بهنود: مذاکره با آمریکا پیروزی برای ایران است
آرش صالحی
امروز مذاکرات رسمی ایران و آمریکا در بغداد برگزار شد. مذاکراتی که نخستین اجلاس مقامهای بلندپایه دو کشور در طول 27 سال گذشته به شمار میرود. گرچه بر اساس گزارشها، محور اصلی مذاکرات، بررسی وضعیت عراق است اما، مذاکره رسمی نمایندگان دو کشوری که در طول سه دهه گذشته در تریبونهای مختلف همدیگر را متهم کرده و گفتوگوی رو در رو نداشتهاند، از موضوعات مهم امروز در رسانههاست. مسعود بهنود، روزنامهنگار و تحلیلگر مقیم بریتانیا، در اینباره نظر میدهد. گفت و گوی کامل را از اینجا گوش دهید یا بخوانید:
آقای بهنود هفتم خرداد روز مذاکره ایران و آمریکا در بغداد است. شما پیشبینی میکنید عمدهترین محورهای مذاکرات چه باشد؟
پس از تذکری که رهبر جمهوری اسلامی داد، طبیعتا دولت جرات نخواهد کرد بیشتر از همین مسایل عراق و مسایل امنیتی عراق در این مذاکرات جلو برود. اما اگر به کل صورت مسئله برگردیم، شاید آنجا بتوانیم این معما را باز کنیم. دو کشور که ایران و آمریکا باشند ۲۸ سال به مردمشان گفتهاند که آمریکاییها گفتهاند اینها تروریستاند و راس محور شرراتاند. حکومت ایران هم به مردم ایران گفته است که اینها شیطان بزرگاند. طبیعتا حالا بعد از کشش و کوششهایی که شده است آنقدر مسایل مشترک بینشان پیدا شده است که به هرحال چه نفرت و چه عشق آنها را مجبور میکند که باهم گفتگو کنند. منافعشان ایجاب میکند دو دولت که با هم گفتوگو کنند. طبیعتا این وسط یک موضوعی باقی میماند.
افکار عمومی را چه کسی قانع کند؟ هم آمریکاییها و هم ایرانیها، دو دولت، از دولت مقابل توقع دارند که بیا افکار عمومی من را قانع کن. دولت آمریکا توقع دارد که ایران به ترتیبی پای میز مذاکره برود که آقای بوش و دولت محافظهکاران بتوانند به مردم آمریکا بگویند که دیدید! ما زور آوردیم، فشار آوردیم و به زور اینها را کشیدیم پای میز مذاکره. دولت ایران توقع دارد آمریکاییها جوری رفتار کنند که بتواند به مردم ایران بگوید که دیدید، شرایط را آنقدر پست کردیم برایشان که حلقه افتاد گردنشان و تمام شرایط ما را قبول کردند، با خفت و خواری نشستند پای میز مذاکره. و به این ترتیب افکار عمومیشان را راضی کنند از این مرحله بگذرند. تا الان هنوز زمینهای پیدا نشده است که نشان بدهند این دو دولت حاضرند برای همدیگر اینقدر خودشان را بکشند، اینقدر ایثار و گذشت کنند. ولی درعین حال هرچه روز میگذرد، شرایطی اتفاق میافتد که برهردو کشور حکم میکند که مسایلشان را با هم حل کنند. آنقدر مسایل مشترک پیدا کردهاند، آنقدر منافع مشترک پیدا کردهاند با همدیگر بعد از آمدن نیروهای تحت رهبری آمریکا به منطقه که دیگر اصلا نمیتوانند بدون هم راه را پیش ببرند. آمریکاییها، به دلایلی که معلوم است، زیر فشار کنگره هستند، زیر فشار افکار عمومی دنیا هستند، زیر فشار متحدینشان هستند و در عینحال درعراق هم این ماشین اینها هیچ حرکتی نمیکند، پس احتیاج دارند به کمک ایران. ایران هم به همین اندازه باید نگران باشد.
ایران بهطور رسمی اعلام میکند خواستار خروج اشغالگران از عراق است. شما فکرمیکنید با توجه به شرایط کنونی ایران عمیقا مایل است نیروهای آمریکایی از عراق خارج شوند؟
بله، حتما. ایران مایل است طی برنامهای برنامهریزیشده بهطوریکه خطر فروپاشی عراق را درپی نداشته باشد و به ترتیبی باشد که در عینحال به نفوذ و اقتدار ایران هم در عراق لطمهای نزد، نیروهای غرب از عراق خارج شوند.
میدانید که کنترل اوضاع عراق دشوار شده و حتا آمریکاییها هم واقعا آنجا مشکل دارند.
ایران داوطلب است که بدون دخالت کشورهای خارجی عراق را اداره کند و به نظر میرسد که ایران و عربستان سعودی بههم دیگر قول بدهند که سنیها و شیعهها را بر دیگری برتری بزرگی ندهند، به اصطلاح ایران نخواهد هلال شیعی را ببندد و سنیها هم نخواهند مثل گذشته حقوق اینها را از بین ببرند، به احتمال زیاد بهتر از آمریکا و نیروهای تحت رهبری آمریکا خواهند توانست عراق را اداره کنند.
با توجه به درگیریهای اطلاعاتی دو کشور و موضوع ایرانیهایی که در عراق بازداشت شدهاند، فکر میکنید در این مذاکرات این دو محور مطرح بشوند؟
جملهای قدیمیست از سیاستمداران قرن هجدهم که میگوید "دو طرف معمولا موقعی که مینشینند، راجع به اتاق خوابشان با همدیگر صحبت نمیکنند ولی صحبتهایی که میکنند بر سرنوشت اتاق خوابهای آنها اثر میگذارد". آمریکا خیلی بزرگتر و تواناتر از ایران است. ولی آمده است به منطقهای که در این منطقه آشنا نیست، توی کوچهپسکوچههای اینجا گیر افتاده است و اینجا درست همان منطقه نفوذ و قدرت سنتی شیعه و ایرانیان است. بنابراین در این منطقه میشود گفت در این شرایط بخصوصی که از آن صحبت میکنیم قدرت برابر دارند. ولی آمریکاییها تا این قدرت را به رسمیت بشناسند، سه سال سختی را گذراندهاند. الان به نظر میرسد به رسمیت شناختهاند، بهخاطر اینکه یک آوانس بزرگ دادند تاهمین الان. آنها در حالیکه به کشورهای دیگر عضو شورای امنیت و سازمان ملل میگویند که با ایران مذاکره نکن تا موقعی که ایران غنیسازی را قطع نکرده و در حالیکه محکم سر این حرف ایستادهاند و دیگران را جریمه میکنند، ولی خودشان ناچار شدهاند بیایند مذاکره کنند. آیا ایران این وضعیت امتیازی را که دارد، این را به اندازه خرج خواهد کرد؟ یا اینکه مغرور خواهد شد، غره خواهد شد و درنتیجه میشکند و ضرر خواهد کرد؟ اینها همه چیزهاییست که باید در آینده دید. ولی به نظر من هم کشمکشها و جنگ اطلاعات، جنگ نظامی جنگ پنهانیست که دو کشور دارند با همدیگر میکنند تا بعد بنشینند سر میز مذاکره.
آیا میشود گفت ورود ۲ ناو هواپیمابر آمریکا به خلیج فارس همزمان با این مذاکرات اتفاقی است؟
تقریبا میشود گفت الان در کل منطقه هر آنچه صورت میگیرد، حتا تصویب بودجهی دولت جرج بوش در کنگرهی آمریکا برخلاف قول قبلی دمکراتها بهخاطر این است که قانع شدهاند دولتشان وقتی دارد با ایران مذاکره میکند، زیر فشار نگذارند. هر کاری که میکنند، اعم از فرستادن نیرو یا بردن این نیرو یا تصمیمگرفتن و یا گروگانگیریکردن و یا هر کار دیگری که طرفین انجام میدهند، درحقیقت نشانههاییست که برای همدیگر میفرستند.
در چه صورتی میشود گفت که این مذاکرات موفقیتآمیز است؟
تقریبا میشود گفت هردوشان نیاز به روزهای بهتری دارند. ولی آیا هر دو طرف میپذیرند یا هر دو طرف همه [سیب] را میخواهند. اگر همه [سیب] را بخواهند، بازی شکست میخورد. به نظر من تحولات مثبتی که درچندروزه گذشته در بیان مقتدا صدر و در بیان سید نصرالله در لبنان اتفاق افتاده است هم، به پیشزمینه مذاکرات ایران و آمریکا مربوط میشود و در حقیقت نمایش تواناییها و حوزه قدرت ایران است.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|