بهتر مجاهدین به مستند گرگها
در سایت نگاه نو نگاه کنید.
آدرس سایت:
http://www.negaheno.net
این مستند 4 قسمت است که قسمت چهارم
آنرا بزودی در سایتم قرار خواهم داد.
موفق باشید.
مدیر سایت نگاه نو جعفر خوئی

-- جعفر خوئی ، Aug 18, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)