تاریخ انتشار: ۱۶ شهریور ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

اميد به گفت‌وگوی آرام ميان غرب و ايران

الکس بيگم (سمت چپ)مرکز سياست‌گذاری خارجی، امروز در پورت‌کاليس هاوس که در ساختمان‌های پارلمان در لندن واقع است، مراسمی برای معرفی کتابچه‌ای داشت با عنوان «صداهايی از ايران» که حاصل سفر چند نفر از کارکنان اين مرکز به ايران است. مرکز سياست‌گذاری خارجی يک مؤسسه‌ی مشورتی اروپايی است که با حمايت تونی بلر برای توسعه‌ی بينش‌هايی درباره‌ی يک نظام جهانی حکمرانی عادلانه تأسيس شده است.

وقايع اخير لبنان، چنان‌که نويسنده‌ی اين جزوه، الکس بيگِم، اشاره کرده است، قدرت و برتری ايران را در منطقه خاورميانه و پيامدهای فاجعه‌بار دخالت نظامی را به خوبی نشان داده است. در فضای فعلی، سخن گفتن از «خاورميانه‌ی جديد» برای بسياری در منطقه هم فرصتی تازه است و هم مايه‌ی نگرانی. اما سياست‌گذاران غربی تا چه اندازه افکار عمومی را در خاورميانه درک می‌کنند؟

هدف اين کتابچه پاسخ به سؤال بالاست. اين گزارش طیف گسترده‌ای از افکار و عقايد مختلف را در ميان ايرانيان پوشش می‌دهد، هر چند کل اين جزوه فقط پنجاه و شش صفحه است. اين اثر، محصول مصاحبه‌هايی با صاحب‌نظران مختلفی از جمله يک فمينيست، يک مسؤول دولتی، يک فعال حقوق بشر و يک جوان بازاری است.

اين مراسم در حضور جمع معدودی برگزار می‌شد که عمدتاً نمايندگان ديپلماتيک کشورهای مختلف و روزنامه‌نگاران بودند. در اين ميان نمايندگان سفارت آمريکا، سفارت اسراييل، و بعضی از سفارت‌های کشورهای سابق بلوک شرق به چشم می‌خوردند. البته از خبرگزاری جمهوری اسلامی و سفارت ايران نيز نام‌هايی در فهرست ميهمانان به چشم می‌خوردند.

گردانندگان و سخنرانان ميزگرد عبارت‌ بودند از الکس بيگم، نويسنده‌ی گزارش از مرکز سياست‌گذاری خارجی، استيفن توييگ، مدير مرکز سياست‌گذاری خارجی که اداره‌ی جلسه را بر عهده داشت و خانم نازنين انصاری از کيهان لندن که برای بخش فارسی صدای آمریکا نيز کار می‌کند.

خلاصه‌ی سخنان آلکس بيگم اين بود که جامعه‌ی ايرانی جامعه‌ای متکثر است با تقاضاهای متفاوت و غرب ناچار بايد با صداهای بخش‌های مختلف اين جامعه گوش فرا دهد. بيگم به آماری اشاره کرد که اخيراً توسط مؤسسه‌ی زاگبی تهيه شده است. اين آمار نشان می‌دهد که حدود سی و شش در صد خواهان يک حکومت مذهبی و حدود سی و دو درصد خواهان حکومتی سکولار هستند. بيگم معتقد است در وضعيت فعلی ايران در خاورميانه و در ميانه‌ی بحران‌های سياسی جاری، گزينه‌ی اقدام نظامی – به هر شکلی - عملاً منتفی است چون شکست کاملی خواهد بود و برای ايران دموکراسی نخواهد آورد و عراق را به عنوان نمونه‌اش از شکست آمريکا در به ارمغان آوردن دموکراسی نقل کرد.

اين محقق مرکز سياست‌گذاری خارجی همچنين معتقد است که تحريم ايران نيز مثمر ثمر نخواهد بود و تنها باعث قدرت‌ گرفتن بيشتر نيروهای محافظه‌کار و افراطی در ايران می‌شود و وجهه‌ای ملی‌گرايانه به آن‌ها خواهد داد. او همچنين درباره‌ی برنامه‌‌ی هسته‌ای ايران سخن گفت. از ديدِ او يک بخش از ماجرا کاملاً ناديده گرفته شده است و آن نظر افکار عمومی ايران درباره‌ی مسايل هسته‌ای است. افکار عمومی ايران شناخت زيادی درباره‌ی توانايی علمی و فناوری هسته‌ای ايران ندارد. کسی نمی‌داند انرژی هسته‌ای ايران برای خودِ ايران و برای محیط زيست تا چه اندازه امن است. وقتی فناوری‌هايی هسته‌ای ايران در بازار سياه تهيه شده باشد و نظارتی هم بر آن نيست، کسی نمی‌تواند با اطمينان بگويد که ايران از فناوری هسته‌ای سالم و قابل اعتمادی برخوردار است.

بيگم در اشاره به جنبش دموکراسی‌خواهی ايران اضافه کرد که اين جنبش هيچ گونه رهبری منسجم و عينی ندارد و شديداً نيازمند رهبری و فردی برای هدایت آرمان‌ها و فعاليت‌های خود است.

پيشنهاد نهايی الکس بيگم این بود که غرب و مخصوصاً اتحاديه‌ی اروپا تنها يک راه معقول و عملی برای برخورد با ایران پيش رو دارد و آن هم گفت‌وگو و تعامل است. هر اقدام افراطی، از حمله‌ی نظامی گرفته تا تحريم اقتصادی، باعث متوقف شدن مذاکرات و راديکال‌تر شدن وضعيت می‌شود. داد و ستدهای تجاری بيشتر اروپا با ايران می‌توان جامعه‌ی مدنی و بخش‌های غيردولتی را در ايران قوی‌تر سازد، اما اين داد و ستدهای بايد تضمين‌هايی از جمله رعايت حقوق بشر در ايران و احترام به آزادی بيان را به همراه داشته باشد.

نازنين انصاری سخنران دوم میزگرد بود که عمدتاً محورهای اصلی سخنان بيگم را تأييد کرد و توضيحاتی درباره‌ی ساختار سياسی ايران داد (نموداری از ساختار سياسی ايران در انتهای اين کتابچه آمده است). نازنين انصاری در نقد گزينه‌ی اقدام نظامی عليه ايران به تفاوت‌های بزرگ اپوزيسيون عراقی و اپوزيسيون ايرانی اشاره کرد که عمدتاً مخالف حمله‌ی نظامی به ايران هستند. نازنين انصاری همچنین در اشاره به دوره‌ی رياست جمهوری خاتمی اظهار داشت که اگر چه خاتمی در خارج از ايران موعظه‌گر گفت‌وگوی تمدن‌ها بود، در ايران در گفت‌وگوهای‌اش با جوانان، دانشجويان و زنان ناکام ماند. در دوره‌ی خاتمی دانشجويان، روزنامه‌نگاران و حتی نمايندگان مجلس به شديدترين تنگناها و آزارها مواجه شدند. وی افزود که در دوران رياست جمهوری خاتمی، آمار شکنجه‌ها در زندان‌ها نيز افزايش يافت. از موارد دیگری که نازنين انصاری درباره‌ی دوره‌ی رياست جمهوری آقای خاتمی به آن‌ها اشاره کرد، مفاسد اقتصادی (پرونده‌ی شهرام جزايری)، فساد نفتی، و افزايش چشمگير بودجه‌ی هسته‌ای بودند.

نازنين انصاری نيز با بيگم درباره‌ی بی‌اثر بودن تحريم موافق بود و اقدام نظامی را منجر به شکست دموکراسی در منطقه می‌دانست. او در اشاره به جامعه‌ی مدنی در ايران افزود که این بخش کاملاً آسيب‌پذير و شکننده است و ارتباطات و تعاملات تجاری اتحاديه‌ی اروپا و غرب با ايران می‌تواند جامعه‌ی مدنی را تقويت کند. او همچنين به وضعيت زنان و آپارتايد جنسی حاکم در ايران اشاره کرد که از معضلات عمده‌ی اجتماعی در ايران است. اما وی همچنين افزود که اگر تحريم‌ها بتوانند تنها مافیاهای اقتصادی داخل حاکميت را هدف قرار دهند و مردم آماج تحريم اقتصادی نباشند و فشار عمده به مردم وارد نشود، شايد تحريم مؤثر باشد. از ديد او، برای غرب، در صورت اعمال تحريم، مسأله‌ی افزايش قيمت نفت هم قابل حل است.

نازنين انصاری در ادامه‌ی سخنان‌اش به انقلاب مشروطه اشاره کرد و گفت اين انقلاب همزمان است با ورود تلگراف به ايران. ارتباطات نقشی بسيار مهم و جدی در رشد مشروطه داشت. در دوره‌ی پهلوی، حاکميت تمامی کانال‌های ارتباطی را تحت نظارت خود داشت و انقلابيون به رسانه‌ی جايگزينی روی آوردند. اين رسانه‌ی ارتباطی «منبر» بود. ناراضيان در حکومت پیشين ايران از طريق شبکه‌ی دينی، مخالفان سياسی را سازمان‌دهی کردند.

بعد از پايان ميزگرد نوبت پرسش و پاسخ‌ها بود که طيف مختلفی از ديدگاه‌ها را شامل می‌شد. از میان آن‌ها، پاملا ترمونت از سفارت آمريکا، با لحنی جدی و در عين حال تند به انتقاد از ايران پرداخت و گفت آمريکا حق دارد به ايران اعتماد نکند چون ۱۸ سال است که ايران در مورد برنامه‌های هسته‌ای‌اش به ما دروغ گفته است و در ۴۴۴ روز ديپلمات‌های ما را به گروگان گرفته است. ايران حتی به مشوق‌های اقتصادی ما نيز اعتنايی نکرده است. الکس بيگم و عده‌ای ديگر از حضار معتقد بودند که به هر حال اين جو بی‌اعتمادی ميان آمريکا و ايران بايد از بين برود و طرفين نزاع‌های خود را کنار بگذارند و مذاکره‌ی جدی را آغاز کنند. ديويد ويتلی نماينده‌ی سازمان ملی بهاييان نيز برای ادامه‌ی تعاملات و مذاکرات با ايران به شرط تضمين حقوق بشر اشاره داشت. روی گيلاد، از سفارت اسرايیل هم، عملاً موضع دولت اسرايیل را در قبال ايران تکرار کرد. او معتقد بود ايران در مذاکرات تنها دارد وقت‌کشی می‌کند و از مذاکرات سوء استفاده می‌کند. او معتقد بود ايران بايد بدون قيد و شرط به تمام قطع‌نامه‌های سازمان ملل تن بدهد. در پاسخ، بيگم اضافه کرد که بنا به اطلاعات موجود درباره‌ی توان هسته‌ای ايران، اين کشور تا ساخت بمب اتمی ده سال وقت لازم دارد (يا با اغماض بگوييم پنج سال). اين مدت، برای هر گونه مذاکره و تعامل با ايران کافی است و هيچ دليلی وجود ندارد که غرب گزينه‌ی ديپلماتيک را کنار بگذارد.

در واپسين بند اين کتابچه آمده است: «ما فکر می‌کنيم حول برنامه‌ی هسته‌ای ايران يک «ديپلماسی پر سر و صدا» در جريان است و چيزی که اکنون لازم است يک دوره‌ی مذاکره‌ی بی‌ سر و صدا، آگاهانه، پايدار و محتاطانه است. اميدواريم صدای بعدی که خواهیم شنيد صدای اعلام آغاز گفت‌وگويی ميان غرب و ایران باشد».

سايت مرکز سياست‌گذاری خارجی

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)