خانه > گوی سیاست > ايران و آمريکا > افشای جزئیاتی از طرح معامله بزرگ ایران با آمریکا توسط نیویورک تایمز | |||
افشای جزئیاتی از طرح معامله بزرگ ایران با آمریکا توسط نیویورک تایمزامید معماریانروز یکشنبه، نیکلاس کریستوف سرمقالهنویس مشهور روزنامه نیویورک تایمز، با انتشار یادداشتی در این روزنامه به ارائه سندی پرداخت که در آن مقامات ایرانی پیشنهاد معامله بزرگ با آمریکا را مطرح کرده بودند. این روزنامهنگار، مطالب بیشتری را نسبت به مطلب جنجالی چاپ شده در واشنگتن پست مطرح میکند. این یادداشت نشان میدهد که چگونه دولت اصلاح طلب تهران، پیشنهاد بسیار سخاوتمندانهای را با دولت بوش در میان میگذارد و گامهایی نیز در این زمینه برداشته میشود، اما آمریکا پس از استفاده از امکانات ایران در افغانستان، عملا میدان را خالی میکند. کریستوف میگوید که دولت بوش به این ترتیب، دولت میانه تهران را تحلیل برد. نوشته خواندنی کریستوف درست زمانی که فردا مقامات ایرانی و آمریکایی امکان آن را خواهند داشت که علائمی برای مذاکره را دراجلاس شرم الشیخ مصر با هم ردوبدل کنند، قابل توجه است. نیکلاس کریستوف در می ماه سال 2003، ایران طرح سریای را برای ایالات متحده ارسال کرد تا جدالهای دوجانبه با این کشور را از طریق یک "معامله بزرگ" سروسامان دهد. این سندی شگفتانگیز است که در آن تلاش شده همه نگرانیهای آمریکا از سلاحهای هستهای تا تروریسم در عراق مورد توجه قرار گیرد. تندروهای دستگاه بوش، مباحثی که در این معامله مطرح شده بود را نادیده گرفتند، درحالی که بازیگران کلیدی این عرصه اظهار میکنند چنین عملی اشتباهی خوف آور بود. در واقع امیدی واقعی برای صلح در این طرح وجود داشت، درحالی که هم اکنون این خطر جنگ است که واقعیست. گزارشهای پراکندهای از طرح ایران پیش از این بیرون آمده است. اگر شما همه سند یاد شده را بخوانید خواهید دید پیشنهادی که تندروهای کاخ سفید کشتند، تنها طرح نمابرشده ایرانیها نبود، بلکه به تمامی در برگیرنده روند صلح بود. از شواهد چنین بر میآید که مقامات دوچهره دولت ایران روند صلح را با انرژی بیشتر و دیپلماسی قویتری نسبت به مقامات دستگاه بوش دنبال کردند، موضوعی که دلم را برای کشورم میسوزاند. این جریان با جنگ افغانستان در سال 2-2001 آغاز شد. ایران و آمریکا، هر دو دشمن طالبان، همکاری نزدیکی برای برقراری ثبات در افغانستان کردند و آنچه میتوان به صورت غیررسمی جریان "راه 2" نامید به منظور یافتن فرصتهایی برای بهبود روابط، رشد کرد. از طرف آمریکا، در جریان "راه 2" افراد بسیار بانفوذی همچون سفرای سابق - توماس پیکرینگ، فرانک ویزنر و نیکلاس پلات - درگیر بودند. طرف ایرانی هم شامل جواد ظریف نماینده ایران در سازمان ملل، که بازیگر مرکزی بود و هوشنگ امیر احمدی استاد دانشگاه راتجرز آمریکا که ریاست یک گروه دوستی به نام "شورای آمریکاییان و ایرانیان" را به عهده داشت، بود. در میهمانی شامی که این شورا برای اعضای هیات مدیره خود در خانه ظریف در سپتامبر 2002 برگزار کرد، گروه یاد شده وزیر امور خارجه ایران کمال خرازی را ملاقات کرد. براساس یادداشتهای امیراحمدی، کمال خرازی وزیر امور خارجه به گروه گفت که "بله، ما آماده عادیسازی روابط هستیم"، با این شرط که قدم اول از طرف آمریکا برداشته شود. این موضوع در حال شکل دادن به یک فرصت تاریخی برای بهبود رابطه ایران و آمریکا بود و مشارکتکنندگان در "راه 2" روی گامهای فراتری از جمله همکاریهای مشترک آمریکا - ایران علیه صدام حسین نیز به بحث و تبادل نظر پرداختند. وزارت خارجه و شورای امنیت ملی در جریان این مذاکرات قرار داده شدند و در سال 2003 ظریف دو تن از مقامات رسمی آمریکا به نامهای رایان کراکر و زلمای خلیل زاد را در پاریس و ژنو ملاقات کرد. با تشویق دریافت شده، ایران طرح "معامله بزرگ" خود را به ایالات متحده فرستاد. نسخهای از آن، همان بود که توسط سفارت سوییس در تهران به گونهای مطرح شد و امسال در واشنگتن پست به چاپ رسید. اما ایران همچنین متن اصلی طرح خود را برای وزارت خارجه و از طریق یک واسطه به کاخ سفید هم فرستاد. در نسخه اصلی این سند، ایران در خصوص "شفافیت کامل" و دیگر ابزارها برای مطمئن ساختن ایالات متحده برای اینکه به توسعه برنامه سلاح اتمی نمیپردازد، صحبت کرده است. به علاوه ایران "حمایت فعال" ایرانیها را برای برقراری ثبات در عراق پیشنهاد میدهد. ایران همچنین پایان بخشیدن به فعالیتهای خشونت آمیز علیه غیرنظامیان اسراییلی را نیز مورد اشاره قرار میدهد. ایران به موجب این سند از گذار و تحول حزب الله به یک عنوان تنها یک سازمان سیاسی در لبنان حمایت میکند و پیشنهاد و ابتکار عربستان سعودی برای راه حل "دو دولت" برای منازعه اسراییلی - فلسطینی را قبول میکند. ایران همچنین درخواستهای زیادی همچون "احترام دوجانبه"، لغو تحریمها، دسترسی به فن آوری صلح آمیز هستهای و اظهار مقامات آمریکایی درمورد اینکه ایران متعلق به "محورشرارت" نیست را طلب کرده بود. برای من آشکار نیست که "معامله بزرگ" قابل حصول بود یا نه، اما مطمئنا میارزید که آن را دنبال کرد و مورد توجه قرارداد، و هنوز هم البته میارزد. به جای این موضوع، دستگاه تندرو بوش این روند را عقیم کرد. دور دیگری از گفت وگوها که برای برگزاری در ژنو برنامهریزی شده بود، در حالی که ظریف در این شهر حضور به هم رسانده بود، اما طرف آمریکایی حاضر نشد. این موضوع میانهروهای ایرانی را تحلیل برد. نزدیکی ایران - آمریکا میتواند زندگی بسیاری را در عراق و سرزمینهای منزوی شده فلسطین نجات دهد و گروههای جامعه مدنی را در ایران تشویق کند. اما به جای آنها تندروهای آمریکایی این گزینه را انتخاب کردند که لحن خود را نسبت به ایران تندتر کنند. -------------------------------------------
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
تا وقتيكه حكومت ايران ملت را سركوب ميكند و جدايي ملت و حكومت بيشتر ميشود, دولتهاي خارجي با حكومت ايران به طور اساسي و درازمدت گفتگو نميكنند و رابطه برقرار نميكنند, چون منافع اقتصادي و سياسي شان در شرايط نامشخص در بي ثباتي ايران ميباشد. پس راه حل چيست؟ 1. ايجاد اتحاد ملي. 2. گفتگوي روشن و باز (علني). هر دو ميتوانند هم زمان انجام شود. ....
-- Iran ، May 2, 2007قدیمیه خبر.
-- خاتمچی ، May 3, 2007