تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

سروش: دين و مدرنيته دو مغالطه بزرگ

گزارشی از مقاله دکتر سروش در همایش دین و مدرنیته

برگرفته از: وبلاگ هنوز

عکس ازشهروند تهرانیامروز بعد از ظهر سری زدم به حسینیه ارشاد. از صبح در حسینیه ارشاد همایش دین و مدرنیته برگزار می شد و رفتم ببینم چه خبر است. برایم عجیب بود جمعیتی که آمده بود. سالن پایین و بالا پر بود و ورودی هم پر. اغلب هم جوان بودند. از برنامه های صبح پرسیدم گفتند الان کمی شلوغ تر شده و علتش هم برنامه سخنرانی دکتر سروش بود که قرار بود13 و 30 دقیقه سخنرانی داشته باشد، اما ساعت از 15 و 30 هم گذشته بود و هنوز نیامده بود.

می گفتند برخی گروه ها تهدید کرده اند که اگر سروش سخنرانی کند، برنامه را به هم می ریزند و بالاخره مجری برنامه بعد از کلی از این طرف و آن طرف حرف زدن گفت که ناگزیر به جای سروش، پسرش می آید و مقاله او را می خواند و همین اتفاق هم افتاد، اما قبل از مقاله، یادداشتی از او خواند، که در آن نوشته بود:

تحریم ها و تهدید ها ، مانع از حضور من در آن محضر مبارک گردید . مسئولان حفظ امنیت ، خود پیام آور نا امنی بودند و من به شکستن این سبو رضایت دادم تا سر خم خانه سلامت باشد ...

سروش در مقاله اش سنت و مدرنیته را دو مغالطه بزرگ خوانده بود و گفته بود که نه دین و نه تاریخ گوهر ثابتی ندارد و پرسش از این که مدرنیته با دین چه می کند ، به غایت ابهام آلود و اغتشاش آفرین است.

او سپس به مدرنیته پرداخت و مدرنیته را نیز فاقد ذات و روح بر شمرد و گفت که مدرنیته چیزی نیست، جز علم مدرن، فلسفه مدرن، سیاست مدرن، هنر مدرن، اقتصاد مدرن و وقتی می پرسیم مدرنیته با دین چه می کند در حقیقت ده ها سوال را به هم ریخته ایم و طالب پاسخ واحد شده ایم .

او هم چنین ادیان را نیز متفاوت از هم دانست و دین را فاقد مصداق واحد دانست و گفت که باید پرسش ها را مشخص تر کنیم و مثلا بپرسیم که علم مدرن با دین اسلام چه می کند؟


بعد گریزی زد به تجربه مسیحیت و گفت که جدال علم و دین باعث شد که دین فروتن تر و در واقع دین تر شود و به کارکرد اصلی اش که همانا تنظیم رابطه درونی مخلوق و خالق است نزدیک تر شود.

و اما علم جدید با اسلام چه خواهد کرد؟ به نظر سروش این پرسش ، پرسشی تاریخی است و پاسخی حدسی و فرضی دارد و مسلمانان هنوز این مواجهه را نیازموده اند و لذا از این که در معرکه آن نزاع نیافتاده اند، نباید ذوق زده شوند.

سروش سپس به سنت گرایان تاخت که خواهان رجعتی خام به گذشته اند و بدون ذکر نام به سید حسین نصر اشاره ای کرد که روزگاری از دفتر فرح پهلوی با تلسکوپ اشراق به دنبال امر قدسی در آسمان حکمت خالده می گشت.

او سپس سنت گرایی را صورت انفعالی رجعت به گذشته و بنیادگرایی را صورت فعال آن خواند. او همچنین بنیادگرایی را مولود هویت گرایی بی معرفت خواند. سروش پیش تر از دو گونه اسلام سخن گفته بود: اسلام هویت و اسلام معرفت.

سروش در این مقاله کوتاه به بحث بازاندیشی سنت ها نیز پرداخت که گروهی از روشنفکران ایرانی در سال های اخیر آن را مطرح کرده اند و او بدون اشاره به نامی آن را اولا فاقد معنایی محصل خواند و ثانیا فاقد روش و گفت که این ها الفاظ تهی و عبارات نیاندیشیده ای است. اگر غرض فعال کردن سنت دینی است باید این را به تصریح بر زبان آوریم و آن گاه معین کنیم که غرض از دین هویت دینی است یا معرفت دینی .
مقاله سروش که خوانده شد، عده ای سالن را ترک کردند، اما تعدادشان آن قدر نبود.

علی اصغر سيدآبادی

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

هرچند جناب سروش فعلا طلایه دار لوتر مآب درجدال سنت و مدرنیته ایرانی شده اند و ای بسا جوانان(دین دوست و دین پژوه و دین اندیش)ایرانی هم به سخنان ایشان همچون مرجعی ارزجمند می نگرند (که این خود به هر رو برخاسته از جایگاه تاریخی ایشان به عنوان ایرانیان زاده و زیسته به دوران حاکمیت اسلام و انقلاب و نه حاکمیت اسلامی و انقلابی است،گو اینکه نه این دردی دوا می کند و نه آن و اینها چیزی نیست جز بازی با کلمات)اما به دیدگاه دیگر می توان همه تلاش های فکری ایشان و دیگر اندیشه گران دینی اکنون ایران(چه آنها که در نظام سیاسی بوده و از سیاست پس از گذر زندان و عزل بریده اند یا آنان که هنوز دستی به آتش حاکمیت دارند یا امیدی به بازگرفتن دوباره قدرت، یا چه آنان که روزگار سیاست پیشگی و سیاست ورزی شان به هر رو در قالب اصلی دموکراتیک مآب به سر رسیده و از کارنامه خویش برگ های فسوس خواری ورق می زنند و چون دلبر شیرین زبان ابطحی، سید محمد، داغ کاش و کاش آن می کردیم و این نمی کردیم و آوخ که چه میشد اگر چنین می شد می زنند و یا چون خاتمی،محمد، در رویای جنبش خردادین دیگری بر دوش شکسته وگلوی زخمی و پرخس خس جوانان ایرانی به برگرفتن دیگرباره جای و کار پیشین می اندیشند ورویای مردم سالاری دینی می پزند و هنوز توهم انجام کاری بزرگ در سر دارند و هرازگاه به حساسیتی کودکانه و مرده ریگ خواهانه بانگ منم منم می زنند و افتخارات پیشین حواله ملت کرده و رجزخوانی و جرزنی سیاسی می کنند)در حقیقت بر سر آنند که این نیمچه آبروی باخته و ز دست رفته دین(اسلام)را به جوی باز آورند و باری دیگر تنور دین داغ کنند و سنگک خشخاشین و افیونین دین ازآتش سوزان آن برآورند و ای دریغ که ساز وکارهای احساسی گری ایرانی که به همرهی خویش فراموشی هزارساله به پوستین کهنه خلق درافکنده و فراموشی و فراموشی گزینی را پیشه ایشان ساخته از یادمان می برد که این تجربه دین چه جانگداز و جانسوز و بنیان کن بود و خود غلط بود آنچه می پنداشتیم. براستی چه تجربه انسانی آفریننده و نوینی از دل سامانه و دستگاه دین برون تراویده جز شریعت مداری های ها و مرتضوی های خلخالین که روشنگران دینی دست از این پوستین کهنه برنمی دارند و با افاضاتی چون نوگرایی دینی، پدیدار شناسی دینی، روشنفکری دینی،سیاست ورزی دینی، اقتصاد دینی و چه و چه دینی به قبض و بسط آن می پردازند.افسوس که در این مقال جای طرح همه این مسائل نیست و شاید روزی دیگر درقالب نوشته ای دیگر باز سر این زخم را واکنیم.

-- داریوش ، Aug 18, 2006

سروش با اين پليميک ارزان آبروی خود را بُرد. آخر اين چه پاسخی به نظرات نصر است؟! ناراحتی سروش يا بهتر بگويم حسادت او بيشتر از آنجا سرچشمه می گيرد که نصر در تمام طول سه دهه گذشته از انقلاب تا کنون بدون وارد شدن به مقولات سياسی و مسايل روز، با نظرات و نظريه های علمی اش در محيط های دانشگاهی و نهادهای علمی جهان کسب وجهه کرده و به عنوان يک دانشمند مورد احترام است. و اين همه به رغم موضعگيری هايی که در حال حاضر اصلاً مطلوب جهان غرب نيست. اما سروش تمام وجهه خود را با موضعگيری های سياسی و اظهار نظراتش در مورد مسايل روز کسب کرده و با آنکه طرفداران و مقلدانش سعی بسيار کردند که از او "مارتين لوتر" و "مصلح بزرگ جهان اسلام" بسازند، ولی هنوز که هنوز است به عنوان کسی که در حاکميت جمهوری اسلامی شراکت داشته و حالا از آن انتقاد می کند شناخته شده است و نه بيشتر. در يک کلام، نصر با آنکه من نظراتش را قبول ندارم اما استادی باکلاس و پُرمايه است و سروش با آنکه من برخی نظراتش را قبول دارم اما در واقع نظريه پردازی دست دوم است که حالا با اين سخن سخيف که در پاسخ به اظهارات نصر داشته فقط سطح سواد و دانش خود را نشان داده است.

-- جمال ، Aug 19, 2006

آقایون زیاد خودتون رو درگیر دین نکنید چون دین یک تفکر واپسگرا و متحجر هست که جزء جدایی از انسانیت و اخلاق کاری نمی تواند بکند
انسان دین مدار یعنی نفرت و جدایی

-- atheist ، Aug 23, 2006

انتقاد دکتر سروش از نصر ، یک جدل سیاسی است تا یک انتقاد علمی . من از دکتر سروش تعجب می کنم که سنت گرایی را با بنیادگرایی یکی می داند. این نظر کسی است که آرای سنت گرایان را مطالعه نکرده است . همین برخورد را مخالفان ناآگاه با دکتر سروش در گذشته و حال دارند.
آیا بهتر نیست که خود دکتر سروش نقدی عالمانه بر سنت گرایی بنویسند تا باب گفتگو در این زمینه بیشتر باز شود.

-- سعید ، Oct 3, 2006

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)