تاریخ انتشار: ۲۶ شهریور ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

اصالت حلقه پاپ

گوتهولد افرائيم لسينگ"،‌ انديشمند بزرگ آلمان که موضعی دوستانه و مبتنی بر احترام و تساهل نسبت به همه اديان و از جمله اسلام داشت ۲۵۰ سال پيش در اثر پرآوازه خود،‌" ناتان حکيم"، با استفاده از تمثيل "حلقه‌ها و نگين‌ها" زنهار داد که اين سوال که کدام مذهب اصيل‌تر است پاسخی‌ نيافته و نخواهد يافت.

پرفسور سابق الهيات را که اينک بر صندلی واتيکان تکيه زده است، در نوع خود می‌توان يکی از استادان بزرگ اسکولاستيک [مدرسی: فلسفه و الاهیات قرون وسطایی] به شمار‌ آورد.
به عبارت ديگر، او استعداد بارزی در تناقض‌انديشی دارد. انسان صاحب اين توانايی، اول غيرقابل ‌جمع‌ها را به مصاف يکديگر می‌برد و بعد نشان می‌دهد که اين غيرقابل‌جمع‌ها متضادهايی هستند عجيب و شگفت‌انگيز،‌ چرا که نه تنها توانايی حذف يکديگر را ندارند بلکه حتی همديگر را تکميل می‌کنند و يک کليت عالی از خود به وجود‌ می‌آورند.

نمونه ماهرانه‌ای از اين هنر را پاپ روز سه شنبه گذشته در سخنرانی خود در دانشگاه رگنزبورگ به نمايش گذاشت. او در اين سخنرانی بر گفت‌وگوی فرهنگ‌ها تاکيدی ويژه نهاد و در همان حال اين فراخوان را بر نقل قولی استوار کرد که تعاليم حضرت محمد را بد، غيرانسانی و غيرعقلايی می‌داند. به يک معنا، پاپ دست خويش را برای آشتی دراز کرد، اما پيشاپيش تفی نيز بر کف آن نهاد. لذا عجيب نيست که رنجش و عصابنيت از سخنرانی پاپ ابعادی اين چنين يافته و جای شگفتی هم ندارد که سخنگوی واتيکان اين رنجش را به سوء تعبير و بدفهمی نسبت داده است.

رهبر واتيکان تمامی سخنرانی خود را بر نقل‌قولی بنا نهاد که اينک مورد انتقاد و اعتراض قرار گرفته است. اين نقل‌قول از يک گفت‌وگوی ميان فرهنگ‌ها در قرن چهاردهم برگرفته شده است. در اين گفت‌وگو مانوئل دوم، رهبر وقت امپراطوری در حال زوال بيزانس به هم‌صحبت مسلمان خود می‌گويد که اشاعه و گسترش عقايد مذهبی به ضرب شمشير که محمد آن را بدعت گذاشته است نه تنها وحشيانه ، که مغاير وجود و اراده خداوند است؛‌ چرا که قهر جسم انسان را نشان می‌رود، اما جايگاه باور و اعتقاد،‌ نه جسم، که روح آدمی‌ است. مانوئل در ادامه می‌گويد که غيرعقلايی عمل کردن ناقض ايمان به وجود به خداست.

پيوند ميان خرد و ايمان (بخوان ايمان مسيحی) از ديرباز مشغله فکری ژوزف راتسينگر (پاپ) بوده است. او در سخنرانی رگنزبورگ هم از گفته يک قيصر نه چندان شناخته شده دوران بيزانس محملی ساخت تا اين پيوند ،‌ يا به عبارت ديگر،‌ درآميختگی مسيحيت با فلسفه يونان را نشان دهد. پاپ در عين حال به استناد همان نقل قول،‌ مدعی شد که مسلمانان خدايی را می‌پرستند که بر اساس سنن و آموزه‌های دينشان به هيچ چيز و از جمله به عقل و خرد وابسته و مشروط نيست. چون نيک بنگريم، کنه سخن پاپ اين است که محمد وحی و پيامی اشتباه برای پيرونشان آورده است. چنين سخنی شايد بتواند آغاز خوبی برای يک مباحثه آکادميک باشد، اما به هيچوجه نمی‌توان آن را دعوت از اسلام و مسلمانان به ديالوگ و گفت‌وگو تعبير کرد. سخن پاپ بر اساس هر کياست و درايتی هم که بوده باشد کاملا قابل پيش‌بينی بود که بدون رنجش و واکنش باقی نخواهد ماند.

بسياری را حدس و گمان بر اين است که پاپ آگاهانه خواسته است با اين سخنرانی، بحث و مباحثه ميان مذاهب را دامن بزند. اما توضيح بسيار ساده‌تر و در عين حال نگرانی‌آورتر ديگری هم وجود دارد: منظور بنديکت اصلا اسلام نبوده است و به هيچوجه هم او قصد رنجاندن مسلمان‌ها را نداشته است. به عبارت ديگر، اشاره به اسلام نقشی کليدی در سخنرانی پاپ نداشته و او صرفا خواسته که با يک تمثيل،‌ ذهن مخاطبان را برای طرح موضوع مورد علاقه خود، يعنی پيوند ميان خرد و ايمان آماده کند.

به راستی هم،‌ اشاره به اسلام در سخنرانی پاپ نقش عمده‌ای نداشته است. او يک بار اسلام را در هيبت يک هاله کدر و آلوده به سياهی معرفی می‌کند تا در مقام مقايسه،‌ مسيحيتِ از نظر او عقلانی و مبتنی بر فلسفه يونانی و غربی درخشش و تلالو بيشتری پيدا کند. بار دوم،‌ اما اسلام همچون هاله‌ای شفاف مطرح می‌شود تا تباهی و سياهی‌يی که از نظر پاپ اروپاييان به خاطر غفلت از ايمان و باورهای مذهبی به آن دچار شده‌اند تبارز و برجستگی بيشتری پيدا کند. در واقع، يک نکته محوری در سخن پاپ اين بود که جدايی متاخر ميان ايمان و عقل، اروپا را به آنجا سوق داده است که با فرهنگ‌های بيشتر مذهبی که هنوز مسائل مربوط به خدا و ايمان را از حوزه تعقل خويش بيرون نکرده‌اند، نتواند وارد گفت‌وگو شود.

سخنرانی راتسينگر بازی کم‌نظيری با تضادها و تناقضات بود،‌ چرا که تنها با تناقضات می‌توان فکر و انديشه اسکولاستيک را به حرکت در‌آورد. به يک معنا، نقش تناقضات در به جريان و سيلان انداختن فکر اسکولاستيک همچون نقش موج‌های بلند در به‌وجود ‌آوردن آبشار است. اين که در مقايسه با مسحييتِ بيشتر مبتنی بر معجزه، اسلام خود را مذهبی عمدتا مانوس با عقل و خرد می‌داند طبيعی است که در سخن راتسينگر ناگفته بماند. فراتر و مهمتر اما ،‌ سکوت پاپ در باب اين پرسش است که ديالوگ ميان فرهنگ‌ها چگونه بايد انجام شود.

" گوتهولد افرائيم لسينگ"،‌ انديشمند بزرگ آلمان که موضعی دوستانه و مبتنی بر احترام و تساهل نسبت به همه اديان و از جمله اسلام داشت ۲۵۰ سال پيش در اثر پرآوازه خود، ‌"ناتان حکيم"، با استفاده از تمثيل "حلقه‌ها و نگين‌ها" زنهار می‌دهد که اين سوال که کدام مذهب اصيل‌تر است پاسخی‌ نيافته و نخواهد يافت. بنديکت شانزدهم اما خواهان بازگشت به مسيحيتی است که نسبت به اصالت و ناب‌بودن باورهای خويش يقينی قاطع و بی‌تخفيف دارد و از تبليغ اين يقين هم ابايی ندارد. ولی او می‌تواند خلوص و اصالت حلقه خويش را به گونه‌ای ديگر بيان کند،‌ بی آن که حلقه برادر موحد خويش را جعلی بخواند.

مترجم: احمد سمایی
samayee@web.de

این مطلب، نوشته کريستيان اش (Christian Esch ) ، يکی از مسئولان ارشد امور فرهنگی در آلمان است که شنبه ۱۶ سپتامبر به عنوان سرمقاله روزنامه "برلينر سايتونگ" انتشار يافته است.


Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)