خانه > گزارش ويژه > حقوق بشر > انصراف ایران، پرهیز از یک شکست سیاسی بود | |||
انصراف ایران، پرهیز از یک شکست سیاسی بودحسین علویجمهوری اسلامی ایران از درخواست خود برای عضویت در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد منصرف شده است. شیرین عبادی حقوق دان و برنده جایزه نوبل صلح، هفتهی گذشته طی نامهای خطاب به مجمع عمومی سازمان ملل متحد، خواستار آن شده بود که این مجمع مانع از عضویت ایران در شورای حقوق بشر بشود. او معتقد است که انصراف ایران برای پرهیز از یک شکست سیاسی بود.
در گفتگویی با شیرین عبادی از مضمون آن نامه و تأثیر آن و سایر تلاشها در ایجاد فضایی که به انصراف جمهوری اسلامی انجامید، پرسیدم. من در آن نامه، به صورت قانونی و مستدل ثابت کرده بودم که دولت ایران صلاحیت قضاوت و اظهارنظر در خصوص پروندهی حقوق بشر سایر کشورها را ندارد و نباید وارد شورای حقوق بشر بشود. به این دلیل که این دولت در داخل کشور مرتکب نقض گستردهی حقوق بشر شده است. در عین حال یکی از شرایط عضویت در شورای حقوق بشر همکاری مستمر و مداوم با این شورا است؛ حال آنکه دولت ایران از سال ۲۰۰۵ اجازهی ورود به هیچیک از گزارشگران حقوق بشر به ایران را نداده است. در جلسهی ماه فوریهی شورای حقوق بشر که نمایندگان ایران، به سرپرستی آقای محمد جواد لاریجانی در آن شرکت داشتند، ایران تقریباً به تمامی توصیههای این شورا پاسخ منفی داد. آیا نوع برخورد دولت ایران با مسئله حقوق بشر در آن نشست نیز، به ایجاد فضایی کمک کرد که اکنون خود دولت را وادار به انصراف کرده است؟ طبیعتاً هم برخورد ایران در آن شورا و هم برخورد ایران در سالهای گذشته، فضای امروز را ساخته است. در سالهای گذشته در سازمان ملل شاهد صدور چندین قطعنامه بر علیه ایران بودیم که در آنها به دولت ایران توصیه میشد حقوق بشر را رعایت کند. اما دولت ایران به همهی این قطعنامهها و توصیهها بیاعتنایی کرده است و بر همین اساس، میدانست که اگر در مجمع عمومی بخواهند راجع به عضویت ایران رأیگیری کنند، احتمال پیروزیاش بسیار کم است. بنابراین برای پرهیز از یک شکست سیاسی، داوطلبانه کنار کشید. آقای مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه، در توضیح دلایل انصراف ایران گفته است که این تصمیم نتیجهی تبادل نظر با بقیهی کشورهای آسیایی عضو شورای حقوق بشر بوده و قرار شده ایران به جای درخواست قبلی خود، عضویت در «کمیسیون بینالمللی حقوق زنان» را درخواست کند. آیا اساساً چنین کمیسیونی وجود دارد؟ یا منظور همان «کمیسیون مقام زن» است و اهمیت این کمیسیون چیست؟ فقط «کمیسیون مقام زن» وجود دارد که آن هم از نظر شرح وظایفاش، کمیسیون بسیار بیاهمیتی است. برای این که قدرت قانونگذاری و تصمیمگیری بینالمللی ندارد و فقط وضعیت حقوق زنان را در سراسر جهان، بررسی و مونیتورینگ میکند. البته باید بگویم، هرچند عضویت در این شورا اصلاً مهم نیست و به درجهی اهمیت عضویت در شورای حقوق بشر نیست، اما متأسفانه کشور ما در همین حد هم نمیتواند حائز صلاحیت برای چنین عضویتی باشد. زیرا دولت ایران بارها اعلام کرده که حاضر نیست به «کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان» بپیوندد و یکی از معدود کشورهای جهان است که هنوز این کنوانسیون را نپذیرفته است. سؤال این است که کشوری که اساساً حاضر نشده کنوانسیون بینالمللی رفع تبعیض از زنان را بپذیرد، چگونه صلاحیت دیدهبانی وضعیت حقوق بشر و حقوق زنان را در سراسر جهان دارد؟ هرچند این دیدهبانی فقط منحصر به چند سمینار است و قدرت قانونگذاری یا تهیهی پیشنویسهای راجع به مقررات سازمان ملل از آن سلب شده است. در حقیقت این کمیسیون فقط یک گزارشگر ساده است؛ اما متأسفانه دولت ایران در همین میزان هم صلاحیت ندارد، چون هم در قوانیناش نقض حقوق بشر بر اساس جنسیت وجود دارد، هم در عملکرد اجراییاش نسبت به زنان تبعیض قائل میشود و هم این که بارها اعلام کرده که حاضر نیست به کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض از زنان بپیوندد.
خانم عبادی، روز سیزدهم ماه مه، اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل تشکیل خواهد شد. آیا دستور کار این اجلاس و در مجموع تصمیماتی که خواهند گرفت، میتواند کمکی بکند به این که ایران وادار به پذیرش گزارشگران موضوعی حقوق بشر بشود و یا نمایندهی ویژهای برای نظارت بر حقوق بشر در ایران تعیین بشود؟ سازمان ملل متحد بر مبنای اساسنامه و ساختاری که دارد، اختیاراتش تا حدی است که از آن اختیارات هم تاکنون به طور کامل استفاده کرده و چندین بار قطعنامه علیه ایران صادر کرده و به ایران گفته است که باید با گزارشگران حقوق بشر همکاری کند و آنان را به ایران راه بدهد که آنها اوضاع حقوق بشر در این کشور را از داخل بررسی کنند. اما دولت ایران اجازهی این کار را نمیدهد و از نظر مکانیسمهای بینالمللی هم راهحلی وجود ندارد که بتوانند این دولت را وادار کنند حتماً این گزارشگران را به ایران راه بدهد. اما همکاری نکردن یک دولت با سازمان ملل متحد، نشان از این دارد که این دولت مسألهای را مخفی میکند و نمیخواهد گزارشگران سازمان ملل متحد که مقامهای بیطرفی هستند، به این کشور بروند و اوضاع را در داخل بررسی کنند. این امر قرینهایی است بر این که آنچه مردم ایران و زندانیان سیاسی ایران میگویند، صحت دارد و دولت مرتکب تخلفات عدیده شده است. از سوی دیگر، از جهت بینالمللی، عدم توجه به مصوبات سازمان ملل متحد، نوعی بیاعتمادی نسبت به عملکرد دولت ایجاد میکند و همین بیاعتمادی است که باعث شده، دنیا این حرف دولت ایران را که چند سال است میگوید قصد استفادهی صلحآمیز از انرژی هستهای دارد، باور نکند. به همین دلیل که میگویند: تو اصولاً دولت بستهای هستی، با مراجع بینالمللی همکاری نمیکنی، درها را بر روی گزارشگران بستهای و… بنابراین دولت ایران تاوان عدم همکاری با گزارشگران حقوق بشر را به هرحال در جای دیگری خواهد پرداخت و آن زمانی است که حرفاش را راجع به صلحآمیز بودن اقداماتاش قبول نمیکنند. چرا که اصولاً اعتماد جامعهی بینالملل از چنین دولت و حکومتی سلب میشود. شما بارها جامعهی بینالمللی و بهویژه کشورهای غربی را مورد این انتقاد قرار دادهاید که توجهشان به مسألهی حقوق بشر بسیار کمتر از مناقشهی هستهای ایران است. در حالی که اگر حقوق بشر را در مرکز توجه قرار بدهند، میتواند تأثیرات بهتری داشته باشد. راههای مشخصی که میتوانند امکان پرداختن بیشتر جامعهی بینالمللی به وضعیت حقوق بشر در ایران را فراهم کنند، کدامها هستند و شما چه پیشنهادهایی در این زمینه دارید؟ مسألهی انرژی هستهای مانند جنگل انبوهی است که مسائل و مشکلات ایران را پوشانده است. در عرصهی بینالمللی هرجا صحبت از ایران میشود، میگویند که ایران قصد سوء از انرژی هستهای دارد. ما میگوییم: کشورهای غربی فقط به فکر امنیت خودشان هستند و به این مسأله نمیاندیشند که مردم در ایران چگونه زندگی میکنند؟ چطور دارند روز به روز فقیرتر میشوند، تورم چقدر بالا رفته است، درصد بیکاری تا چه میزان بالا است، میزان اعتیاد چقدر چشمگیر است، تعداد زندانیان سیاسی چقدر زیاد است و وضعیت آنان تا چه حد اسفبار است و… اینها مسائلی هستند که دنیا فراموش کرده است. بنابراین خواست من همواره این است که به وضعیت حقوق بشر و دمکراسی در ایران توجه شود و اجازه ندهند که غرب فقط به منافع خودش، یعنی امنیت خودش بیندیشد، بلکه امنیت فردی و سیاسی مردم ایران هم باید مطرح باشد. در پاسخ به این سؤال که چگونه میتوان توجه بینالمللی را جلب کرد، باید بگویم از همان طریقی که مردم ایران دارند کار میکنند: میبینیم که زندانیان سیاسی با وجود این که میدانند اگر گزارش بدهند، وضعیتشان در زندان وخیمتر میشود، اما با نهایت شهامت این کار را میکنند. نامههایشان را به بیرون از زندان میفرستند. به آقای بانکیمون و همچنین به مراجع دینی خودمان نامه میدهند و یا از مراجع قضایی خودمان استمداد میطلبند که بیایید و ببینید در زندانها چه خبر است. یا این که روزنامهنگاران شجاع ما حقایق را درج میکنند، ولو این که به قیمت از دست رفتن آزادی خودشان باشد. یا مدافعان حقوق بشر و وکلایی که در این زمینه کار میکنند، با نهایت شهامت در دادگاه دفاع میکنند، ولو این که منجر به زندانی شدن آنها بشود (که امیدوارم آقای عمادالدین باقی هرچه زودتر آزاد شوند). یا اینکه هنرمندان ما، مانند آقای پناهی الان در زندان هستند، به جرم این که هر جا که رفتهاند سخن حق گفتهاند و از درد دل مردم با جامعهی بینالمللی صحبت کردهاند. در مجموع، اتفاقاتی که افتاده و نوع حرکتی که جامعهی مدنی ایران انجام میدهد، در این که توجه محافل بینالمللی به نقض حقوق بشر در ایران جلب شود بسیار مؤثر بوده است. |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
خانوم عبادی ، شما افتکخار ایران هستید
-- AZin ، Apr 28, 2010