خانه > گوی سیاست > ایران > اتکا به نیروهای اجتماعی برای تغيير | |||
اتکا به نیروهای اجتماعی برای تغييرمحمد تاجدولتیدکتر داریوش همایون، تحلیلگر سیاسی مسائل ایران، این هفته چند روزی به شهر تورنتو آمده بود تا در یک جلسه سخنرانی و پرسش و پاسخ و جلسهای برای معرفی کتاب اخیرش "صد سال کشاکش با تجدد" شرکت کند. داریوش همایون در گفتوگویی با رادیو زمانه به پرسشهایی دربارهی برخی مسائل سیاسی روز ایران پاسخ گفت.
آقای همایون در طول دو، سه سال گذشته مسألهی ایران خبر اول رسانههای جهانی و محافل سیاسی دنیا است و همیشه صحبت از این میشود که خطرهایی ایران را تهدید میکند. میخواستم از شما بپرسم، درحال حاضر چه خطرهایی ایران را تهدید میکند و این خطرها تا چه حد جدیست؟ ایران، همانطور که گفتید، تبدیل به کانون بحران جهانی شده است در این دو، سه سال و علتاش هم البته سیاستهای جمهوری اسلامیست و مداخلاتش در عراق، در افغانستان، در فلسطین، در لبنان و هرجای دیگری که دستش برسد و بیش از همه دنبال کردن برنامهی تسلیحات اتمی. طبیعیست که این سیاستها با منافع قدرتهایی بسیار نیرومندتر از جمهوری اسلامی برخورد پیدا کرده است و آنها درصدد چارهجویی هستند و چارههایی اندیشیده میشود که متأسفانه ممکن است به زیان موجودیت ایران تمام بشود. از جمله تهدید جنگ، تحریکات در مناطق مرزی ایران و کوشش برای درهمشکستن ملت ایران که از آن طریق ضربت کاری به جمهوری اسلامی وارد بشود. یعنی اگر ما درگیر کشاکشهای قومی بشویم، همراه با خطر جنگ، آیندهی ایران را بههیچوجه دیگر نمیشود پیشبینی کرد. برای اینکه ما این مخاطرات را برطرف بکنیم، قطعاً نگرش تازهای لازم است. خطرهایی که شما به آن اشاره میکنید، بخشی از نیروهای اپوزیسیون در جهتهای مختلف، با توجه به برنامههایی که اعلام میکنند، به نوعی به این خطرها کمک میکنند. به معنای دیگر بخشی از اپوزیسیون بر مطالبات قومی اصرار و پافشاری دارند و بخشی دیگر بر دخالت خارجی برای تغییر رژیم ایران اصرار میورزند. اگر این نیروها را از اپوزیسیون ایران خارج بکنیم، واقعا از اپوزیسیونی که در خارج از کشور دارد فعالیت میکند، چه چیزی باقی میماند؟ من تصور میکنم کسانی که در میان ایرانیان آرزومند جنگ هستند و تغییر رژیم ایران بهدست نیروهای خارجی، در اقلیت بسیار کوچکی خلاصه شدهاند. بزرگترین مدافعان این نظریه، حالا اگر ابراز هم نشود، ولی بزرگترین آرزومندان این راهحل را ما در میان سازمانهای قومی مییابیم که هیچ ارتباط مستقیمی احتمالاً با اکثریت مردمی که ادعای نمایندگی آنها را میکنند ندارند، ولی با پیشانداختن خودشان و طرح بالاترین درخواستهایی که در شرایط کنونی ممکن است، دنبال عملیکردن طرحهایی هستند که فقط با کمک نیروهای خارجی ممکن است. یعنی کسانی که بهدنبال جداکردن نهایی استانهای مرزی ایران هستند و فعلاً به فکر فدرالیسم افتادهاند و نامیدهشدن اقوام ایران، به ملتهای ایران یا پارهملتهای ایران، که اصطلاح جدیدی است که پیدا کردهاند، اینها میدانند که تنها امیدشان میتواند به مداخلهی خارجی باشد و این میل به مداخلهدادن نیروهای خارجی در امور ایران را بیشتر باید در این گروهها جستوجو کرد که دراقلیت هستند.
اخیراً کنفرانسی در پاریس برگزار شده است، بهنام کنفرانس همبستگی، و بخشی از نیروهای اپوزیسیون در آن شرکت داشتند. در این کنفرانس تا آنجایی که شما اطلاع دارید چه چیزهایی مطرح شد و آیا کمک میکند به "حرکت آزادیخواهانهی" مردم ایران، چه در داخل و چه در خارج از ایران یا نه؟ همبستگی بسیار کار خوبیست، ولی در کنفرانس پاریس تا آنجایی که من شنیدم، گرایش غالب چنانکه بحث عمده، بر سر جداکردن همین اقوام از مجموعهی ملت ایران بوده است. یعنی تأکیدی بر این بود که ملت ایران در واقع یکپارچه نیست و اقوام مختلفی هستند. حالا آنجا گفتند اقوام لغت خوبی نیست و گویا کمیسیونی را مأمور کردهاند که برود یک واژهی تازه پیدا کنند. گفتهاند قوم را اصلاً برمیداریم از واژگان فارسی و بهجایش پارهملت یا نمیدانم، زیرملت و بحر ملت میگذاریم. منظور البته همه این است که یک هویت تازهای، هویت غیرملی و غیرایرانی اختراع بشود و یک گروههای مختلف قومی که گفتم، لزوماً نمایندگی مردم آن منطقه را بهعهده ندارند و این خیلی خطرناک است. منتها خطر عمده، همانطور که گفتم، فعالیت خود این گروهها نیست، متحدان اینها اینطرف و آنطرف ممکن است به فکر بیفتند که با استفاده از نیروی این سازمانهای قومی بروند و اینور و آنور خودشان را بهعنوان جایگزینان این رژیم معرفی بکنند و آنوقت خطر سوءاستفاده از اینها و بازیچه قراردادن اینها برای ضعیفکردن جمهوری اسلامی از راه آشوبهای قومی و آشوبهای مرزی خیلی زیاد خواهد شد. همهی گروهبندیهای سیاسی مهم ایران علناً یا بهطور ضمنی خودشان را از همایش پاریس جدا کردند و فاصله گرفتند و انتقادات شدید بر آن قطعنامه و تصویباتش وارد کردند. اساساً نیروهای مخالف ایران در این فکرها نیستند. الان موضوع این نیست که ما ایران را بخواهیم چگونه تقسیمبندی بکنیم، مرزهای درونی ایران چه باشد، مرزهای حکومتی در ایران چه باشد. الان مسألهی موجودیت ایران در میان است. در طول چند روز گذشته حوادثی در ایران رخ داد، بهخصوص از مسألهی سهمیهبندی بنزین شروع شد و نشان داد که بهنوعی جامعه در یک تنش و بحران بهسرمیبرد. آیا فکر میکنید انقلاب دیگری در ایران امکانپذیر هست؟ بسته به این است که ما انقلاب را چگونه تعریف بکنیم، ولی در این شک نیست که جوشش عظیمی سراسر جامعهی ایرانی را فراگرفته است. جامعه ناراحت است و ناراضی و نمیخواهد تن به این زندگی بدهد و از حکومتاش بهشدت متنفر است و حکومت هم هر ملاحظهای را کنار گذاشته است. علناً مردم را تحقیر و به دشمنی خودش تحریک میکند. در این شرایطی که مردم زیر خط فقر هستند، تورم ۱۷درصد در سال افزایش پیدا میکند و بیکاری همه جا را گرفته است، آنوقت خبر میرسد که ۲۰۰میلیون به کوبا میدهند، ۱۵۰ میلیون به حماس میدهند، ۱۲هزار دلار به هر شعیهی لبنانی میدهند. خب مردم طبعاً احساس میکنند با حکومتی روبهرو هستند که هیچ ارتباطی با خواستها و نیازهایشان ندارد. در ضمن باید ما انتظار تحولات خیلی سنگین و عمیقی را در ایران داشته باشیم. اینکه چه شکلی پیدا میکند، البته هیچکس نمیداند. ولی نیروهای اجتماعی ایران بیدار شدهاند و حرکت میکنند. این کمپین زنان، حرکتی که اصولاً زن ایرانی در جامعه دارد، مقاومتی که در برابر این رژیم میکنند و ناراحتی دائمی دانشجویان و اعتصابات کارگری و تظاهراتی که مردم در محلههای مختلف به بهانههای مختلف دارند، مثل همین مسألهی بنزین؛ خب ما میبینیم که گران شدن بنزین، که قیمت بنزین در برابر قیمت جاهای دیگر دنیا اصلاً بهحساب نمیآید، چه اثری در جامعه کرد. واقعاً به نظر من بهانهایست برای اینکه مردم خشم خودشان را بیرون بریزند. این است که باید انتظار داشت که حرکت اجتماعی مردم ایران و شکلگرفتن مخالفتها در بیرون با جمهوری اسلامی و ارتباط روزافزون نیروهای مخالف باهم در دوطرف، سرانجام وضع را در ایران تغییردهد. اگر این اعتراضات مردمی، با توجه به وضعیت اجتماعی که شما به آن اشاره کردید: مسألهی فقر، مسألهی فحشا، مسألهی اعتیاد و مسائل دیگر؛ اگر دست به دست هم بدهد و بهطور زنجیرهای پیش بیاید، چطور میشود از یک شورش کور جلوگیری کرد. آیا این پتانسیل در بین نیروهای ایراندوست خارج از کشور و داخل ایران وجود دارد که این توانایی را داشته باشند که بتوانند از وقوع یک شورش کور جلوگیری بکنند یا نه؟ بله، ظرفیتش هست در دو طرف. منتها باید از یک توهماتی دست برداشت. دلبستن به یک عناصر معین از درون جمهوری اسلامی یا از درون رژیم و حکومت اسلامی درست نیست. برای اینکه این عناصر بیش از آن درگیر خود حکومت، خود دستگاه ومنافعی که در این سالها پیدا کردهاند هستند که جرأت حرکت واقعی داشته باشند. ما باید برای جلوگیری از آنچه شما به آن اشاره کردید، به نیروهای اجتماعی بیشتر اتکا بکنیم، به جنبش دانشجویی، به جنبش زنان، به جنبش کارگری و روشنفکران ایران بهطور کلی، سرآمدان فرهنگی جامعهی ایرانی. نقش اینها بسیار مهم است. سرآمدان فرهنگی جامعه ایرانی الان از نظر شماره و از نظر سطح فکر در بهترین صورتی هستند که ما صدها سال میتوانستیم آرزو بکنیم. این نیرو و این ظرفیت هست درایران. بهجای اتکا به فلان شخصیت در داخل رژیم، اینکه او یک آب شستهتر است و امیدبستن به این که حالا در این انتخابات این یکی میآید و در انتخابات دیگر بلکه آن دیگری بیاید تا بهتر بشود، وقت کشور را تلف می کند. ما باید برویم و آن ارتباط منظم، آن شبکهای ارتباطی را با نیروهای اجتماعی پیشرو و آگاه ایران برقرار کنیم، به شرط آنکه روی یک اصولی توافق بشود و ما بدانیم که چه میخواهیم. اینجاست که موضوع تغییر رژیم مطرح میشود. شورش کور درست نیست، ولی رژیم هم نمیشود به همین صورت بماند. ما نمیتوانیم ۲۵سال صبر کنیم که اینها بهاصطلاح دگرگونه بشوند یا نسل تازهای از این آقازادهها بیاید روی کار، بلکه آقازادهها روشنتر باشند. نمیشود! این ملت تحمل چنین وضعی را ندارد. تغییر رژیم به این عنوان که نیروهای آگاه جامعه سرنوشت کشور را در دست بگیرند، ضروریست. کمکی که در بیرون میشود کرد، البته این است که ما دست از ادعای رهبری و این صحبتها برداریم و در خدمت این جریان قراربگیریم.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
ba ezharat aghai , daryoush homayoun dar bareh sharayete keshvar va moghayate nirohay mokhalefe hakemiat kononi va naghde jaryanat vabaste be byganegan movafegham va taaid mikonam., piroz va sarboland bashid.eradatmand mehdi.k.tehrani tehrani.
-- mehdi khanbaba tehrani ، Jul 3, 2007به جز اندک فعالیت زنان آن هم فقط در تهران، هیچ
-- parvin ، Jul 5, 2007نیروی اجتماعی پیشرو و آگاه در ایران نداریم.
از آقای داریوش همایون کمک می خواهم روشنگری کنند آیا دلیل یک پارچگی ایران در طی قرن ها روندی همانند داشته و آیا این امر توسط خیر خواهی خبرگان جامعه درگذشته اتفاق افتاده ؟
-- م. ج ، Jul 5, 2007اگر از حيطه نظري به سمت برنامه عملي برويم اين سئوال مطرح ميشود كه جامعه حال حاضر در چه مرحله از گذار به سمت استقرار دمكرايتك يك نظام يا حكومت است . و يا درجه مشاركت عمومي و همراهي با تغييرات در چه حدي است و چه تشكيلات و سازمانه هاي فعال هستند؟
-- بدون نام ، Jul 7, 2007تجربه تحولات خود جوش در ايران همواره نتايج مثبت وخوبي ناشته است.
ایا خانم پروین که نظرشان را منعکس کرده اید فکر میکنند که تنها نیروی اگاه و فعال کشور و به قول خودشان پیشرو زنان تهرانی هستند و بقیه مردم و گروههای اجتماعی در خواب و نیازمند انند که خانمهای تهرانی از خواب بیدارشان کنند.!!!
-- ali ، Jul 7, 2007از آقای همایون می خواهیم درباره چگونگی ارتباط برقرار کردن بین جنبشهای اپوزیسیون در ایران بیشتر توضیح بدهند.واینکه این جنبشها باید چه روشی را در آگاه کردن توده مردم در پیش بگیرند.
-- مارال ، Jul 26, 2007