تاریخ انتشار: ۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۶ • چاپ کنید    

بازنده این جنگ سه جانبه مردم فلسطین هستند

سعید شروینی
sherwini@hotmail.com

نوار غزه این روزها شاهد خونین‌ترین درگیری‌هاست. بر خلاف معمول، این درگیری‌ها نه بین فلسطینی‌ها و ارتش اسراییل که بین خود گروه‌های فلسطینی جریان دارد. از زمان تشکیل سازمان حماس در اواخر سال‌های 1980، رقابت بین این گروه‌ و سازمان اصلی فلسطینی‌ها،‌ یعنی الفتح عمدتاً جنبه سیاسی داشت. خط قرمز این رقابت درونی هم آلوده نشدن دست فلسطینی به خون فلسطینی بود. دستکم از زمان به قدرت رسیدن حماس در اوایل سال گذشته میلادی، این خط قرمز زنگ باخته و مبارزه و رقابت‌ بین دوگروه عمده‌ فلسطینی گاه و بی‌گاه اشکال خونین و قهر‌آمیز به خود گرفته است.


عکس از BBC

از سال 1995 که مناطق فلسطینی طبق قراردادهای اسلو به صورت مشروط تحت حاکمیت تشکیلات خودمختار فلسطینی قرار گرفت، گروه الفتح سازمان محوری و قدرتمند این تشکیلات بود. اما رشد فساد و سوء مدیریت در درون این تشکیلات زمانی که با شکست مذاکرات صلح و به سرانجام نرسیدن روند قرادادهای اسلو توام شد، به علاوه سیاست‌های سخت‌تری که دولت اسراییل از ابتدای دهه جاری مجدداً‌ علیه فلسطینی‌ها به کار گرفت، زمینه را برای رشد نیروهای رادیکال و تندروی همچون حماس فراهم آورد و انتخابات ژانویه سال گذشته نهایتاً قدرت اجرایی را در دست این نیرو قرار داد.

برای سازمان الفتح ابداً خوشایند نبود که بخش عمده‌ای از قدرتی که از سال 1995 در اختیار خود داشت را به حماس واگذار کند. از نظر اسراییل، آمریکا و اروپا نیز, حماس سازمانی تروریستی بوده و هست که به رغم کسب اکثریت آرای فلسطینی‌ها صلاحیت شریک‌شدن در قدرت را ندارد مگر آن که سه شرط را بپذیرد: موجودیت اسراییل، به رسمیت‌شناختن قراردادهای اسلو و بعد از آن و نفی قهر و خشونت. با چنین موضعی طبیعی بود که آنها بیش از پیش الفتح را در مقابل حماس مورد حمایت قرار دهند و مانع از آن شوند که شراکت حماس در قدرت بر وجهه و پایگاه آن بیافزاید.

اعمال تحریم و قطع کمک‌های مالی به منظور تشدید نارضایتی در میان فلسطینی‌ها و برانگیختن آنان به مخالفت با دولت جدید، اهرم‌هایی بودند که آمریکا، اروپا و اسراییل برای تحقق هدف خود،‌ یعنی دور کردن حماس از قدرت،‌ مورد استفاده قرار دادند. در چنین شرایط و فضایی طبیعی بود که درگیری و کشمکش میان الفتح و حماس نیز تشدید شود و محاصره اقتصادی، بیکاری، و فقر و فاقه مردم فلسطین زمینه مساعدی برای منازعات درونی و تشدید خشونت و افراطی‌گری به وجود آورد.

دو ماه پیش با پا درمیانی عربستان سعودی توافقی میان حماس و الفتح شکل گرفت که طبق آن دو سازمان یادشده یک دولت وحدت ملی تشکیل دادند و موجودیت اسراییل نیز به طور ضمنی مورد پذیرش حماس قرار گرفت. اما معلق‌ماندن اجرای بخش‌هایی از توافق یادشده و تداوم موضع منفی آمریکا و اروپا و اسراییل در قبال حماس از جمله مواردی هستند که کار دولت وحدت ملی فلسطین را با دشواری و مانع مواجه کرده‌اند. استعفای وزیر کشور این دولت در روزهای اخیر و اعتراض وی به هر دو جناح فلسطینی که تمایلی به اصلاحات و یک پارچه‌کردن نهادهای متعدد امنیتی و شبه نظامی خود ندارند گواهی است بر این واقعیت که هر دو جناح ازبدبینی و سوء اعتماد به یکدیگر دور نشده‌اند و کماکان تمایلی به ائتلاف و همکاری بر یک مبنای دمکراتیک ندارند.

موضع همچنان منفی طرف‌های خارجی نسبت به حضور حماس در دولت ملی فلسطین نیز مزید بر علت است. در چنین شرایطی تا حدودی طبیعی بود که تنش و تشنج در مناطق فلسطینی به طور بالقوه باقی بماند و با جرقه‌ای دوباره شعله ور شود. به این ترتیب, از روز جمعه گذشته دو جناح اصلی فلسطین دوباره با هم درگیر شده‌اند و نوار غزه در ورطه خصومت و خونریزی آنها فرو رفته است، به گونه‌ای که ساکنان عادی این منطقه جرئت بیرون آمدن از خانه‌های خویش را ندارند.

در این میان آتش‌بسی که از نوامبرسال گذشته میان اسراییلی‌ها و فلسطینی‌ها برقرار بود نیز، نقض شده است. حماس در روزهای اخیر کوشیده است با تشدید موشک‌پرانی به مناطق اسراییلی, ارتش این کشور را بیش از پیش به واکنش نظامی وادارد تا از این رهگذر فلسطینی‌ها منازعه داخلی را کنار گذاشته و مشغول مبارزه با دشمن خارجی شوند.

ارتش اسراییل ابتدا به حملات موشکی حماس به شهرهای نزدیک به نوار غزه واکنشی نشان نمی‌داد اما از روز چهارشنبه یک رشته حملات هوایی به مناطق فلسطینی را از سر گرفته و دولت اهود اولمرت نیز با شروع مجدد سوء قصدهای هدفمند علیه رهبران حماس موافقت کرده است. به این ترتیب در نزاعی که اینک جنبه سه جانبه به خود گرفته است، نوار غزه بیش از پیش دستخوش کشتار و هرج و مرج و ویرانی است و منازعه می‌رود که با وارد شدن تخاصم و کینه‌ورزی‌های سنتی میان خانواده‌ها و طوایف بزرگ فلسطینی ابعاد بی‌سابقه‌ و پرمخاطره‌ای به خود بگیرد. شکست 4 آتش بسی که از روز جمعه میان دو طرف برقرار شده از یک سو از بالابودن زمینه‌های اعمال خشونت در نوار غزه حکایت دارد و از دیگر سو از ضعیف شدن کنترل رهبران دو جناح اصلی بر نیروهای شبه نظامی وفادار به خود خبر می‌دهد. این که آخرین آتش بس و یا تصمیم محمود عباس, رییس تشکیلات خودمختار به اعلام حالت فوق العاده، در روزهای آتی کمکی به ختم یا دستکم کاهش درگیری‌ها بکند هم، امر قطعی و مسلمی نیست.

در این میان بازنده اصلی این منازعه مردم عادی فلسطین هستند که بخش عمده‌اشان اشغالگری اسراییل , فقر، ناداری، بیکاری و تعطیل‌شدن فعالیت‌های اقتصادی و آموزشی را مشکل اصلی خود می‌دانند. آنها امید داشتند که دولت وحدت ملی بتواند گامی ولو کوچک در راه حل این مشکلات بردارد،تحقق این امید اینک تا اطلاع ثانوی به یک رویا شباهت یافته است.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

تداوم مسئله ی فلسطین: فرآورده ی نفرت بار تعامل فساد درونی قدرت های محلی فلسطینی و "شبه مسئله سازی" قدرت های منطقه ای مسلمان و ایرانی، برای حل مسئله‌ی بقای خود می باشد. در این میان نقش اسراییل، اروپا و آمریکا، کم تاثیر ترین فاکتور است.

-- رضا پاپتی ، May 18, 2007

بله در این میان بازنده اصلی این منازعه مردم عادی فلسطین هستند اما در اعين حال نقش آتش افروزانه ايران و حمايت يک سوی از حماس هيچ کمکی به برقراری صلح ندارد.
همينطور سکوت خبری ايران شرم آور است .هراس دولت ايران اينست که تصوير فلسطينی مظلوم که تحت ستم اسرائيل مخدوش شود
امروز مشکل فلسطين اشغالگری اسرائيل نيست بلکه حاکمان فاسد و قدرت طلب و فرهنگ خشونت و دست به اسلحه بردن برای حل مشکلات است.

-- behdad bordbar ، May 18, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)