تاریخ انتشار: ۹ بهمن ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

تصويری از شيعيان تندرو ايران در نيويورک تايمز

امید معماریان

تنها یک هفته پس از آنکه جورج بوش رییس جمهوری آمریکا در سخنرانی سالانه اش شیعیان تندروی ایرانی را درکنار گروه رادیکال القاعده گذاشت و هر دو را به دامن زدن به ناآرامی ها متهم کرد، امروز، یکشنبه "نیویورک تایمز" در گزارشی ازتهران، به ارائه تصویر دقیق تری از بخش ایرانی ماجرا پرداخت. این گزارش که توسط لورا سکور نوشته شده، از قدم زدن دربازارمهستان، معیادگاه بسیجیان و افراد مذهبی تا دفتر محسن غرويان شاگرد آیت الله مصباح یزدی درقم را دربرمی گیرد.

"لورا سکور"، یکی از دبیرهای بخش مقاله روزنامه نیویورک تایمز، پیش ازاین گزارش بلندی از ایران با نام "فراری" در هفته نامه معتبر نیویورکر به چاپ رسانده بود. او در سفر چند هفته ای خود به تهران در ایام انتخابات سال 1384 به تهران رفت تا تحولات جامعه ایرانی را از نزدیک ببیند. ماه دسامبر گذشته او بار دیگر راهی تهران شد تا این بار با نزدیک شدن به حامیان احمدی نژاد تصویر دقیق تری ازآنچه امروز" تندروهای ایرانی" نامیده می شوند ارائه کند.

تصوير آيت اللهی که فرمان قتل می دهد

تصویری که ازشیعیان رادیکال ارائه می شود، با تصویری که رسانه های غربی ارائه می کنند درتطابق کامل است. نویسنده درمقاله خود به سخنانی ازمصباح یزدی درسال 2000 اشاره می کند که گفته بود اگر کسی گفت که تفسیرجدید ازاسلام دارد بر دهان او بکوبید: "دوسال بعد ازآن او گفت که پیامبران خدا به پلورالیسم اعتقاد نداشتند. آنها اعتقاد داشتند که تنها یک عقیده حق است. در چهارم سپتامبر 1999 همو گفته بود که کشتن منافق به حکم دادگاه نیازندارد، چرا که این وظیفه ای است که از سوی شریعت به عهده همه مسلمین است."

چنین نقل قولی برای مخاطب غربی که هرروزه پيامهای مشابهی از ناحيه گروههايی همچون القاعده می شنود حاوی پیام های متعددی است.

زمان انتشار این مقاله که مصادف با ایام عاشورا وتاسوعاست نیز همزمانی بامعنايی را تداعی می کند. عاشورا مروج فرهنگ شهادت است. شهادت بر اساس نظر مسلمانان کلید درهای بهشت رابرای شهدا به ارمغان می آورد والبته درغرب با بمب گذاری انتحاری وانتفاضه والبته مردانی که روی میدان مین می روند و نارنجک به خود می بندند هم-معنی است.

بدین ترتیب تصویری که ازحکومت فعلی ایران وگردانندگان آن ساخته می شود، با تصاویری که مردم آمریکا، ازحزب الله لبنان وحماس درفلسطین وگروه های رادیکال شیعی مانندمقتدی صدر درعراق دارند، گره می خورد.

"اسلام حکومت خداست نه مردم"

نویسنده نیویورک تایمز با توضیحی درمورد شهرت سخنرانی های آیت الله مصباح یزدی به خاطراظهاراتش درمخالفت با حاکمیت مردم، آزادی بیان و حقوق زنان به این نکته اشاره می کند که وی از اعدام وشلاق زنی درملاء عام به عنوان اصول اولیه اسلام یاد می کند.

با چنین توصیفی ازاین آیت الله، به عنوان کسی که شیعه رادیکال رابه لحاظ ایدئولوژیک تغذیه می کند، نویسنده اشغال چندین پست مهم دولتی دردولت احمدی نژاد توسط حلقه مصباح را نیز درلابه لای مطالب خود می آورد تا ساختن حلقه های یک دولت شیعی رادیکال کامل شود. حلقه ای که قطعه قطعه آن را جملات مصباح یزدی تکمیل می کند.

لورا سکور سپس از وضعیت هواداران "حکومت خدا" در زمان خاتمی می گوید: "قبل از به قدرت رسيدن احمدی نژاد آنها به حاشیه رانده شده بودند، تا جایی که به تلخی از تلاش های اصلاح طلبان وخاتمی برای ارتقاء بخشیدن برنامه هایشان ازطریق بخش انتخابی حکومت شکایت می کردند. از نظر شاگردان مدرسه حقانی، چنین کاری به چالش کشیدن دکترین ولایت فقیه براساس حاکمیت ولی فقیه بود." او سپس به سخنی ازآیت الله مصباح اشاره می کند که می گوید: "اسلام حکومت خداست، نه حکومت مردم."

درواقع درحالی که سیاست ها وسخنرانی های احمدی نژاد طی ماه های گذشته محوربسیاری از تحلیل ها وتصمیم گیری ها علیه ایران بوده است، سکور می کوشد آبشخورعقیدتی دولت محافظه کار درتهران را به مخاطب غربی نمایش دهد. تصویری که بدین ترتیب از احمدی نژاد ویارانش ساخته می شود، عمیقا تصویری است که درغرب انتظار می رود: مردی دشمن دموکراسی!

"آزادی برای اعتقاد به امور غيرمعقول معنی ندارد"

نویسنده نیویورک تایمز، به همین منظور است که راهی قم می شود تا به دیدار یکی ازشاگردان استاد مصباح برود و به گفته های استاد مصباح توسط شاگردش عینیت ببخشد وآن را برای خواننده اش ملموس کند. محسن غرویان، شاگرد مصباح با مطبوعات میانه خوبی دارد.


"غرویان که درموسسه آیت الله خمینی قم به تدریس فلسفه مشغول است، روحانی 54 ساله تنومندی است که ریشی متمایل به رنگ قرمز دارد. او که کاندیدای مجلس خبرگان بوده ، انتظار نداشت که پیروز بشود ونشد. وقتی صحبت به سیاست می رسد، او طفره می رود وبه صورت پیش پا افتاده ای صحبت می کند: دموکراسی، دردرون مرزهای اسلام قابل قبول است، وحقوق بشر دردرون اسلام است اما چنین حقوقی شامل آزادی عبادت یا آزادی اعتقاد به چیزهایی که غیرمعقول وناصحیح هستند نمی شود."

به اعتقاد نويسنده مثال های غرویان مبتنی برداشت های نادرستی ازاعتقادات نیچه وماکیاولی بودند: "او شوکه شد وقتی که من به وجود زندانیان سیاسی درکشور اشاره کردم وازمن خواست مثالی بزنم. من هم اکبرگنجی روزنامه نگاری که شش سال را درزندان سپری کرد مثال زدم. غرویان پرسید؟ آیا شما مانیفست اکبرگنجی را خوانده اید؟ او کل نظام را زیرسوال برده است. آزادی بیان شامل آزادی نقض آرامش جامعه نمی شود. آیا شما درکشورتان زندانی ندارید؟"

مصباح و آيت الله خمینی

نویسنده نیویورک تایمز، به سراغ دانشگاهیان نیزمی رود. در مصاحبه ای که او با دکتر صادق زیبا کلام استاد دانشگاه تهران می کند، وی درخصوص برداشت های آیت الله خمینی ومصباح ازدکترین ولایت فقیه می گوید: "قرائت آیت الله مصباح ازولایت فقیه به عنوان نسخه رادیکالی از طرح اولیه آیت الله خمینی به شمار می رود. اماوقتی من به سخنرانی های آیت الله خمینی در سال 1970 درشهر نجف نگاه کردم که درآن به ترسیم تئوری ولایت فقیه می پردازد، آن را بسیار شبیه به نسخه آیت الله مصباح یزدی دیدم. درهمان زمان هم آیت الله خمینی سروکار اندکی با حاکمیت مردم داشت."

احمدی نژاد، "مردی ساده و ناآزموده"

گزارش سکور در گفتگوی او با جوانی که دوآتشه اصول گراست ودرانتخابات ریاست جمهوری به احمدی نژاد و درخبرگان رهبری به مصباح یزدی رای داده تکمیل می شود. امید ملکیان جوانی بیست وهشت ساله درحالی که دربازار مهستان، قدم می زند با صراحت درمورد اینکه ازرای خود به رییس جمهوری خوشحال است یا نه، سخن می گوید: "بعضی وقتها که خودم وفکرکردنم راتجزیه وتحلیل می کنم، ]می بینم[ ما اشتباه کردیم." او درحالی که به فکر فرورفته است می گوید: "احمدی نژاد با مردم خیلی دوستانه ومردمی است، اما بعضی اوقات که او عقایدش را بیان می کند، به آینده یا نتایج اظهارنظرهایش فکر نمی کند. اومرد ساده وناآزموده ای است."

ملکیان توضیح می دهد که رییس جمهوری در وعده هایش برای بهبود وضعیت اقتصادی بی ملاحظه وبی احتیاط بوده است.

در آخر نویسنده نیویورک تایمز می نویسد: "از هرکسی سوال کردم به سختی توانستم کسی را پیدا کنم که بگوید زندگی اش دردوره احمدی نژاد بهتر شده است."

آیت الله هایی که به پلورالیسم و دموکراسی بهایی نمی دهند وکسانی را که به انتقاد ازآنها می پردازند، نادیده می گیرند ومشروعیتی برای حاکمیت مردم قائل نیستند، بن مایه "شیعیان رادیکالی" است که از ایران بیرون می آید.
______________________________________

Laura Secor: «Whose Iran?», New York Times.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

it seems that Mr. Memarian has just read the first two pages of the article and has just reported those two pages though. cool

-- Sam ، Jan 29, 2007

I think its of much more interest for me, to criticize the rising idea of showin iran's shite ideology as the greatest danger of middle east. I think its a big fault to harmonize such an idea here, instead of debate and disscussion on it. It would be wonderful to creat a two-sided flow of information, not just as being a passive listener!

-- Amir ، Jan 30, 2007

Is this a report or an analysis?

-- Amin ، Feb 1, 2007

taghriban nimi az ean matlab droogh va fara fakani mibashad ba kodam sanad ean sokhanan ra be eashan nesbat midahid.

-- hossein ، Aug 7, 2007

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)