تاریخ انتشار: ۱۸ خرداد ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

حضور غيرمسالمت‌آميز اسلام در آلمان

مترجم: رضا شوقی

مواضع طرفین متضادتر از این نمی‌تواند باشد. در حالی که وزیر کشور آلمان، شویبله، بر قواعد عمومی بازی تأکید می‌ورزد، قواعدی که در پرتوی آن به رسمیت شناخته شدن مسلمانان در آلمان صورت تحقق می‌پذیرد، ایوب اکسل کولر، رئیس شورای نوبنیاد هماهنگی مسلمین، از نبود اراده‌ی واقعی از جانب دولت آلمان برای دست‌یابی به اهداف گفت‌وگو با مسلمانان انتقاد می‌کند.


در واقع آن‌چه مانع نزدیکی گروه‌های اسلامی به دولت آلمان می‌شود اختلاف بر سر مسائلی چون امکان برابری حقوق زن و مرد در اسلام، دیدگاه گروه‌های اسلامی در مورد حجاب الزامی دختران یا عدم جواز شرکت دختران در کلاس‌های ورزش در مدرسه است. به خصوص موضوع عدم جدایی میان دین و دولت، که به عنوان یک ویژگی به اسلام نسبت داده می‌شود، ناسازگاری میان دولت آلمان و عقائد اسلامی را تثبیت می‌کند.

در این شرايط به رسمیت شناخته شدن اسلام بیش‌تر به یک خیال می‌ماند. گروه‌های اسلامی آلمان اما در این فرآیند نقشی اساسی برعهده دارند. جوامع اسلامی آلمان از این رو مورد ملامت‌اند که از سازمان‌دهی یک‌پارچه‌ی گروه‌های اسلامی ناتوانند. علاوه بر این آن‌ها قادر نیستند ساختار سازمانی گروه‌های اسلامی و نیز مفاهیم متنوع دینی‌شان را به روشنی به نظاره‌گران خارجی عرضه کرده و تنها چهره‌ی سنتی یا حتی بنیادگرای اسلام را به دیگران معرفی می‌کنند. این امر باعث شده است که سیاست‌مداران آلمان نگاه سخت‌گیرانه‌ای نسبت به مسلمانان پیدا کنند. این سخت‌گیری بیش از هر چیز در مباحث مربوط به "آزمون اعطای حق تابعیت"، که یک سال پیش برای مسلمانان مهاجر طرح‌ریزی شد، بروز پیدا کرده است. آن‌چه در این قوانین به وضوح قابل مشاهده است، وجود موانع و شرايط دشوار برای به رسمیت شناخته شدن اجتماعی مسلمانان در آلمان است.

طبق این قانون مسلمانان باید مرتباً نسبت به قانون اساسی اعلام وفاداری و اقرار کنند که به مفاهیمی چون تساوی حقوق زن و مرد و عدم جواز خشونت‌ورزی با زنان اعتقاد دارند، تا تساوی حقوق‌شان با دیگر شهروندان به رسمیت شناخته شود. فشار برای اقرار به این مسائل نشان می‌دهد که مسلمانان هم‌چنان مانند گذشته به عنوان افرادی توسعه‌نیافته و نیز به مثابه تهدیدی برای نظم جامعه‌ی غربی در نظر گرفته می‌شوند. این قبیل نسبت‌ها اموری است که مسلمانان هر روز در آلمان با آن مواجه هستند.

به رسمیت نشناختن گروه‌های اسلامی

یکی دیگر از موانع نزدیکی گروه‌های اسلامی با دولت آلمان، که مانعی در راه به رسمیت شناخته شدن اسلام در آلمان است، ضعف فاحش ساختار تشکیلاتی سازمان‌های اسلامی و عدم اعتبار کافی آنان در مقایسه با مراکز مسیحی است.
گرچه چهار گروه بزرگ اسلامی آلمان اخیراً اقدام به تشکیل شورای مشترکی به نام "شورای همکاری مسلمین" کرده‌اند، اما شویبله، وزیر کشور آلمان، در دومین کنفرانس اسلامی به صراحت در مورد آن گفت: «به‌رغم آن‌که شورای تازه‌تأسیس همکاری مسلمین نهاد جالبی است، اما هنوز نمی‌تواند ادعا کند که نماینده‌ی تمام مسلمانان مقیم آلمان است و این حرکت تنها اولین گام مهم مسلمانان برای تعامل و همکاری با دولت آلمان شمرده می‌شود.»

روشن است که سازمان‌دهی گروه‌های اسلامی آلمان به فراگیری، شفافیت، و استحکام ساختار گروه‌های مسیحی نیست، اما این بدان معنا نيست که این گروه‌ها هنوز شایسته‌ی به رسمیت شناخته شدن نیستند.
طبیعی است چنان‌چه ابتکار جالب مسلمانان برای تشکیل شورایی واحد با واکنش دل‌گرم‌کننده‌ی سیاست‌مداران آلمان مواجه نشود، قطعاً آنان در جدیت سخنان مقامات رسمی کشور در مورد تعامل با مسلمین شک خواهند کرد.

البته باید در نظر داشت آن چه کار را برای گروه‌های اسلامی سخت‌تر می‌کند آن است که مسلمانان سکولار هم به شورای همکاری به دیده‌ی شک و ناباوری می‌نگرند. آن‌ها نگرانند که این شورا نماینده‌ی اسلام سنتی شده و قرائت اسلام سکولار را نادیده بگیرد. رئیس جامعه‌ی ترک‌های آلمان، کنعان کولات، با تأکید تمام به این نکته اشاره می‌کند که اسلام سنتی محض راه ورود مسلمانان به جامعه‌ی آلمان را مسدود خواهد کرد. به همین دلیل او درصدد تشکیل مرکزی است که در قالب آن دانشمندان نواندیش مسلمان تفسیر سکولار از اسلام را در جامعه توسعه بدهند.

اختلاف میان مسلمانان سنتی و سکولار تنها در مورد چگونگی تفسیر و استنباط مفاهیم اسلامی نیست، بلکه آن‌ها در مورد انتظارات از مجامع بزرگ اسلامی مانند کنفرانس اسلامی هم اختلاف نظر دارند.
یکی از زنان معتقد به اسلام سکولار می‌گوید: «مسأله‌ی ما با طرفداران اسلام سنتی تنها مناقشات الهیاتی و دین‌شناسانه نیست بلکه ما علاوه بر آن به شرايط عملی زندگی مسالمت‌آمیز مسلمین در تمام جهان، به ویژه در جامعه‌ی میزبان آلمان هم می‌اندیشیم.»

اما کنفرانس اسلامی به تنهایی نمی‌تواند پاسخ‌گوی خواسته‌های تمام این گروه‌ها باشد. این که آیا و چگونه مسلمانان می‌توانند با جامعه‌ی آلمان سازگاری پیدا کنند، مسأله‌ای نیست که تنها مسلمانان در مورد آن تصمیم بگیرند. شرط اساسی این مسأله پذیرفته شدن مسلمانان از جانب جامعه‌ی آلمان است.
مجامع بزرگ اسلامی بایستی در رأس تمام مسائل، به مسأله‌ی به رسمیت شناخته شدن اسلام به عنوان یک دین از جانب دولت آلمان و امتزاج آن با جامعه‌ی آلمانی بپردازند. برای نیل به این مقصود باید میان مبانی حقوقی زندگی مسالمت‌آمیز در جامعه‌ی آلمان و محتوای دینی تعادل ایجاد کرد و به این ترتیب زمینه‌ی تساوی اجتماعی نهادینه‌شده‌ی اسلام با سایر ادیان را مهیا ساخت.

مسلمانان، به ویژه شورای همکاری مسلمین باید بکوشند تا با فراموش کردن اختلافات سیاسی کهنه، دیگر گروه‌های اسلامی را بر کشتی اتحاد خود سوار کنند و از سوی دیگر دولت آلمان باید اسلام را به عنوان بخشی از اجزاء تشکیل‌دهنده‌ی این جامعه بپذیرد تا گفت‌وگو میان اسلام و دولت آلمان معنا پیدا کند. مادام‌که این دو شرط اساسی متحقق نشده است، نشست‌های مشترک با مقامات سیاسی کشور باد به غربال پیمودن است.
از سویی دیگر رسمی و نهادینه شدن اسلام شانس‌های متنوعی را به آلمان می‌دهد. از جمله آن‌که در این صورت مسلمانان خود را جزئی از اجتماع می‌دانند و ضمن احساس تعلق به آن، وفاداری خود به جامعه‌ی آلمان را به اثبات خواهند رساند. اعطای رسمیت به اسلام علاوه بر این، نشان‌گر اعتبار نظام ارزشی آزادی‌محور غرب است.

------------------------------------------
منبع:
Steiniger Dialog

مرتبط:
اسلام در رسانه‌های آلمان
فرشته‌ها آلمانی حرف می‌زنند یا ترکی؟

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)