تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

توافق هسته‌ای با کره شمالی: زمينه‌ها و پيامدها

سعید شروینی
sherwini@hotmail.com

توافقی که روز سه‌شنبه (۱۳ فوريه) در مذاکرات شش‌ جانبه بر سر حل مسئله اتمی کره شمالی به دست آمد از جنبه های گوناگون پرسش برانگیز بوده است. يک پرسش مربوط به مضمون و محتوای توافق است. پرسش ديگر به دلايل چرخش در مواضع ايالات متحده در راستای حصول اين توافق برمی‌گردد. اين که توافق يادشده چه تاثيری بر سير و آينده مذاکرات بر سر مسئله هسته‌ای ايران دارد هم پرسش کم اهميتی نيست.

کش و قوس‌های يک پرونده

مذاکرات شش‌جانبه که از سال ۲۰۰۳ با شرکت کره شمالی ، آمريکا ، کره جنوبی ،‌ چين ، ژاپن و روسيه جريان داشته ، يافتن راه‌حلی برای پايان بخشيدن به بحران اتمی در شبه‌جزيره کره را دنبال می‌کرده است. بحران يادشده پیشینه ای تقريبا ۲۰ ساله دارد. پس از سقوط شوروی و پايان جنگ‌ سرد، کره شمالی به عنوانی يکی از آخرين رژيم‌های استالينيستی دنيا، موجوديت خود را بيش از پيش از جانب آمريکا و ساير برندگان جنگ سرد در خطر می‌ديد و به لحاظ وضعيت اقتصادی ، تهيه ارز خارجی ، تامين انرژی و مقابله با سرما و گرسنگی در موقعيت بسيار سختی قرار گرفته بود. به اين ترتيب کره شمالی مترصد آن شد که با تبليغات و اقدامات پيرامون تشديد برنامه هسته‌ای خويش هم تلاش برای تقويت بنيه دفاعی‌اش را به رخ آمريکا بکشد و هم از اين رويکرد دستمايه‌ای برای يک "معامله بزرگ" با واشنگتن بسازد،‌ به اين ترتيب که، توقف فعاليت‌های اتمی خود را به کسب امتيازهای عمده‌ای در زمينه‌های امنيتی، اقتصادی و انرژيايی از آمريکا بدل کند.

در راستای اين استراتژی، کره شمالی در حالی که سال ۱۹۹۲ به پيمان منع گسترش سلاح‌های اتمی پيوسته بود فعاليت هسته‌ای در نيروگاه گرانيتی خود در "يونگبيون" را شدت بخشيد. آمريکا به عنوان متحد کره جنوبی که از زمان پايان جنگ در شبه جزيره کره چند ده هزار نيرو در اين کشور مستقر کرده است،‌ فعاليت اتمی کره شمالی را با نگرانی و وسواس دنبال می‌کرد و در پی يافتن راه‌حلی برای بازداشتن پيونگ يانگ از اين گونه فعاليت‌ها بود. تلاش‌های بوش پدر در اين راستا با خروج وی از کاخ سفيد ناتمام ماند و جانشين او، يعنی بيل کلينتون در ابتدا پرداختن به مسئله کره شمالی را جزو الويت‌های خود قرار نداد. اين بی اعتنايی و نيز تداوم وضعيت بد اقتصادی و انرژيايی کره شمالی و نيز نگرانی از اين که آمريکا با پايان جنگ سرد، حل قطعی وضعيت تعليقی در شبه جزيره کره را با تضعيف يا ساقط کردن رژيم کره شمالی ممکن بداند رهبری اين کشور را به سوی تشديد بحران اتمی سوق داد.

توافقی که کارتر بانی‌اش شد

در همين راستا، کره‌ی شمالی برای جلب توجه دولت کلينتون، درست شش هفته پس از شروع کار آن،‌ بازرسان آژانس بين‌المللی انرژی اتمی را به جاسوسی برای آمريکا متهم نمود و اعلام کرد که از پيمان منع تکثير سلاح‌های هسته‌يی خارج می‌شود. به اين ترتيب،‌. پيونگ يانگ بحرانی به راه انداخت که ۱۸ ماه به طول انجاميد. به ويژه زمانی که کره‌ی شمالی در ماه مه ۱۹۹۴ هشت هزار ميله سوخت از راکتوری که پلوتونيوم کافی برای ساخت پنج يا شش بمب اتمی داشت، بيرون آورد، اين بحران به اوج خود رسيد. در اواخر ژوئن ۱۹۹۴ چيزی نمانده بود که کلينتون وارد جنگ شود. اما جيمی کارتر، رييس جمهور پیشین آمريکا وارد ميدان شد و با سفر به پيونگ يانگ به طور مستقيم با رهبر کره‌ی شمالی وارد مذاکره شد. حاصل اين مذاکره پيمانی شد که مجتمع يونگبيون را به طور کامل تعطيل می‌کرد. پس از اين، دولت کلينتون دست به تلاشی زد تا موافقت نامه‌ی کامل و دقيقی را از طريق مذاکره با پيونگ يانگ شکل دهد و به وسيله‌ی آن کمک‌های اقتصادی و ساير کمک‌ها را موکول و مشروط به تعهدات کره‌ی شمالی و متوقف کردن برنامه‌های اتمی و موشکی خود نمايد.

سرانجام در تابستان ١٩٩٤ قراردادی با کره شمالی به امضاء رسيد که در مقابل انصراف پيونگ يانگ از تکميل تاسيسات اتمی يانگ بيونگ، آمريکا و کشورهای غربی متعهد شدند که کره شمالی را در ساختن دو نيروگاه اتمی که با آب سبک کار می کنند ياری دهند و تا سال ٢٠٠٣ که اين دو نيروگاه آماده بهره برداری می شوند کره شمالی را به لحاظ سوخت سالانه با ٥٠٠ هزار تن نفت و ذغال سنگ مجانی تامين کنند. قرارداد سال ۱۹۹۴ يک متمم مخفی هم داشت که در آن،‌ بنا به گفته " روبرت گالوچی" ، نماينده اصلی آمريکا در مذاکرت يادشده، ايالات متحده يک " تضمين امنيتی منفی" به کره شمالی می دهد ، به اين معنا که در درگيری احتمالی با اين کشور آمريکا از واردآوردن ضربت اتمی اول صرفنظر خواهد کرد. در بخش ديگری از اين متمم، هر دوکشور متعهد می شوند که شبه جزيره کره را به منطقه ای عاری از سلاح ها اتمی تبديل کنند که يکی از گام ها اساسی در اين راستا اقدام آمريکا به خروج سلاح های اتمی خود از کره جنوبی است.

بوش ورق را برگرداند

تا راه يافتن جرج دبليو بوش به کاخ سفيد در سال ۲۰۰۱ قرارداد سال ۱۹۹۴ کج‌دار و مريز در دست اجرا بود، ولی در تحقق کامل آن هيچ کدام از طرفين به طور کامل به قول و قرارها پايبند نماندند. به ويژه، کره شمالی کماکان از امتيازات اقتصادی و انرژيايی که در قراداد ذکر شده بود خود را به طور کامل بهره‌مند نمی‌ديد و در رفع بحران‌های درونی خود با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم می‌کرد.

علاوه بر اين،‌ به قدرت رسيدن جرج واکر بوش در آمريکا و موضع سرسختانه ای که دولت وی در قبال کره شمالی اتخاذ کرد در پيونگ يانگ اين ترديد و نگرانی را دامن زد که آمريکا به کل قرارداد ١٩٩٤ و از جمله متمم آن پايبند نخواهد ماند. اعمال فشار بر سئول (کره جنوبی) برای متوقف کردن سياست تنش زدايی اش با پيونگ يانگ ، نام بردن از کره شمالی به عنوان جزيی از "محور شرارت" ، اعلام استراتژی اتمی آمريکا در ماه مارس ۲۰۰۲ که در آن از احتمال کاربرد سلاح اتمی عليه کشورهای "شرور" و فاقد اين نوع سلاح و از جمله کره شمالی ياد می شود و سرانجام استراتژی امنيتی جديد آمريکا که متن آن در سپتامبر ۲۰۰۲ انتشار يافت و ناظر بر انجام جنگهای پيشگيرانه عليه کشورهای تلاش‌ورز در راه دستيابی به سلاح های اتمی است همه و همه رهبری کره شمالی را در احساسی از تهديد و خطر قرار دادند. اين ها و مشکلات شديدی که گريبانگير اقتصاد کره شمالی شده بود رهبری اين کشور را به صرافت انداختند که با استفاده از امتيازات منطقه ای و مشغوليات آمريکا در مورد عراق به سياست اعراب و اعمال فشار روی آورد، سياستی که در متن آن احساس ضعف و بی پناهی هم قابل رويت بود.

موشک، بمب اتمی و عرض اندام

در همين راستا،‌ در مقطع زمانی ميان سال ۲۰۰۲، ۲۰۰۳ کره شمالی رسما از آغاز فعاليت‌های مجدد نيروگاه "يونگ بيونگ" خبر داد، بازرسان آژانس بين‌المللی انرژی اتمی را از کشور اخراج نمود و اعلام کرد که از پيمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای خارج شده است. اندکی پس از آغاز جنگ آمريکا با عراق در سال ۲۰۰۳ نيز، رهبری کره شمالی با صدور بيانيه‌ای اعلام کردکه برای ممانعت از دچارشدن به سرنوشتی مشابه سرنوشت عراق جز تسليح خود به قدرت نظامی‌لازم ، سلاح اتمی، چاره ديگری ندارد.

با تلاش چين و کره جنوبی که تشديد منازعه ميان آمريکا و کره شمالی را به سود خود نمی‌ديدند مذاکراتی از سال ۲۰۰۳ آغاز شد که علاوه بر ۴ کشور يادشده روسيه و ژاپن نيز در آن شرکت داشتند و از همان ابتدا به مذاکرات ۶ جانبه مشهور شد. اين مذاکرات در سپتامبر سال ۲۰۰۵ به حصول توافق انجاميد، اما اندکی بعد به سبب تفسير متفاوت طرفين از متن توافق و نيز در نتيجه اتهامات جديدی که واشنگتن عليه پيونگ‌يانگ مطرح کرد پيش از آن که به اجرا درآيد با شکست روبرو شد.

با آزمايش بزرگ موشکی کره شمالی در تابستان سال گذشته مناقشه ميان اين کشور با ‌آمريکا و همچنين ژاپن که آسمانش ميدانگاه اين آزمايش‌ها شده بود رو به تشديد رفت و صدور قطعنامه‌ای را در شورای امنيت به دنبال داشت که محکوميت اقدام کره شمالی و دعوت از آن به بازگشت به پشت ميز مذاکره از جمله مضامين آن بود . پيونگ يانگ اما اين قطعنامه که با رای مثبت همه اعضای اين شورا تصويب شده بود را نپذيرفت و سه ماه بعد ،‌يعنی در اکتبر ۲۰۰۶ نخستین آزمايش اتمی خود را نيز انجام داد و به اين ترتيب وارد باشگاه کشورهای دارنده سلاح هسته‌ای شد. اين اقدام نيز به تصويب قطعنامه‌ای در شورای امنيت انجاميد که شماری از تحريم‌ها عليه کره‌ شمالی در آن منظور شده است.

به رغم همه اين مناقشات و تحريم‌ و تهديدها، تلاش دوباره چين طرفين را از دسامبر سال گذشته به پشت ميز مذاکره بازگرداند و متعاقب آن گفتگوهای مستقيمی در برلين ميان نمايندگان آمريکا و کره شمالی برگزار شد و به اين ترتيب اميد به حصول توافق در مذاکرات شش جانبه قوت بيشتری گرفت. اين مذاکرات که دور آخرش روز ۸ ماه جاری (فوريه ۲۰۰۷) آغاز شد سرانجام دوشنبه اين هفته به حصول توافقی راه برد که بر خلاف دفعات قبل ناظر بر رفع يک‌ باره و همه جانبه مسائل فی‌مابين نيست و يک طرح چند مرحله‌ای را برای حل نکات گرهی در مناسبات فی‌مابين پيش می‌نهد.

توافق جديد و کاستی‌هايش
بر اساس توافق يادشده به کره شمالی قول داده شده که با گام‌گذاشتن در جهت خاموش کردن نيروگاه هسته‌ای يونگ بيونگ بلافاصله از آمريکا، چين،‌ کره جنوبی و روسيه ۵۰ هزار تن نفت دريافت کند. ظرف دو ماه تعطيل تاسيسات يادشده بايد تکميل شود و بازرسان سازمان انرژی اتمی با بازگشت خود به کره شمالی امکان بيابند که در اين زمينه راست‌آزمايی کنند.

با توقف فعاليت تاسيسات يونگ‌بيونگ و ساير تاسيسات مشابه ۹۵۰ هزار تن نفت ديگر و نيز يک ميليون کيلووات برق به کره شمالی ارسال خواهد شد و آمريکا به تدريج در جهت رفع تحريم‌های مالی و اقتصادی کره شمالی و نيز حذف نام اين کشور از فهرست کشورهای حامی تروريسم گام برخواهد داشت.

با تعطيل و از کار افتادن قطعی همه تاسيسات هسته‌ای و بازفرآوری اتمی کره‌شمالی و با غير اتمی‌شدن کامل اين کشور ، کره جنوبی تا ۱۰ سال، سالانه ۲۰۰۰ مگاوات برق به ارزش ۸ ميليارد و ۵۵ ميليون دلار در اختيار برادران شمالی خود قرار خواهد داد.

ايجاد ۵ گروه کاری مشترک در زمينه کمک‌های اقتصادی، عادی سازی مناسبات فی‌مابين، تبديل قرارداد ‌آتش بس در شبه کره به يک قرارداد صلح پايدار و ... از ديگر اجزای توافق روز دوشنبه است.

توافق گروه شش‌ جانبه، در مورد ۶۰ روز اول اجرا برخی تضمين‌ها را شامل می‌شود،‌ به اين معنا که ارسال انرژی و کمک‌های قول داده شده به کره شمالی به شرط پايبندی اين کشور به مفاد موافقت‌نامه تداوم خواهد يافت. ورای اين تضمين اما، مواففت‌نامه حاوی ابهامات و ناروشنی‌های بسياری است که جا را برای تفسيرهای متفاوت از آن باز‌می‌گذارد. برای مثال کره شمالی از موافقت‌نامه،‌ تعطيل موقت تاسيسات خود را مستفاد می‌کند و نه اسقاط و قراضه‌سازی اجزای آنها را . به علاوه در موافقت‌نامه هيچ سخنی از تحويل بمب‌‌های اتمی و يا مواد قابل استفاده موجود در تهيه سلاح نيست. رفع اين ظن و ترديد بين‌المللی که کره شمالی با کمک عبدالقدير خان،‌ علاوه بر تاسيسات توليد و بازفرآوری پولوتونيوم،‌ از امکان غنی‌ سازی اورانيوم هم برخوردار شده است کمتر سطری از موافقت‌نامه را به خود اختصاص می‌دهد. علاوه بر همه اين‌ها،‌ با توجه به نپيوستن کره شمالی به پيمان متمم ان پی اتی روشن نيست که گسترهء اختيار بازرسان سازمان بين‌المللی انرژی اتمی تا کجاست و آيا اصرار پيونگ‌يانگ بر موافقتش با هر مورد از بارزسی‌ها گاه و بی‌گاه چالش‌های جدی در سر راه اجرای موافقت‌نامه ايجاد نخواهد کرد؟

در کنار همه اين کاستی‌ها،‌ اين ابهام نيز همچنان باقی است که کره شمالی تا کی و تا چه حد به اين موافقت‌نامه پايبند خواهد ماند و آيا تفسيرهای مختلف واشنگتن و پيونگ‌يانگ در مراحل مختلف، اجرای آن را به دست‌انداز و احتمال شکست نخواهد کشاند؟

حصول توافق نتيجه يک چرخش

واقعيت اين است که متن موافقت‌نامه دوشنبه خلاف همه شعارها و سخت‌گيری‌هايی است که دولت بوش ظرف چند سال اخير در مورد نوع برخورد با کره شمالی تبليغ و اجرا کرده است. اين موافقت‌نامه کم و بيش رونوشت قرارداد سال ۱۹۹۴ است و با مفاد متنی که سال ۲۰۰۲ کالين پاول، وزير خارجه وقت آمريکا در آستانه
توافق با کره شمالی بر سر آن بود هم،‌ تفاوت چندانی ندارد. در آن زمان تلاش پاول در نتيجه مخالفت نومحافظه‌کاران که هنوز قدرت قابل اعتنايی در کاخ سفيد داشتند با شکست روبرو شد.

دولت بوش در سال‌های اخير دائما تکرار کرده بود که هرگونه امتياز در زمينه‌های مختلف به کره شمالی تنها در صورتی امکان‌پذير است که اين کشور ابتدا همه برنامه هسته‌ای خود را به حال تعطيل و تعويق درآورد. موافقت‌نامه کنونی اما علاوه بر اشکالات يادشده، در اين زمينه نيز نشانه‌ای از عقب‌نشينی بارز واشنگتن است و بر اقدامات موازی و گام به گام از سوی طرفين تاکيد دارد.

دليل اين عقب‌نشينی و چرخش گشاده‌دستانه در سياست واشنگتن نسبت به کره شمالی را از يک سو می‌توان به دست به دست‌شدن قدرت در کنگره پس از انتخابات نوامبر سال گذشته و اکثريت‌يافتن دموکرات‌ها در آن مربوط دانست. اين تحول به ضعف بيشتر نومحافظه‌کاران در دستگاه رهبری آمريکا منجر شد و بوش را برای حصول توافق با پيونگ‌يانگ زير فشار بيشتری قرار داد. به علاوه کارنامه منفی دولت بوش در عرصه سياست خارجی و نيز يافتن وقت و امکان مانور بيشتر در پرداختن به بحران عراق و مسئله هسته‌ای ايران از ديگر انگيزه‌های کاخ سفيد در پايان‌دادن نسبی به مشکل هسته‌ای در شبه‌ جزيره کره بوده است.

ارزيابی ايران چه خواهد بود؟

اين نظر نيز عناصری از واقعيت را در خود دارد که سياست‌های دولت بوش در طول ۶ سال گذشته نه تنها کره شمالی را به تمکين در زمينه رهاکردن برنامه‌ هسته‌ای اش وانداشت، بلکه عملا محمل و دستاويز بهتری جهت گام‌نهادن اين کشور در راه دستيابی به بمب اتمی فراهم آورد. کم نيستند نمايندگان و سناتورهايی در کنگره که به جرج بوش خرده می گيرند که اگر توافق کنونی را ۴ سال پيش با کره شمالی امضاء کرده بود از رفتن اين کشور به راه دستيابی به بمب اتمی جلو می‌گرفت. بر بستر اين انتقادات، نومحافظه‌کارانی مانند جان بولتون، نماينده سابق آمريکا در سازمان ملل تا آنجا پيش می‌روند که توافق روز دوشنبه را مرعوب‌شدن دولت بوش در برابر بمب کره شمالی و نوعی باج‌دادن به رهبری اين کشور " ياغی" ارزيابی می‌کنند. به باور اين‌ها،‌ توافق يادشده حاوی پيام بدی به ايران است و رهبران آن کشور را برای تداوم سرسختی در مواضع کنونی‌اشان راغب‌تر می‌کند،‌ با اين اميد که واشنگتن بسان کره شمالی،‌ سرانجام در برابر آنها هم کوتاه بيايد.

مقامات دولت بوش،‌ از جمله خانم رايس،‌ نظر متفاوتی ارائه کرده‌اند و توافق با کره شمالی را نشانه‌ای از آن دانسته‌اند که "جامعه جهانی می تواند در برابر گسترش سلاح های هسته ای محکم و مقاوم بايستد."

مباحثات ، مذاکرات و اقدامات احتمالی در هفته‌ها و ماه‌های آينده بر سر برنامه هسته‌ای ايران بيشتر روشن خواهد کرد که توافق با کره شمالی تا چه حد و در چه کدام سو بر مواضع واشنگتن و تهران تاثير گذاشته است.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)