خانه > گوی سیاست > جهان > آیا امریکای جنوبی سرخ خواهد شد؟ | |||
آیا امریکای جنوبی سرخ خواهد شد؟منوچهر هنرمنددر حالیکه ایالات متحده امریکا در باتلاق "جنگ با ترور" دست و پا می زند و نیروی گران نظامی و اقتصادی خود را فرسنگها دور از این قاره در کشورهای دیگر به کار انداخته است، درست در بغل گوش او و در مکانی که همواره "حیاط خلوت" او به حساب می آمده جبهه تازه ای از ائتلاف دولتهای نوپای چپ گرا و ضد امریکائی تشکیل شده است. در این قاره "کوبا" تنها دولتی است که رسما خود را کمونیست می خواند و رهبر سالخورده آن –فیدل کاسترو – کشور را بر اساس اندیشه مارکسسیستی اداره میکند. لیکن نگاهی کوتاه به منش حاکمان جدید و جغرافیای سیاسی این قاره نشان می دهد که روسای نوبرخاسته کشورهای امریکای جنوبی، رفته رفته از "بازار آزاد" دست شسته و با سرعت این قاره سرشار از ثروت را به سوی سوسیالیسم سوق می دهند.
در دهه گذشته "هوگو چاوز فریا" در ونزوئلا و سال ١٩٩٩ به ریاست جمهوری انتخاب شد. پس از او "نستور کیرشنر" آرژانتینی در سال ٢٠٠٠ به کرسی ریاست جمهوری آن کشور تکیه زد. مردم برزیل در سال ٢٠٠٣، "لولا دا سیلوا" را با دادن ٥٣ میلیون رای(٦١درصد جمعیت) به ریاست جمهوری برگزیدند. "تاباره واسکز" در سال ٢٠٠٥ در اوروگوئه انتخاب شد و در سال ٢٠٠٦ "ایوو مورالس" در بولیوی برنده انتخابات بود. "دانیل اورتگا " رهبر جبهه "سن دنیست" که در سال گذشته میلادی برنده انتخابات شده بود، روز ٢١ دیماه با ادای سوگند در "ماناگوا" رسما در صف حاکمان امریکای جنوبی قرار گرفت. به این ترتیب مشاهده می شود که از سال گذشته میلادی تاکنون روند "چپ گرائی" و برخاستن رهبران "پوپولیست" در امریکای جنوبی شتاب فزایندهای یافتهاست. زمامداران نامبرده فوق را می توان در طیف چپ جای داد. لیکن از یاد نباید برد که منش سیاسی آنها یکدست نبوده و در میان آنها شکاف وجود دارد. پاره ای از این رهبران با وجود دارا بودن اندیشه سوسیالیستی و توده ای، راهی میانه را برگزیده و تمایل بیشتری به سوسیالیسم اروپائی تا مارکسسیسم خالص نشان می دهند، در حالی که چند تن دیگر بویژه منتخبین در سال گذشته، راه پر فراز "سوسیالسم ناب" و متمایل به مارکسیسم را در پیش گرفته اند. به غیر از برزیل، آرژانتین، شیلی، اکوادور، اوروگوئه که خطی میانه را انتخاب کرده و کوشش دارند ضمن حفظ روابط حسنه با غرب، از اقتصاد آزاد برای پیاده کردن طرحهای سوسیالیستی بهره برند. ونزوئلا به همراه بولیوی، با "پدرخواندگی" کوبا نوعی "جبهه امتناع" در برابر جهانروائی و گلوبالیزاسیون تشکیل داده و چوب "سوسیالیسم" را لای چرخ "پیمانهای منطقه ای "بازار آزاد" که امریکا درصدد توسعه آن با عقد قراردادهای دو و یا چند جانبه است می گذارند. ونزوئلا در حالیکه ایالات متحده بزرگترین مشتری نفت ونزوئلا بوده و این کشور چهارمین صادرکننده نفت خام به امریکاست، احساسات ضد امریکائی "هوگو چاوز" روز بروز نمایانتر شده و پر رنگتر می شود. وی که چون دیگر رهبران "پوپولیست" در برانگیختن مردم کوچه و بازار صاحب قریحه است، از پنهان کردن احساسات خود ابائی ندارد و سخنرانیهای او که اغلب اوقات بر محور حمله به امپریالیسم امریکا و "گلوبا لیزاسیون" دور می زند آمیخته به هتاکیهائی است که در زبان سیاستمداران و روسای کشورها، رایج و شناخته شده نیست. چاوز سال گذشته از پشت تریبون مجمع عمومی سازمان ملل متحد، جرج بوش را "شیطان" نامید و اظهار داشت رایحه "گوگرد" جهنم، هنوز پس از سخنرانی بوش در فضای سازمان پراکنده است! وی چندی پیش، از طرحهای خود برای ملی کردن بسیاری از موسسات خصوصی سخن گفت و اظهار امیدواری کرد که ونزوئلا را به کشوری "تمام عیار سوسیالیست" تبدیل کند. ونزوئلا با دولت جمهوری اسلامی روابط نزدیکی دارد و محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی در ظرف چهارماه گذشته دوبار از این کشور دیدن کرده و متقابلا چاوز نیز پنج بار به ایران سفر کرده است .
بولیوی وی روز دوشنبه ٤ ژانویه قانون ملی کردن صنعت گاز این کشور را امضا کرد. به موجب این قانون شرکتهای نفتی خارجی ازجمله "توتال" فرانسه، "شل" هلندی و "بریتیش گاز" انگلیسی شش ماه فرصت خواهند داشت که عملیات خود را به شرکتهای بولیویائی واگذار کرده و یا این کشور را ترک کنند. با وجودی که بولیوی پس از ونزوئلا دارای بزرگترین ذخیره گاز در امریکای جنوبی است، یکی از فقیرترین کشورهای این قاره بشمار می رود. مورالس تا پیش از رسیدن به ریاست جمهوری، رهبری سندیکای تولید کنندگان گیاه "کوکا" را که اکثر زارعین آن از سرخپوستان هستند به عهده داشت. دهقانان بولیوی در شمار مهمترین هواداران وی بشمار میروند که در انتخاب او سهم بسزائی داشته اند.
نیکاراگوئه نام نیکاراگوئه و جنبش ساندنیست برای ایرانیان ناآشنا نیست چون در سال ١٩٨۵ و در رویدادی که بعدا به رسوائی "ایران کونترا " مشهور شد. دولت وقت امریکا به رهبری "رونالد ریگان" درآمد حاصل از واسطه گری برای فروش اسلحه اسرائیلی به ایران را که در حال جنگ با عراق بود، به تامین بودجه برای چریکهای مخالف ساندنیستها که به "کونترا" موسوم بودند تخصیص داد. این معامله بعدا فاش شد و دردسرهای زیادی را برای رهبران جمهوری اسلامی و امریکا ایجاد کرد. اورتگا می گوید که می خواهد با "سرمایه داری وحشی" مبارزه کند لیکن تاکید میکند که از دیدگاه های انقلابی پیشین خود فاصله گرفته و سرمایه گذاری خارجی را برای پیشبرد کشور خود ضروری می داند. اورتگا در سال ١٩٩٠پس از شکست در انتخابات از رهبری دولت کناره گرفته بود، لیکن با وجود شرکت در سه دوره دیگر انتخاباتی برگزیده نشده بود. آیا امریکای جنوبی سرخ خواهد شد؟ بايد منتظر ماند و ديد.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|