تاریخ انتشار: ۲۴ شهریور ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

لوموند: اظهارات پاپ خطا بود

پاپ بنديکت شانزدهم يك متكلم است نه سياست‌مدار. وي سه‌شنبه گذشته در آلمان سخناني را ايراد كرد كه به لحاظ سياسي يك اشتباه محسوب مي‌شود. پاپ در نطق خود از ميل به خشونت در اسلام سخن گفت. اين اظهارات در زماني بيان مي‌شود كه پنج سال از فاجعه يازده سپتامبر مي‌گذرد و طي اين سال‌ها هر روز موج اسلام‌هراسي در دنيا فراگيرتر مي‌شود. در چنين شرايطي از پاپ انتظار مي‌رفت كمي حساب شده‌تر درباره دين اسلام موضع بگيرد و از تركيب رفتار بعضي از مسلمانان با ماهيت دين اسلام خودداري كند.

دل‌مشغولي و نگراني پاپ بنديکت شانزدهم، زوال ايمان و انحطاط مسيحيت در اروپاست؛ قاره‌اي كه از ديدگاه پاپ، روزي خدا از زمينش «مي‌جوشيد». پاپ از اين مي‌هراسد كه اين اروپاي سكولار، مورد هجوم اسلام كشورگشا قرار بگيرد. از نظر او ايمان بدون عقل از مسير خود منحرف مي‌شود و خردورزي بهترين نوش‌داروي ايمان در برابر بيماري بنيادگرايي است؛ مرضي مرگ‌آوري كه آفت تمام اديان است.

اين نگراني از آن‌جا ناشي مي‌شود كه اسلام نتوانسته از درون به نقد خود بپردازد و در برابر مدرنيته هميشه موضع گرفته و در عوض گه‌گاهي راه را براي ورود خشونت جزمي به درون خود هموار كرده است.

با كمي تحقيق درمي‌يابيم كه علاوه بر ذكر چهل و پنج باره‌ي واژه «عقل» در قرآن، تاريخ اسلام تا همين اواخر خلاف تصور عموم، در برابر عقلانيت سركش نبوده است. بنابراين گمان مي‌رود با بيان اظهارات پاپ و واكنش‌هايي كه مسلمانان دربرابر اين اظهارات نشان دادند، گفت‌وگوي ميان جهان اسلام و واتيكان كه سابقه‌اي بيش از چهل سال دارد، به خطر بيفتد و سير نزولي در پيش بگيرد.

آن چه مشخص است اين است كه پاپ بنديکت شانزدهم پس از انتخابش به رهبري کاتوليک‌های جهان، همواره بر گفت‌وگوي ميان واتيكان و مسلمانان تأكيد داشته است. زيرا كليساي كاتوليك نمي‌تواند در شكل‌گيري صلح جهاني سهيم نباشد، چه برسد به اينكه اسلام را جبهه‌اي مخالف بخواند.

اما پاپ بنديکت شانزدهم، نتوانسته است به روش سلف خود، پاپ ژان پل دوم با مسلمانان به گفت‌وگو بنشيند. او بايد راه‌هاي بن‌بست را در اين مسير به خوبي بشناسد: فقدان مخاطباني به عنوان نمايندگان اسلام و اين كه در كشورهاي اسلامي نمي‌توان بر نقد دين پافشاري زيادي كرد و ممكن است منتقد به حكم ارتداد و كفر به مرگ محكوم شود.

اما از طرفي رهبر كاتوليك‌هاي جهان نمي‌تواند در برابر وضعيت اسف‌بار مسيحيان در كشورهاي اسلامي سكوت كند. چندي پيش در تركيه سه كشيش كشته شدند و در پاكستان و نيجريه نيز كليساهايي به آتش كشيده شد.

با اين وجود نمي‌توان خشونت‌هايي كه در جهان اسلام روي مي‌دهد را ناديده گرفت و به نظر مي‌رسد گفت‌وگوي بين مذاهب تنها راه حل اين مشكل است تا رهبران اسلامي عرصه را براي فعاليت بنيادگرايان تنگ‌تر كنند. بنابراين انجام يك تصفيه در جهان اسلام ضروري مي‌نمايد.

منبع: سرمقاله لوموند
ترجمه: سامان ايراني

irani_saman@yahoo.com

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

عصر "رنسانس"یا نوزایی علمی مقطعی بود که دانش و عقلانیت ، مطلوبیتِ سیادت خود را در اندیشه ی عام اروپائیان به یادگار گذاشت درست از همین دوران به بعد موج "فقط یکشنبه ای بودن کلیساها " اروپا و آمریکا را در نوردید صرفنظر از اینکه این موج دارای آثار مثبت فراوانی برای غرب بوده است یک اثر جنبی بسیار ملموس هم داشته است و آن عبارت است از حفظ حرمت کلیسا به روش کوتاه کردن دست کلیسا از سیاست ورزی است.بدون آنکه ضرورتی به نوع تعاملات تاریخی کلیسا و مسجد با پیروانشان باشد مایلمبه این نکته اشاره کنم که امروزه در تحلیلهای پیشرفت علمی غرب در مقایسه با جوامع شرقی بویژه اسلامی بدان کم اشاره میشود نادیده گرفتن دامنه ی سیطره ی دین در حوزه ی زندگی اجتماعی دو مکتب مسیحیت و اسلامی است حال آنکه این مهم یعنی قائل بودن به محدودیت دخالت دین در حوزه ی زندگی اجتماعی و خصوصی غربیها به شکل افراطی روی داد و در حوزه اسلامی هم به شکل افراطی روی نداد بعبارتی کلیسا یکشنبه ای شد و مسجد به جمعه ها اکتفا نکرد.
نگرانی پاپ بنیدکت در اصل از تسلیم نشدن رقبای خود (علمای اسلامی) در برابر نهادهای اجتماعی و مدرنیته بوجود آمده است .احتمالا اظهارات پاپ اعظم به منظور ایجاد شوک در قلمرو متعلقه است شاید کلیسا از نوع محدودیتی که برای آن بوجود آمده احساس حقارت میکند حال آنکه واقعیت اینست که در اینسو هم مردم از دینی شدن همه ی امور زندگی فرسوده شده اند اطمینان دارم که درک این موضوع لا اقل برای ما سخت نیست.
طرح موضوعاتی مثل تکرار جنگهای صلیبی و خشونت نهادینه شده در اسلام آنهم از زبان کسی که مسئول ابلاغ صلح و دوستی است وجهه ی خوشی ندارد و قطعا اینگونه اظهار نظر کردن ها با اظهارات "ایمن الظواهری" و "بن لادن" سنخیت دارد . اگر چه که بندیکت این مختصر نوشته را نخواهند دید ولی اگر این امکان برایش مقدور بود از عالیجنابِ ایشان سوال میکردم آیا خشونت بکار رفته در مبارزات جدایخواهان "اتا" در اسپانیا یا "فارک"در کلمبیا "یونیتا" در نامبییا و دهها مورد دیگر هم ریشه ی اسلامی دارد؟ امیدوارم این علما فرق نمیکند در هر دو حوزه ی دینی یک نگاهی هم به نقش بازدارنده ی خود - لااقل در گذشته ی نه چندان دور - داشته باشند و در نهایت اینکه امیدوارم با درک این تمثیل آذری که میگوید : "پر خوری، آدمی را از کم خوردن هم باز میدارد" به یک هفتم هفته قناعت کرده و عطای مُلک را نه به مَلِک بلکه به مردم ببخشند.

-- عاکف ، Sep 15, 2006

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)