تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

چرا ايران در برابر حمله به کنسولگری در اربيل سکوت کرد

عباس عبدی

وقتي كه خبر حمله نيروهاي آمريكايي به ساختمان كنسولگري ايران در اربيل و بازداشت كاركنان آنجا و بردن برخي از وسايل و تجهيزات كنسولگري منتشر شد، انتظار چه واكنشي از جانب حكومت ايران مي‌رفت؟

علي‌القاعده و برحسب شعارهايي كه دولت ايران و اجزا و رسانه‌هاي رسمي آن همواره مي‌داده‌اند، انتظار مي‌رفت كه واكنش حكومت ايران بسيار قاطع و حتي تلافي‌جويانه باشد. نگاهي به سخنان مسئولين كشور و مطبوعات و رسانه‌هاي وابسته به آنها، اين انتظار را بديهي و طبيعي مي‌نمود، اما در عمل مواجه با رفتار ديگري شديم. آقاي رييس دولت كه در مورد هر مسأله ريز و درشتي اظهارنظر مي‌كند، با سكوت در اين مورد راهي ينگه دنيا و ديدار از كشورهاي درجه چندم آمريكاي لاتين شده است. گويي كه از نظر وی هيچ اتفاقي نيافتاده.

سخنگوي وزارت خارجه هم كه دعوت به برخورد «مدبرانه» نموده است، كه معناي آن بسيار روشن است. رييس مجلس هم پس از چند روز آن را نشانه شكست آمريكا در عراق دانسته ولي زحمت پاسخ به اين سوال را به خود نداده كه چرا در برابر يك آمريكاي شكست خورده در عراق، تا اين حد منفعل برخورد مي‌كنيد؟ اين كه گفته شود آمريكايي‌ها به علت شكست يا چيز ديگري چنين عملي را مرتكب شده‌اند، گرهي از مشكل نمي‌گشايد، و رافع مسئوليت حكومت ايران در دفاع از افرادش نيست. به علاوه حكومت ايران كه مدعي است ساختمان مذکور محل كنسولگري بوده، حتماً به تبعات اين گزاره هم توجه دارد كه آنجا جزو خاك ايران محسوب مي‌شود، در اين صورت باید توضیح دهد که چرا در پاسخ به حمله عليه خاك ايران تا اين حد منفعل و بي‌تفاوت عمل مي‌كند؟

در اين زمینه كه چرا دولت ايران چنين رفتاري را پيشه نموده، بايد گفت كه دليل اصلي آن تعارض در ميان حرف و عمل آنان است. يك حكومت و سياستمدار عاقل هميشه زباني آرام و مسالمت‌جو را به زباني ستيزه‌جويانه و جنگ‌طلبانه ترجيح مي‌دهد، در مقابل و در مقام عمل، همواره قاطعيت و سرعت عمل در واكنش را پيشه مي‌كند. سياستمداراني كه در هنگام سخن گفتن جنگ‌طلب و ستيزه‌جويانه سخن مي‌گويند اما در مقام عمل عقب‌نشيني مي‌كنند، چيزي جز خسارات براي خود و ملت خويش به ارمغان نمي‌آورند. هنگامي كه داعيه‌هايي فراتر از امكانات خود بر مي‌گزينيم با اولين بادهايي كه مواجه شويم، هزيمت پيدا مي‌كنيم، چه رسد به هنگامي كه طوفان رخ دهد.

اما نتایج این انفعال چیست؟ چنين رفتاري موجب تقويت سياست‌هاي جنگ‌طلبانه بوش مي‌شود، زيرا بيش از هر چيز ديگري بر كارآمدي آن سياست‌ها صحه مي‌گذارد. كاخ‌سفيد اين نحوه رفتار دولت ايران را مستمسك مناسبي براي بكار بردن زبان زور معرفي خواهد كرد، و به مخالفان سياست خود در داخل و خارج ايالات متحده مي‌فهماند كه دولت ايران فقط در برابر اقدام قاطع و نظامي عقب‌نشيني خواهد كرد و گفتگو و صدور قطعنامه، براي رسيدن به مقصود كافي نيست. اين واكنش دولت ايران حتي موجب تشديد فشارهای آمریکا علیه ایران هم خواهد شد و تصميم‌گيران كاخ‌سفيد را بيش از پيش به اين عقيده معتقد خواهد كرد كه براي رسيدن به اهداف خود در ايران مي‌بايد سياست تندتر و مبتني بر زور را پيشه كنند. اگر گروه‌هاي عراقي با اعمال خود در عراق موجب به بن‌بست رسيدن سياست مداخله و اعمال زور آمریکادر كشورهاي ديگر شده‌اند، نحوه واكنش حكومت ايران، اين سياست را از بن‌بست (حداقل در كوتاه‌مدت) خارج مي‌كند.

سكوت در برابر اقدامات آمريكا مشكلي را از حكومت ايران حل نمي‌كند، حتي اگر اين سكوت را با بسته‌بندي "سياست مدبرانه" عرضه دارند، زيرا اين سكوت و انفعال علامت دادن به بوش براي اعمال فشارهاي بيشتر است، البته حكومت ايران توان واكنش نشان دادن هم ندارد، و هر دو راه به ضرر آن است، و اينجاست كه حكومت ايران به ناچار مي‌بايست به بازنگري در مباني سياست داخلي و خارجي خود بپردازد. با ادامه اين سياست، و از بد حادثه اين تنها ما هستيم كه در تمام جهان، به جنگ‌طلب‌هاي آمريكا جايزه مي‌دهيم.این جمله پوپر را نباید فراموش کرد که درس قرن بیستم را این می
داند که از جنگ با جنگ جلو گیری می شود.

---------------------------
برگرفته از: آينده

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)