خانه > گوی سیاست > ايران و آمريکا > تندروهای ایرانی چه اشتراکی با تندروهای کاخ سفید دارند؟ | |||
تندروهای ایرانی چه اشتراکی با تندروهای کاخ سفید دارند؟«ایرانیها و آمریکاییهای دست راستی تندرو و بنیادگرا یک چیز مشترک دارند: آنها نه جورج سوروس را دوست دارند نه فعالان حقوق زنان را». اشارهی جوان والش به «دوست نداشتن جورج سوروس» برمیگردد به ماجرای دستگیری دکتر هاله اسفندیاری، محقق ایرانی و مدیر برنامهی خاورمیانهی مؤسسهی وودرو ویلسون در واشنگتن. والش با مورد توجه قرار دادن جلسهی دیپلماتهای ایرانی و آمریکایی، که دوشنبهی هفتهی گذشته در بغداد برگزارشد، مینویسد: «یک روز پس از آنکه مقامات دولت بوش با مقامات ایرانی ملاقات کردند تا غبار را از روی ماشین دیپلماسیای که از سال ۲۰۰۰ تاکنون بیاستفاده بوده است بزدایند، تندروهای ایرانی با متهم کردن سه آمریکایی به جاسوسی علیه دولت محمود احمدینژاد، دولت بوش را به مسخره گرفتند». سردبیر سالن ادامه میدهد: «این سه نفر هاله اسفندیاری، از مؤسسهی وودرو ویلسون، کیان تاجبخش، از مؤسسهی جامعهی باز، و پرناز عظیما، از رادیو فردا، هستند. ایران اصرار میکند که این سه نفر بخشی از یک شبکهی جاسوسی بودهاند، اما شگفتآور آنکه، مطابق با آنچه دولت محمود احمدینژاد بیان میکند، آنها برای سازمانهایی کار میکنند که توسط جورج سوروس تأمین منابع مالی میشوند. بر اساس آنچه توسط بیبیسی منتشر شده است، مقامات ایرانی ادعا میکنند هاله اسنفدیاری - که در سراسر جهان محققی شناخته شده به شمار میرود- اعتراف کرده که بخشی از شبکهی سوروس بوده که هدف نهایی آن سرنگونی نظام جمهوری اسلامی است». والش اضافه می کند چنین اتهامی نشان می دهد که چقدر محافظه کاران ایرانی با همتایان دست راستی آمریکایی خود دارای مشترکات هستند. جورج سوروس در آمریکا از منتقدین جدی سیاست های بوش به خصوص آنچه وی درخاورمیانه انجام می دهد به شمار می رود و به همین جهت سیاستمداران پرنفوذ دست راستی کاخ سفید دل خوشی از این مجارستانی الاصل ثروتمند ندارند. والش ادامه می دهد: " شیرین عبادی، برنده جایزه نوبل درسال 2003 و وکیل اسفندیاری، اینکه موکلش بخشی از شبکه ضد دولتی سوروس بوده است را رد می کند. او در مقاله ای که در هرالد تریبون بین المللی چاپ کرد اشاره کرده است که مشکل اصلی سازمان هایی که توسط سوروس حمایت مالی می شوند، نیست. بلکه مشکل اصلی بودجه نیمه سری 75 میلیون دلاری است که دولت بوش برای وارد کردن دموکراسی به ایران اختصاص داده است." عبادی دراین مقاله می گوید که اختصاص چنین بودجه ای به ضرر دموکراسی درایران بوده است. این موضوع حتی وضعیت را برای میانه روهای ایرانی که در درون ساختارجمهوری اسلامی قرار دارند برای بهبود روابط با غرب نیز دشوار کرده است. جوان والش سپس میگوید که سال گذشته شیرین عبادی را در جریان نشست «شبکهی اقدام جهانی زنان برای کودکان» که توسط ملکهی اردن برگزار شده بود، دیده است: «من صدها زن مانند عبادی و اسفندیاری را دیدم که برای حقوق مدنی، آموزش و توسعهی اقتصادی زنان و کودکان درسراسر جهان و ازجمله درکشورهای مسلمان فعالیت میکردند». ـ مقالهی شیرین عبادی در اینترنشنال هرالد تریبون
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
امروز مقاله بسیار مضحک خانم شیرین عبادی را در روزنامه خواندم و افسوس خوردم که امثال ایشان سخنگوی ملتی شده اند. ایا ایشان فراموش کرده اند که ۲۰ سال پیش که حمایت دولت امریکا نبود همین رژیم اخوندی به سرکوب و قلع و قمع مخالفین مشغول بود. ایا ۲۰ سال پیش هم بوش و امریکا بودند که باعث کشتار هزاران زندانی سیاسی شدند؟ تا کی باید به امثال عبادی ها اجازه بدهیم سخنگوی ملت زجر دیده ایران باشند؟ ایا ایشان بهتر نیست به همان مهد کودک خود برسند و دست از سر این ملت بردارند؟ ما خواهان حمایت همه جانبه امریکا از فعالیتهای ازادی خواهانه خود هستیم و خوشحال میشویم اگر بجای امریکا خانم شیرین عبادی دست از سر ما بردارد.
-- self ، Jun 6, 2007