تاریخ انتشار: ۷ آذر ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
گزارشی از نشست مازیار بهاری در آمستردام

مازیار بهاری: دیگر خودم را سانسور نمی‌کنم

لیدا حسینی‌نژاد
lida@radiozamaneh.com

یک‌شنبه، اول آذر یا ۲۲ نوامبر، مازیار بهاری مهمان ویژه «فستیوال بین‌المللی فیلم‌های مستند در آمستردام» (IDFA) بود. مازیار بهاری مستندساز و روزنامه نگار ایرانی تبعه کاناداست که ۱۱۸ روز را در زندان اوین به سر برد.

پیش از نشستی که برای مازیار بهاری در جشنواره «ایدفا» در نظر گرفته شده بود، از دفتر ایدفا درخواست وقت گفت‌وگو با او را کردیم که متاسفانه موفق نشدیم.

وقتی زمان این نشست فرا رسید و به داخل سالن رفتیم ، سالن کاملا پر بود و حتی عده‌ای هم ایستاده بودند.
در این نشست قرار بود مازیار بهاری از آن‌چه که بر او گذشته بگوید.

در ابتدا که از او حالش پرسیده شد گفت که خوب است و اشاره کرد که «تنها» ۱۴ کیلو کاهش وزن داشته است و البته به کسی توصیه نمی‌کند که برای کم کردن وزن به اوین برود!

سپس به او بخاطر به دنیا آمدن دخترش تبریک گفته شد و به علت علاقه مازیار بهاری به تیم فوتبال آژاکس، لباس این تیم به دختر او هدیه شد.

مازیار سپس از روزهای قبل از دستگیری‌اش در تهران گفت و صحنه‌هایی که پیش از دستگیری در خیابان‌ها دیده بود و نیز ماجراهای روز دستگیری را هم بیان کرد. او گفت زمانی که خواب بوده «بوی آن‌ها» را حس کرده که برای دستگیری او به داخل خانه آمدند.


مازیار بهاری می‌گوید: گاهی برای ۸ تا ۱۴ روز هیچ تماسی با هیچ‌کس نداشتم و حتی گاهی آرزو می‌کردم شکنجه شوم تا حداقل با کسی در ارتباط باشم

ترکیبی از بوی گلاب و عرق. او را می برند و سوار ماشین می‌کنند و از آن‌جا که به سمت شمال تهران در حرکت بودند حدس می‌زند که به زندان اوین برده می‌شود. پس از مدتی هم از او می‌خواهند که سرش را پایین بگیرد.
از او پرسیده شد که به چه جرمی او را دستگیر و زندانی کردند. مازیار گفت: «آن‌ها گفتند که برای چهار سازمان جاسوسی کار می‌کنم؛ موساد، CIA، MI6و نیوزویک! »

مازیار در طول صحبت‌هایش بازجوی‌اش را به دلیل بویی که می‌داد آقای گلاب! (Mr. Rosewater) می‌نامید. شکنجه‌ها از نظر او به شکل کلاسیک نبود و بیشتر هدف تحقیر کردن افراد و یا شکنجه روانی بود. به طور مثال بارها به او گفته می‌شد: «مگر تو دوست و خانواده نداری؟ چرا هیچ‌کس سراغی از تو نمی‌گیرد و کاری برایت نمی‌کند؟»

بهاری از سلول‌های تنگ انفرادی گفت و اشاره داشت به فشار قبر که در قرآن به عنوان بدترین شکنجه آمده. او در سلول‌های متفاوتی این روزها را گذرانده که برخی از آن سلول‌ها توالت نداشتند و تنها زمان نماز اجازه استفاده از توالت به او داده می‌شد.

مازیار بهاری در مورد اینکه چطور این روزهای سخت را در سلول انفرادی می‌گذرانده گفت که تصور مکالمه‌های مختلف با افراد مختلف و مرور فیلم‌هایی که دوست داشته به او کمک کرده و البته در آن روزها قرآن را سه بار کامل خوانده است.

او می‌گفت:«گاهی برای ۸ تا ۱۴ روز هیچ تماسی با هیچ‌کس نداشتم و حتی گاهی آرزو می‌کردم شکنجه شوم تا حداقل با کسی در ارتباط باشم.»

آقای گلاب بارها به او گفته بود که او بار دیگر اعدام می‌شود و از آن‌جایی‌که ساعت اعدام حدود ۴ صبح بود بارها او را ساعت ۴ صبح بیدار می‌کردند و هر بار وحشت اعدام را در دل او می‌انداختند.

مازیار بهاری گفت که بارها از او پرسیدند که با چه کسانی سکس داشته و عکس‌های افراد مختلف و یا شماره تلفن‌ها را به او نشان می‌دادند و می‌پرسیدند که آیا با این شخص سکس داشته یا نه. به‌طور مثال از شیرین عبادی نام بردند و اینکه «اگر سکس نداشتید پس چرا شماره تلفن او را داری؟»

آن‌ها سناریو های مختلف درست می‌کردند. مثلا سناریویی در مورد ارتباط اصلاح طلبان با سفارت انگلیس و فرانسه درست کرده بودند و از بهاری می‌خواستند که از این ارتباط بگوید. مازیار به خودش قول داده بوده که تحت هیچ شرایطی نامی از کسی نبرد.

مازیار بهاری در ادامه اعترافات خود را به سه دوره تقسیم کرد و گفت که در دوره اول باید اعتراف می‌کرده که طراح حرکت‌ها و توطئه‌های رسانه‌های غربی بوده است. در دوره دوم که طولانی‌ترین و شدیدترین دوره بود باید اعتراف به جاسوسی می‌کرده است که پس از اعتراف شرایط او در زندان حتی بدتر شده بود.

در دوره نهایی که بیست روز پیش از آزادی او بود، پس از آن‌که دو سه روز تنها بود آقای گلاب به سراغش آمد و با مهربانی به او گفت که برای او بسیار احترام قائل است و او را فردی بسیار محترم و با شخصیت می‌داند و می‌خواهد او را آزاد کند و فقط باید اعتراف کند «جاسوس رسانه‌ای» است.

بهاری از او می پرسد که این که می‌گویید چی هست؟ و در پاسخ می‌شنود که «فعلا برای آن تعریفی نداریم و کاملا جدید است!».


مازیار بهاری در دادگاه

مازیار در اعتراف خود می‌نویسد «اگر جاسوس رسانه‌ای به معنای روزنامه نگار باشد، من یک جاسوس رسانه‌ای هستم.»

او بعدها فهمیده بود که بخاطر فشارهای بین المللی آزاد شده است و اشاره کرد به اینکه روزی که یکی از زندانبانان او را «آقای هیلاری کلینتون» صدا کرد که وقتی علت را از او می‌پرسد، زندان‌بان می‌گوید که هیلاری کلینتون در مورد او صحبت کرده است.

در این میان از بین حاضران در سالن از مازیار بهاری سوال‌های بسیاری پرسیده شد. او در پاسخ به این سوال که پس از این چه خواهد کرد گفت: «من باید به خانواده‌ام برسم، باید این لباس ورزشی را به دخترم بدهم و باید به کارم ادامه بدهم.»

مازیار بهاری در مورد وضعیت کنونی ایران و آینده، به نقش و قدرت سپاه پاسداران اشاره کرد و معتقد بود که فسادهای درون آن مانع از پایداری قدرت آن می‌شود.

او همچنین گفت که برنامه حکومت کم اثر کردن جنبش است از طریق کشتن، زندانی کردن یا تبعید (یا مجبور به خروج از کشور) که البته حکومت غافل از این است که نمی‌تواند جلوی تبادل اطلاعات را بگیرد. او تحریم‌های هوشمندانه (smart sanctions) و برقراری دیالوگ را راه حل مقابله با ایران دانست.

او در مورد چگونگی تحمل شکنجه‌ها گفت که در ذهن خود دنیاهای موازی ایجاد می‌کرده. او سعی می‌کرده که از شکنجه‌ها به یاد خاطرات دیگری بیفتد و به آن‌ها فکر کند.

به عنوان مثال یک بار بر اثر ضربه‌ای که آقای گلاب به پای او زده بوده، پایش به شدت می‌سوخته. مازیار سعی کرده تا سوزشی مشابه را در خاطرات خود جستجو کند و به یاد روزی می‌افتد که در کیپ تاون، زیر آفتاب به خواب رفته بود و بدنش دچار سوختگی شدید شده بود.

و یا بارها با آهنگ‌های مختلف از جمله آهنگ‌های لئونارد کوهن دنیای موازی برای خود می‌ساخته است. عدم آگاهی آقای گلاب از این دنیای او و عدم دسترسی به آن باعث می شده که نتواند او را از لحاظ روحی بشکند.
وقتی از او پرسیده شد که این مازیار با مازیار پیش از اوین چه فرقی کرده و آن‌ها چه تاثیری بر او توانستند بگذارند با خنده گفت:

«۱۴ کیلو وزن کم کردم!»

او سپس ادامه داد:

«من همیشه در فیلم‌هایم تمام جوانب را در نظر می‌گرفتم و هیچ‌گاه هیچ‌چیز را سیاه و سفید ندیدم و حالا هم همین کار را خواهم کرد. اما دیگر خودم را سانسور نمی‌کنم چون می‌دانم فعلا دیگر به آن‌جا بر نمی‌گردم.»

بهاری در ادامه گفت: «من فرد بهتری شده‌ام. فکر کردن به چیزهای خوب از من آدم بهتری ساخت.»

او در ادامه از همگان خواست که اگر برای آزادی زندانیان سیاسی و فعالان اجتماعی تلاش می‌کنند حتما از آن‌ها نام ببرند. بردن نام آن‌ها و صحبت کردن در مورد فرد فرد آن‌ها تاثیر بهتری در آزادی آن‌ها می گذارد.

او همچنین از همه خواست که از فیلم‌ها و هنرمندانی که از طرف دولت ایران هستند حمایت نکنند بلکه فیلم‌سازان و هنرمندان مستقل مورد حمایت قرار بگیرند.

در پایان برنامه ضمن تشکر و اظهار خوشحالی از حضور مازیار بهاری در فستیوال ایدفا، هدایای دیگری از جمله لباس‌هایی با آرم ایدفا و کفش‌های چوبی معروف هلندی برای دخترش به او داده شد.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

اگر افراد ديگري چون خانم اسفندياري كه از دام جمهوري اسلامي جسته بودند در كنفرانس هاي مطبوعاتي سرگذشت زندان خويش را شرح داده بودند به احتمال زياد سخت‌گيريهاي اين دوره به اين شدت نبود.

-- azadeh ، Nov 28, 2009

از اين آقايون بايد پرسيد شما تلفن مادرتون و داريد پس با مادرتون سكس داشتيد.

-- ehsan ، Nov 29, 2009

khoda hefzetan konad...shoma neshanehaye parvardegar hastid

-- j ، Apr 26, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)