مقاله ایندیپندنت:
ما صلاحیت درس دادن به ایران را از دست دادهايم
متیو نورمن* ترجمه: مانی پارسا
ایران زادگاه حقوق بشر است ولی احتمالاً آیتالله خامنهای و محمود احمدینژاد به هنگام ملاقات و نوشیدن چای و خوردن بهترین خاویارهای ایرانی کمتر وارد بحث درباره این حوزه از غرور ملی میشوند.
کوروش بزرگ، در سال ۵۳۹ پیش از میلاد، هنگام تاجگذاری به عنوان شاه بابـِل، اعلامیهای را قرائت کرد که اکنون در موزه بریتانیا نگهداری میشود و به عنوان اولین منشور حقوق بشر شناخته میشود.
منشوری که آدم را شرمنده میکند
شاهنشاه ایران چنین اعلام کرد: "من به تمامی سنتها، رسوم و دینهای مردمان شاهنشاهیام احترام میگذارم. تا زمانی که من شاهنشاه ایران، بابل و ملل هر چهار جهت جغرافیایی هستم هیچگاه اجازه نخواهم داد شخصی به کسان دیگر ستم کند و اگر چنین چیزی رخ داد من ... ستمکار را تنبیه میکنم. هرگز به هیچکس اجازه نمیدهم داراییهای منقول یا غیر منقول دیگران را با زور تصاحب کند و ...".
در این منشور بهطور خاص اشارهای به آن دسته از اموال منقول نظیر شناورهای نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا نشدهاست (کوروش جنگاور بزرگی بوده ولی مثل اینکه چندان آیندهنگر نبوده)، به هر حال خواننده گرامی اصل منظورم را متوجه میشود. اینکه کشوری چیزی را ابداع کند ضامن این نیست که آن کشور تا ابد در آن زمینه سرآمد همه بماند. این مسئله را کسانی که عملکرد تیم ملی فوتبال انگلیس را از نزدیک دنبال میکنند حتماً متوجه شدهاند. ولی پسرفت ایران در زمینه حقوق بشر از زمانی که کوروش در دو هزار و پانصد سال پیش چنان راه و مسیر روشن و فروزانی را جلوی دیدگان همه گشود چنان شدید و این قهقرا چنان حاد بوده که "زحمات" استیو مککلارن، مربی تیم فوتبال انگلیس پیش آن رنگ میبازد. (نگاه به منشور کوروش، بهویژه تأکید او بر " آزادی انتخاب دین" و آرزوی او در "برکندن ریشههای بردهداری از جهان" آدم امروزی را خجل میکند).
تصاویر ملوانان بریتانیایی در شبکه العالم ایران
تصاویر غيرقابل قبول کدام اند؟
با این احوال، واکنشها به پخش روز چهارشنبه صحبتهای خانم «فِی تِرنی»، یکی از ملوانهای بريتانيايی بازداشتی در ایران، تا اندازهای ناشی از هیجانزدگی است. نیازی به توضیح ندارد که دستگیری ۱۵ ملوان و تفنگدار بریتانیایی، چه در آبهای ایران وارد شده باشند چه نه (و اینطور که پیداست مطمئناً وارد آبهای ایران نشدهبودند) به هیچ وجه توجیهپذیر نیست. اینکه ایران یک زن ترسیده جوان را به گونهای آشکار زیر فشار میگذارد تا چیزهایی خلاف میلش بگوید هم به هیچ رو قابل توجیه نیست.
گرچه سَرملوان ترنی، به نظر مضطرب میآمد، و این هم امری طبیعی است، ولی ظاهری سالم و سلامت داشت. هیچ نشانه بارزی از خشونت جسمی نسبت به او دیده نمیشد و دستهایش هم بسته نبودند. او لباس شخصی به تن داشت و اجازه سیگار کشیدن هم به او داده بودند. بنابر این وقتی که از دز براون، وزیر دفاع بریتانیا می شنویم که میگوید "کاملاً غیر قابل قبول است که افراد ما را این طوری به نمایش بگذارند" تصویری که سریعاً به ذهن خطور میکند تصویر افراد دیگری است که برای مخاطبان جهانی به نمایش در میآیند در حالیکه پاها و دستهایشان را با زنجیر به هم بسته و لباس کار جلف نارنجیرنگی هم به تنشان پوشاندهاند.
کورش نه از ايران راضی است نه از بريتانيا
دولت بریتانیا بهطور مستقیم مسئول بازداشتگاه گوانتانامو نیست ولی در دستگیری غیر قانونی مظنونانی که به آنجا برده شدهاند همدستی داشته، و میزان بدرفتاری با این مظنونان در آن بازداشتگاه، فوقالعاده بیشتر از مورد فِی ترنی بودهاست. آمریکا برای فعالیتهای شکنجهگری خود در کشورهای مختلف شعبه زده و بريتانيا هم برای هواپیماهای سازمان سیا اجازه سوختگیری در فرودگاههای کشور را صادر کرده، هواپیماهایی که مظنونان را به کشورهایی میبرند که برخوردشان با حقوق بشر به همان اندازه غیر کوروشانه است که ایران امروز.
از دولت بریتانیا هرگز کوچکترین صدایی شنیده نشد وقتی که در فوریه ۲۰۰۳ مأموران سازمان سیا، در یک عملیات جنایی، یکی از شهروندان اروپایی به نام اسامه مصطفی حسن نصر را در یکی از خیابانهای میلان ایتالیا دزدیدند. آمریکائیان او را در عقب یک ماشین باری سفید انداخته با هواپیما به قاهره بردند تا از او بازجويی کنند.
البته هیچ کدام از این صحبتها به این معنی نیست که همدستی یک کشور در دستگیری غیر قانونی شهروندان، توجیهی برای اجرای همین روشها از سوی دیگر کشورها است. اما همدستی بریتانیا در این جرايم آمریکا، صلاحیت اخلاقی مقامات بريتانيا برای اظهار خشم نسبت به تصاویر تلویزیونی سرناوی ترنی را زیر سؤال میبرد. اگر این نمایش تلویزیونی با کنوانسیون ژنو مغایرت دارد پس مغایرت علنی پخش تصاویر زندانیان اردوگاه اشعه ایکس (از بازداشتگاههای موقتی گوانتانامو) با این کنوانسیون چه میشود، هرچند هم که این زندانیان را در جنگ (همان جنگ نه چندان مشخص بر ضد ترّورّ) گرفته باشند. هیچکدام از وزرای انگلیسی علناً به این مسائل اعتراضی نکرد. اینها باز هم نشان میدهد که افتضاح فاجعهآور حمله به عراق تا چه اندازه تضعیفکننده برخورد مؤثر با ایران است.
ارزيابی ایران از توان بريتانيا
اینکه ایرانیها دقیقاً به چه دلیلی نظاميان بريتانيايی را بازداشت کردهاند همچنان مبهم است، حتی الان که یک هفته از این رویداد میگذرد. این ابهام بیشتر به خاطر این است که ساختار فرماندهی در طبقات بالای حکومت ایران غیر منظم است و نیروهای نظامی ایران هم به چند تشکیلات جدا از هم تقسیم شدهاند. ولی آنچه مثل روز روشن است اینست که ایران، اگر مطمئن نبود بدبیاریهای حمله عراق نیرو و توان و اعصاب و روحیه بریتانیا را گرفته هیچگاه جرئت نمیکرد این طور آزادانه دست به ریسک و استفادهجویی بزند. ایران درست فهمیده زیرا برای بریتانیا قدرتی که بتواند با جدیت پاسخ این عمل را بدهد نمانده.
ناو آیزنهاور که اکنون در خلیج فارس است- عکس: خبرگزاری فرانسه
حالا که ایرانیها به هیچ وجه از حضور ناو هواپیمابر آمریکا در منطقه، که برای هشدار نسبت به ادامه برنامه هستهای ایشان به منطقه آمده، وحشتی به دل راه نمیدهند، بعید است حرفهای خانم مارگارت بکت، وزیر امور خارجه بریتانیا، ایشان را مات و مبهوت کرده و به راه بیاورد. حتی اگر خانم بکت ایران را با همان لحن خشن خود خطاب کند که معمولاً برای سرزنش پسربچههای اسکیتبازی که دستشان را به پشت ماشینها میگیرند استفاده میکند باز هم توفیری نخواهد کرد.
جاده ای بدون راهنما
چهار سال پس از جنگی که به تصور خنثیسازی یک رشته سلاحهای کشتار جمعی که وجود خارجی نداشتند بهراه افتاد ما روشنتر از همیشه شاهدیم که چگونه این جنگ، همسایه عراق را ترغیب کرده تا سلاحهای کشتار جمعی واقعی بسازد. به روشنی شاهدیم که این جنگ تا اینجا چگونه دست و پای بریتانیا و آمریکا را برای مهار یک کشور دمدمیمزاج نفتخیز بستهاست، کشوری که ترس بیمارگونهای نسبت به نیات ابرقدرت هستهای منطقه یعنی اسرائیل دارد و ریاست جمهوری آن بهدست یک روستایی پر و بالگرفته به نام آقای احمدینژاد افتاده است.
هرچند که تصویر یک مادر جوان مضطرب، بهراستی ناراحتکننده است ولی اگر در چارچوب برنامه هستهای نگاه کنیم، سوءاستفاده از «فی ترنی» برای اهداف تبلیغاتی، قدمی کوچک در جاده طولانی و پرپیچوخم برای رسیدن به قدرت هستهای است، جادهای که هیچگونه علائم راهنمایی و رانندگی در آن نصب نشده.
غروری که خدشهدار شد
دلنگرانیهایی که از سوی سیاستمداران و کارشناسان بريتانيايی در مورد بازداشت ملوانها ابراز میشود به گمان نگارنده، بیشتر نه بهخاطر دلواپسی واقعی نسبت به امنیت و سلامت آن ملوانان بلکه بهخاطر خدشهدار شدن غرور نیروی دریایی کشوری است که روزی یک قدرت برتر بود و الان کسی با نظاميانش اینگونه با تحقیر علنی برخورد میکند. سیاستمداران بریتانیا خود میدانند که برای سلامت بازداشتشدگان چندان جای نگرانی نیست، ایرانیها ممکن است بیباک شده باشند ولی آن قدر نادان نیستند که دست به انتحار بزنند و بالاخره این ملوانان را صحیح و سالم (البته با مقداری شوک روحی) آزاد خواهند کرد، همانطور که در رخدادی مشابه، سه سال پیش کردند.
دوران ديپلماسی ناو جنگی گذشته است
از این رویدادها میشود یک درس اخلاقی گرفت. دوران دیپلماسی متکی به ناو جنگی دیگر گذشته است. حتی اگر بریتانیا بتواند یک ناو توپدار اضافی پیدا کند و بخواهد برای نگه داشتن وجهه عمومی خودش درجه فشار بر روی ایران را بالا ببرد باز هم بهتر است این کار را نکند. کار درست این است که با ایرانیها از در ملايمت درآمده از طریق ائتلافی از شرکای تجاری بینالمللی بریتانیا که نسبت به ملوانان بازداشت شده حس دلسوزی دارند وارد عمل شویم. باید با چربزبانی ایران را به حسن سلوک دعوت کرد، زیرا آن روزگاری که بریتانیا منزلت، اعتماد بهنفس و ظواهر یک مأمور اخلاقی را داشت گذشتهاست. روزگاری که بریتانیا برای کلانترْ آمریکا، نقش گروهبان را بازی میکرد گذشته و اشرار این را فهمیدهاند.
این هم از میراثهای جنگ عراق است و اگر حالت و برخورد ایرانیها بتواند از شک و شبهه جانشین آقای تونی بلر نسبت به این واقعیت کم کند، میشود گفت که دوران سختی که سرناوی ترنی و ۱۴ همکارش گذارندهاند بیهوده و بینتیجه نبودهاست.
-------------------------
*منبع: روزنامه ایندیپندنت، ۳۰ مارس ۲۰۰۷
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
نظرهای خوانندگان
پدرجان،
-- زوربای یونانی ، Apr 3, 20071- اقدام آمريکا و انگليس درخصوص حذف رژيم "ملا عمر" در افغانستان و "صدام" در عراق، بيش از آنکه مبتنی بر اهداف بشردوستانة آنها باشد، براساس استراتژی تامين منافع آنان صورت گرفته است.
2- در يک مقطع خاص تاريخی، منافع دولتهای فوق الذکر با منافع ملت های منطقه در برچيدن حکومت های توتاليتر و بنيادگرا، همسو گشته است.
3- بديهی است هريک از ملت ها به تناسب ظرفيت و شعور خود از فرصت به وجود آمده جهت برگزاری انتخابات آزاد، تشکيل پارلمان و بر روی کار آمدن دولت ملی، بهره خواهند برد.
4- نفی اين فرصت، صرفاً بواسطي تامين آن توسط آمريکا و انگليس تنها توجيهات "دائیجان ناپلئونی" را برمی تابد و نشانة فقدان ديد سياسی است.
5- مختصات سياسی کشورهای غربی و نيز لحظا نمودن درگيری آمريکا، انکليس و حتی ناتو در عراق و افغانستان، دليل قانع کننده ای جهت عدم حملة نظامی و يا فقدان قدرت نظامی کشورهای فوق الذکر در برخورد با ايران نيست.
6- جمهوری اسلامی ايران طی بيست و هشت سال گذشته در شکننده ترين نقطة حيات خود بسر می برد.
7- عملياتی که طی 4 سال گذشته بيش از 475 ميليارد دلار برای آمريکا هزينه در بر داشته، بطور حتم اهداف بزرگی را نشانه گرفته است.
اگر كوروش هم الان زنده بود از كشور دفاع ميكرد
-- lمصطفي ، Apr 3, 2007شما كه مثلا ايراني هستيد اينطوري ميگيد واي به حال اونايي كه دشمن هستن
كي تا حالا ايرانيها تونستن تو GPS دست ببرن و محل قايقها تو GPS عوض كنن من موندم اگه تونستن اين كار رو بكنن حتما بايد بهشون تبريك گفت.
عجب متن جالبی مرسی که ترجمه اش کردین ، از اینکه اونا هم ضد خودشون می گن هم ضد بقیه و اینو انقدر صریح می گن خوشم می یاد ! امیدوارم حرفی که ایشون زده درست باشه !
-- غزل ، Apr 4, 2007راستش و بخواهید ما ایرانی ها چنان تو سری خور پرورش یافته ایم که زیر لب هم ، اون هم مخفیانه و پشت به دیوار نمی توانیم نظر بدیم . همه ما که دانش آموز بودیم و یا هستیم این را خوب تجربه کرده ایم . از ترس دوستان و معلم و مدیر و معاون و مسئول پرورشی و بابای مدرسه و در خانوده از ترس چشم غره های پدر و قربون و صدقه های انسان فریب و به چاله انداز و تهدید گر مادر و ضرب شست های عموجون و ناله و نفرین های مادر بزرگ و عصای پدر بزرگ و چوب و چماق های بزرگان معزز با نام ها و عناوین مختلف و با تهدید و تطمیع و تزلیل ( ......
-- وبلاگ طلوع دوباره ، Apr 22, 2007ادامه را از وبلاگ طلوع دوباره بخوانید
http://hamedbahramy.blogfa.com/
کوروش تنها ماند چون مابه اون خیانت کردیم واسلام رو به دین چند هزار ساله خودمون ترجیه دادیم و دیگه ایران ایران نشد
-- بدون نام ، Jun 8, 2007