تاریخ انتشار: ۲۶ خرداد ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

کنشگران ايرانی با کمک یا بدون کمک خارجی در خطر هستند

مینا سعدادی

مقاله زير پاسخ خانم مينا سعدادی مدير شهرزاد نيوز به مقاله توماس اردبرينک (+) خبرنگار روزنامه ان آر سی هلند در تهران است. نسخه هلندی اين مقاله برای همان روزنامه فرستاده شده اما دست اندرکاران روزنامه از انتشار آن خودداری کرده اند ظاهرا به اين دليل که قبلا دو پاسخ (از سوی مدير پرس نو و مدير راديو زمانه) گرچه کوتاه شده در روزنامه منتشر شده است. ترجمه اين مقاله برای مخاطبان زمانه منتشر می شود. - زمانه
--------------------------

علت موج دستگیری های اخیر فعالان در ایران، در مقاله مورخ 26 مه توماس اِردبــِرینک منتشره در روزنامه ان- ار-س اختصاص بودجه ۱۵ میلیون یورویی ذکر شده که دولت هلند برای ایجاد تکثر رسانه‌ای در ایران در نظر گرفته است. این موضوع در تاریخ ۳۱ ماه مه نیز، تحت عنوان "یارانه ناخواسته" موضوع یادداشت سردبیری این روزنامه شد و در آن نوشته چنین عنوان شد که حمایت هلند از فعالان ایرانی، پروژه ها و افراد را در ایران در معرض دید قرار داده و جان افراد را به خطر انداخته است. اما آیا واقعا ً این چنین است؟

از ۱۲ ژوئن ۲۰۰۵ تا به حال ۱۲۱ تن از فعالان جنبش زنان دستگیر شده اند. مجموعه وثیقه هایی که برای آزادی آنها پرداخت شده حدود یک میلیون یورو است. طی چند سال اخیر آستانه روز ۸ مارس، یعنی روز جهانی زن، چهره های شاخص جنبش زنان به‌طور سیستماتیک دستگیر می‌شوند تا به این‌وسیله تظاهرات از پیش مقرر شده مختل شود. البته این در مورد سایر حرکت های اجتماعی هم صدق می کند. در روزهای نزدیک به سالگردهایی همچون روز کارگر یا یادبود مقاومت دانشجویی ۱۹۸۸، فعالان را برای پیشگیری از فعالیت بازداشت می‌کنند. ابتدا چهره های مشخص این حرکت ها بازداشت می شوند وچنانچه برنامه برگزار گردد شرکت کنندگان در برنامه‌ها نیز دستگیر می‌شوند.

هرکس دست به سازماندهی بزند، به خطر می افتد. در ایران انجام هر کاری ، اگر فردی باشد، ممکن است. ولی بمحض اینکه اولین نشانه های حرکت گروهی، بسیج نیرو و همکاری وجود داشته باشد، برای افراد ایجاد خطر می‌شود. این مسئله شامل فعالان حقوق زنان، دانشجویان، کارگران اعتصابی و حتی رپرهای زیرزمینی هم می‌شود.

در سال های اخیر فعالان حقوق زنان بیشتر مرئی شده اند و در مقایسه با سایر حرکتی های اجتماعی سروصدای بیشتری به راه انداخته اند. چرا که آنها خود آگاهانه انتخاب کرده اند که بیشتر دیده و شنیده شوند و ضمنا بدین دلیل که سرکوب، تبعیض و نابرابری نسبت به زنان رو به افزایش بوده است.
در سال ۲۰۰۵ تشکل های زنان تصمیم گرفتند که «تاریخ خود را بنویسند». در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، ائتلافی به نام ائتلاف زنان اعلام موجودیت کرد. بیش از ۳۰ گروه و تشکل زنان، روز ۱۲ ژوئن را، بدون این‌که مناسبت ویژه‌ای داشته باشد، برای برگزاری تظاهراتی علیه نقض حقوق زنان در قانون اساسی ایران، انتخاب کردند. بعد از چند سال سکوت، زنان باز خود را نشان دادند. حضور بیش از ۶۰۰ تظاهرکننده، نوشتارهای منتشرشده در ۱۳۰ وبلاگ زنانه، همبستگی بین المللی و حضور زنان سرشناس، باعث شد که حکومت احساس خطر کند. آژیر«امنیت ملی» به صدا درآمد. در این روز زنان در پایتخت با خشونت مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. آن زمان هنوز نه از پول هلند خبری بود و نه از توجه رسانه‌ای هلند، ولی سرکوب فعالان به طور کامل ادامه داشت. از آن زمان تاکنون هرساله در روز ۱۲ ژوئن تظاهرات می شود. سال گذشته این تظاهرات به دستگیری ۷۰ نفر انجامید.

زنان روش فعالیت مشهود و نمایان را برگزیدند. کتاب 140 صفحه‌ای «آلبوم همبستگی» تشریح می‌کند که چگونه «فعالیت علنی» در سال ۲۰۰۵ به عنوان یک تاکتیک انتخاب شد. «فعالیت علنی» تنها راه اثبات این امر بود که زنان از راه‌های قانونی خواهان رسیدن به حقوق خود هستند. از نظر آنها اين راه می توانست امنیت آنان را هم تضمین می‌کرد. ایشان می خواستند نشان دهند که فعالیت‌هایشان قانونی است و قصدشان رسیدن به اهدافی در چهارچوب نظام فعلی است. آنها فعالیت‌های خود را علنی کردند. در وبلاگ ها و وب‌سایت‌های مختلف اسامی فعالان بسیاری با عکس هایی از زندگی روزمره دیده می شد. دوست و دشمن آنها را می خواند: از صورت جلسات تا تقسیم وظایف و لیست تصمیمات، همه بر روی وب قابل مشاهده بود.

در دیدرس قرار گرفتن و فعالیت علنی تبدیل به مشخصه اصلی نسل جدید فعالان شد. نه تنها زنان بلکه برای نمونه رپرهای زیرزمینی هم در این جریان شرکت کردند. رپرها که هویت شان با ناشناس بودن تداعی می شد، با نام و عکس بر روی وب سایت ها ظاهرشدند. علی قاف یکی از مشهورترین رپرهای ایرانی در هفته های اخیر به دادگاه احضار شده و طی ماه گذشته، رسانه‌ها از دستگیری ۶ رپ‌خوان خبر داده‌اند.

با انتخاب روش فعالیت کاملاً علنی، شاید این فعالان خود را بیش از اندازه آسیب‌پذیر کرده‌باشند ولی آنها این کار را بدون چشم انداز انجام ندادند. قصد ایشان این بود تا به نحوی باز و کاملاً مستقل از مسائل خود دفاع کنند، بی هیچ کمک (یا مداخله‌ای) از بیرون.

زمانی که اولین کتابخانه زنان در ۸ مارس ۲۰۰۴ در قلب تهران درهایش را گشود، هیفوس به برپاکننده این کتابخانه یعنی «مرکزفرهنگی زنان» پیشنهاد کمک مالی کرد ولی آنها ضمن تشکر از سخاوتمندی این سازمان هلندی اعلام کردند که مبلغ ده هزار یورو را به دلایل اخلاقی نمی توانند بپذیرند. ولی مرکز فرهنگی زنان، که بزرگترین گروه زنان تشکل‌یافته در ایران است، اعلام کرد که آمادگی پذیرش دوره‌های احتمالی آموزشی توسط سازمان های بین المللی (زنان) برای اعضایش را دارد. این موضوع را سخنگوی مرکز فرهنگی زنان در یک مصاحبه با خبرنامه ایاف (مرکز بین المللی اطلاعات و بایگانی جنبش زنان در آمستردام) اظهار کرد و افزود "پول می آید و می رود، ولی دانش و مهارت است که می ماند". ۱۵ آوریل امسال هم مرکز فرهنگی همین موضع را در ارتباط با کمک های مالی خارجی تکرار کرد.

از ۱۲۱ بازداشت سه سال گذشته، بازداشت سه نفر در ارتباط با شهرزاد نیوز، یکی از پروژه هایی که در جهت چندصدائی کردن رسانه های ایرانی که من هم در آن شرکت دارم ، بوده است. این سه نفر چند ماه پیش در فرودگاه بین المللی تهران در آغاز سفرشان به هندوستان برای شرکت در یک دوره آموزشی بازداشت شدند. ده شرکت کننده دیگر می توانستند با قبول خطر به این سفر اقدام کنند ولی آنها تصمیم گرفتند که از این دوره آموزشی صرف نظر کنند.

به عنوان بخشی از همان تاکتیک فعالیت علنی، منصوره شجاعی (۴۹ ساله)، مریم حسین‌خواه (۲۷)، طلعت تقی‌نیا (۵۹)، فرناز سیفی (۲۴)، ناهید کشاورز (۳۴) و گلناز ملک (۲۵) درباره دستگیر شدنشان و لغو شدن دوره آموزشی هند به نوشتن پرداختند. این اولین بار نبود که آنها دستگیر می شدند. از دیدگاه ایشان دلیل اصلی این دستگیری‌ها از یک طرف مقاومت رو به افزایش زنان و از طرف دیگر دلهره حکومت است.

یکی دیگر از شرکت کنندگان زن که نمی خواست نامش فاش شود، نوشت: "آنها ما را متهم به جاسوسی می کنند. دراصل این یک پیشرفت است. حالا ما یک مرتبه با فعالین مرد یکسان نامیده می شویم: هر دو جاسوسیم. من میگويم یک – هیچ به نفع جنبش زنان.

در مقاله توماس اردبرینک از این زنان خبری نیست.

یک عامل بیرونی همچون کمک خارجی، نمی تواند انگیزه اصلی دستگیری فعالین باشد. اما آنچه تأثیر زیان‌بار داشته، این است که هلند نام تعدادی از پروژه ها را که از این ۱۵ میلیون تأمین شده اند، پنهان نگه ‌داشته است. این مخفی ماندن، ممکن است برای افراد دست اندرکار در آن پروژه‌ها، ایجاد امنیت کرده‌باشد ولی سایرین را در تنگنا قرار داده است. نه تنها حکومت ایران، بلکه افکار عمومی هم کنجکاو بودند که بدانند این پروژه ها کدام هستند.

پروژه ما علنی بود. چرا پروژه ای که هدفش اطلاع رسانی وسیع در زمینه جنبش زنان بر روی اینترنت است و در جهت تقویت مهارت های ژورنالیستی تلاش می کند، بخواهد خود را مخفی نگاه دارد؟ اگر ما خود را پنهان کنیم، چطور می توانیم اعتماد افکار عمومی را جلب کنیم؟

نگرانی روزنامه ان. آر. سی. برای فعالان ایرانی مورد تحسین است.هرچند که پیشنهاد سردبیری آن روزنامه مبنی بر مراجعه به «بنیاد جامعه باز» (”Open Society” ) برای دریافت سوبسیدی ، آنچنان مناسب به نظر نمی رسد چرا که درحال حاضر زندگی کیان تاج‌بخش، یک مشاور ایرانی – آمریکائی همین بنیاد، به اتهام جاسوسی ً درمعرض خطر قرار دارد.

در همين زمينه:
بدون خطرکردن نمی توان به دستاورد بزرگی رسيد

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)