تاریخ انتشار: ۲۴ اسفند ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

مسأله آمریکا و ایران نیازمند میانجی‌گری است

نوشته: بهنام طائبی و شروین نکوئی
ترجمه: مانی پارسا

در ماه اوت سال ۲۰۰۵، ایران باعث شگفتی دوست و دشمن شد؛ در آن ماه بود که همراه با هاشمی رفسنجانی، رییس جمهوری پیشین ایران، کاندیدایی ناشناس نیز به دور دوم انتخابات ریاست جمهوری راه یافت. چیزی که، در اصل، کوششی حیله‌گرانه برای از میدان به در کردن هاشمی رفسنجانی به نظر می‌رسید، منجر به پیروزی محمود احمدی‌نژاد در انتخابات شد.

در حالی‌که چشم دنیا تنها به لحن تند احمدی‌نژاد علیه «شیطان بزرگ و شیطان کوچک» (آمریکا و اسراییل) دوخته شده بود، این نامزد ریاست جمهوری، در داخل کشور،به مردم قول فقرزدایی و ایجاد اشتغال برای جوانان را می‌داد: تنها چیزی که لازم بود ایرانی به رفاه اقتصادی برسد یک رأی به احمدی‌نژاد بود و بس. و بدین طریق، شد آنچه شد.

اما اعتماد به این رییس جمهوری، به طوری روزافزون، رو به کاهش است. تورم، چیزی بین ۱۲ تا ۲۰ درصد نوسان دارد و قول‌های انتخاباتی رئیس جمهور را، با رشد اقتصادی حدود ۵ درصد، می‌توان باد هوا دانست.

احمدی‌نژاد، از روز نخست، در پی رویارویی با غرب و به‌ویژه آمریکا بوده است. همین امر، متأسفانه آب به آسیاب او ریخته و کار سیاسی را برای او آسان‌تر کرده‌است: وقتی که آمریکا مثل گرگ گرسنه دم در ایستاده، دیگر چه جای سؤال کردن در مورد مسائل اقتصادی است؟

البته احمدی‌نژاد به‌خاطر این واقعیت که ایران از نظر سیاسی رو به قهقرا نهاده با سرزنش‌هایی روبرو شده است. رفسنجانی، یعنی کسی که همگان به قدرت و نفوذ او در داخل و خارج ایران اذعان دارند، اخیراً به کرات خواهان در پیش گرفتن یک «راه حل معقول» و «جلوگیری از تحریک» در زمینه پرونده هسته‌ای شده‌است.

افزایش تحریم‌ها، آن‌گونه که هفته پیش پنج عضو دائم شورای امنیت به اضافه آلمان تصمیم گرفتند، این امکان را در خود دارد که به جنگ‌افروزی منتهی شود. اما قشر سیاسی در ایران را نمی‌توان به عنوان سیاهی‌لشکری به حساب آورد که همگی پشت سر احمدی‌نژاد صف کشیده‌اند. این تصویری‌ست که هواداران برخورد سختگیرانه می‌خواهند به دیگران بقبولانند. حضور علی لاریجانی، مذاکره‌کننده ارشد ایران در کنفرانس امنیتی اوایل ماه فوریه در مونیخ، و صحبت‌های سنجیده او نشان‌دهنده چنددستگی در سیاست ایران است.

اتحادیه اروپا همواره آمادگی داشته است تا گفت‌وگو را بر اِعمال فشار ترجیح دهد. تشکیل چهارمین کابینه بالکِن‌اِنده در هلند فرصت‌های تازه‌ای را به‌دست می‌دهد. این‌که در تعهدنامه ائتلافی احزاب تشکیل‌دهنده حکومت جدید هلند تصمیم بر این شده است که هیچ‌گونه تحقیقات پارلمانی در مورد روند آغاز حمله به عراق صورت نگیرد، به این معنی نیست که ما باید دچار همان اشتباهات در مورد بحران ایران بشویم. وزیر جدید امور خارجه هلند، آقای فِرهاخِن، در آغاز دوره کاری خود با این پرسش روبروست: آیا او به تشدید بحران در خاور میانه کمک خواهد کرد، یا آن‌که قادر خواهد بود از وجهه سابق هلند، به‌عنوان یک میانجی بین‌المللی، اعاده حیثیت کند؟

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)