تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

یکروز قبل و يکروز بعد از انتخابات در تبريز

هادی ناصری

تبریز—23 آذر 7 صبح:

هر شهروند تبریزی که از خانه خارج میشود ناگهان چشمانش از حجم پوسترهای تبلیغاتی نامزدها که از تیرهای چراغ برق و بیلبورد ها بالا رفته گرد میشود. در حالی که حجم تبلیغات انتخابات شورای شهر بیش از چند برابر روزهای گذشته شده بود تبلیغات مجلس خبرگان رهبری که یک هفته زودتر آغاز شده بود زیر این حجم پوسترها محو شده بود.

علی که دانشجوست ومنتظر سرویس دانشگاه ایستاده میگوید: من تا حالا نمونه ی همچنین تبلیغاتی را هیچ کجا ندیده ام (با خنده) واقعآ شاهکار است.خودشان را خفه کرده اند.

پژمان که در زمان گفتگوی من با علی توجهش به ما جلب شده بود به نکته ی جالبی اشاره می کند: من یک نکته را بگویم آنهم اینکه می شد به جای اینکه اینهمه کاغذ مصرف کرد برای چاپ عکس و پوستر آنهم در این شرایط کمبود و گرانی کاغذ طوری که چندین مجله ونشریه تعطیل شده و قیمت کتاب دو برابر شده است چند جلسه ی سخنرانی و میتینگ ترتیب داد تا هم مردم از اهداف نامزدها اطلاع یابند و هم بهتر بتوانند آنها را بشناسند.

تبریز—23 آذر 12 ساعت بعد—7 عصر:

در خیابان عباسی به صحنه ی جالبی برخورد کردم.دو نوجوان 15 – 14 ساله با وجود اینکه مهلت قانونی تبلیغات صبح به پایان رسیده بود هنوز مشغول چسباندن عکس های یکی از نامزد های شورای شهر بودند. از آنها سوال کردم: مگر تا حالا فرصت کافی نداشتید که الان هم مشغولید؟ اگر بگیرنتان چه کار میکنید؟ سعید: بگیرنمان؟ چند نفر را تا حالا گرفته اند که ما را بگیرند؟ درست است که وقت تمام شده ولی اگر نگاهی به اطراف بکنی می بینی که همه مشغولند!

از دوستش که حاضر نشد اسمش را بگوید پرسیدم: روزانه چقدر بابت چسباندن پوستر پول میگرفتید؟ می گوید: خب البته فرق می کند. به هرکدام ما روزی 5000 تومان می دهند ولی چون کاندیدی که ما برایش تبلیغ میکنیم وضعش توپ(!)است بعد از اتمام کاربه ستاد می رویم چون هرکس انجا باشد دست آخر یک چیزی علاوه بر اینها گیرش می آید. پرسیدم: به درس و مدرسه تان لطمه نمی زند؟ سعید:نه زیاد خوب یک هفته که بیشتر نبود.

از سعید و دوستش جدا شدم و سری هم به منطقه ی اعیان نشین ولیعصر زدم. حجم تبلیغات به نسبت دیگر مکان های شهر تبریز کمتر بود ولی پوستر های بزرگ عکس کاندیداها (که البته وزارت کشور نصب اینگونه پوستر ها را ممنوع کرده بود) زیاد دیده می شد. تعداد کثیری از این عکس ها در جای جای شهر و همچنین این منطقه پاره شده بود ویا کلآ از روی داربست کنده شده بود.

در این مورد از میترا که ترم اولی دانشگاه است سوال کردم: بله من هم دیدم که پاره کرده اند. فکر کنم گروه خاصی هستند که پوستر ها را پاره میکنند که البته کار درستی نیست. از او در مورد عکسها و فیگور نامزد ها سوال کردم. می خندد و پاسخ می دهد: خیلی خوب است. بعضی ها که واقعآ شبیه مانکن ها هستند. وقتی نگاه می کنی آنها را با عکسهای روی جعبه کفش یا بسته بندی لباس اشتباه می گیری. از او پرسیدم: در انتخابات شرکت می کنی؟ میترا: من به شخصه نه چون علاقه ای به اینکه وقت تلف کنم و رایی بیاندازم که تاثیری در سرنوشتم ندارد ندارم. رای من وامثال من واقعآ تاثیری ندارد. خودشان هرکه را بخواهند انتخاب می کنند. در واقع همه انتخاب شده اند.

تبریز—24 آذر(روز انتخابات)—10 صبح:

چهره ی شهر از برفی که می آمد سپید سپید بود. احتمالآ با این برف تعداد رای دهندگان کم می شد. سری به یکی از حوزه های اخذ رای در مدرسه ای در خيابان ولیعصر زدم. بسیار خلوت بود. آن لحظه فقط یکنفر در حال رای دادن بود و چند رای از لابلای درز صندوق پیدا بود که احتمالا مربوط به خود مسئولین اخذ رای بود. از آن شلوغی و پر بودن صندوق در انتخابات قبل (ریاست جمهوری) خبری نبود. از یکی از متصدیان آنجا سوال کردم که چرا اینقدر خلوت است؟ گفت: خب مردم تبریزمعمولآ بعد از ظهر و اواخر وقت پای صندوق ها می آیند خصوصآ اگر این دو انتخابات را با هم نمی انداختند کسی نمی آمد رای بدهد.

در سالن مدرسه چشمم به خانم میانسالی افتاد. سر صحبت را با او باز کردم تا از نظراتش مطلع شوم. او که معلم همان مدرسه بود اینگونه آغاز کرد: با این موج گرانی ها مردم دل خوشی برای شرکت در انتخابات ندارند. مردم امیدوار بودند با انتخاب آقای احمدی نژاد از شدت گرانی ها و مشکلات مردم کاسته شود ولی ایشان هم نتوانستند کاری بکنند و روز به روز بر قیمت اجناس افزوده شد. خانم معلم اینگونه ادامه می دهد: وقتی در جلسات شورا مرتب دعوا و درگیری است
وقتی یک عضو شورا قندان را به طرف بقیه پرت می کند وقتی تبریز 7 ماه بدون شهردار باقی میماند وقتی آشغال از سر و روی مردم بالا می رود وقتی ماموران جمع آوری زباله بجای ساعت 7 صبح ساعت 11 می آیند وقتی بیش از یک سال ورودی اصلی شهر بدون روکش آسفالت می ماند و چیزهایی از این قبیل چگونه انتظار دارید مردم شوق و ذوق برای شرکت در انتخابات را داشته باشند؟ (قیمت برخی اجناس جهت اطلاع: سیب زمینی هر کیلو 800-500 تومان. تخم مرغ هر کیلو 1700-1100 تومان. گوجه فرنگی هر کیلو 1000-800 تومان)

تبریز—24 آذر—11 شب:

انتخابات تا ساعت 10 تمدید شد.صندوق ها شلوغ نبودند ولی عده ایی هر از گاهی برای رای دادن می آمدند. بر خلاف آماری که ذکر شده (شرکت بیش از 50% مردم) به نظر می رسید در بیشتر مناطق شهر حضور مردم از 15 % تجاوز نکند. نکته قابل توجهی که از اکثر رسانه های کشوری و محلی اعلام شد این بود که شمارش آرا برخلاف دوره های گذشته در خود حوزه های اخذ رای صورت نمی گیرد بلکه به مکان های از پیش تعیین شده ای برده می شوند و آنجا شمارش می شوند که این امر بر سلامت انتخابات تاثیر منفی می گذارد.

در تبریز برخی از مدارس مانند تهران روز 25 آذر برای شمارش آرا تعطیل اعلام شد ولی آرا اکثرآ در پایگاه ها و حوزه های مقاومت بسیج شمارش می شد.

تبریز—25 آذر:

چهره ی سپید شهر سرد و آرام گرفته در انبوهی از برف نمایان است. انتخابات به پایان رسیده و شهر به حال عادی خود باز گشته است ولی ترافیک صبحگاهی کمتر از روزهای پیشین است.
ماموران شهرداری شب گذشته با انجام یک عملیات ضربتی قبل از اینکه دلالان کاغذ پوسترها و مقوا های تبلیغاتی را به یغما ببرند آنها را جمع آوری کرده اند.

گاه گداری به چند عکس تبلیغی بجای مانده بر می خوریم که یا در شیشه ویترین مغازه ای ویا زیر برف پیاده رو ها خود نمایی میکند.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)