خانه > گزارش ويژه > تاریخ > آسیبشناسی انقلاب فرهنگی دولتی | |||
آسیبشناسی انقلاب فرهنگی دولتیمهرزاد حافظیحدود ۳۰ سال سیاستگزاری دولتهای ایران پس از انقلاب در حوزه فرهنگ، افت و خیزهای بسیاری را پشت سر گذاشته و اکنون، در ایستگاه میانی جمهوری نهم، همچنان، گمشدهی خطوط غیظ و غضب و خشمی کور است. حرکتی که امروزه ما از آن با عنوان انقلاب فرهنگی یاد میکنیم حرکتی بود که در مسیر آن میبایست، آموزش و پرورش، آموزش عالی، فرهنگ - ارتباطات و اطلاعرسانی، امور زنان و جوانان کشور اسلامیزه شوند.1 اما نخستین پرسش این است که چنین سیاستی بر اساس چه خط مشیها و استراتژیهایی ترسیم و به جامعه تحمیل شد؟
با اشغال سفارت امریکا، مهندس بازرگان و دولت ایشان استعفا داده و شورای انقلاب مسئول اداره کشور شد. دراین کشاکش، هر چند فرمان صریح حجاب اجباری در ادارات با واکنش گسترده زنان روبرو شد، اما در نهایت به انتخاب گریزناپذیر زنان و دختران بدل شد. بسیاری از معلمان بیحجاب در تعطیلات تابستان ۵۸ پاکسازی شده و روز اول مهر ۵۸ اغلب معلمان با حجاب سرکار خود حاضر شدند. هدف از انقلاب به اصطلاح فرهنگی این بود که دانشگاه را مطیع خودشان کنند تا چیزی بهنام انتقاد و پرسشگری وجود نداشته باشند.
این در حالی بود که چشمانداز مأموریت شورای عالی انقلاب فرهنگی، تصحیح و ارتقای فرهنگ کشور، سازماندهی نوین امور فرهنگی و ساماندهی فرهنگ در جهت حفظ استقلال، تحکیم و تعمیق فرهنگ دینباوری مردم کشور و بهمنظور تحقق یافتن تمدن نوین اسلامی عنوان شده بود.4 همزمان نیز برخی میگفتند: دانشگاه باید بهعنوان یک نهاد مستقل از سیاست و انقلاب به کار خود ادامه دهد. دکتر محمد ملکی اولین رئیس دانشگاه تهران بعد از انقلاب میگوید: ما بهصورت شورایی دانشگاه را اداره میکردیم که انقلاب فرهنگی و به تعبیر من کودتای فرهنگی، بهوقوع پیوست و برخوردهای وحشیانهای که تحت این عنوان و به بهانه اسلامی کردن دانشگاهها صورت گرفت، سبب شد دستهجمعی استعفاء دهیم. هدف از انقلاب به اصطلاح فرهنگی این بود که دانشگاه را مطیع خودشان کنند تا چیزی به نام انتقاد و پرسشگری وجود نداشته باشند.5
سیل انتقادات روشن از مدیران نو آمده سبب شد که روز ۲۹ مرداد ۱۳۵۸ نیز ۴۱ روزنامه و نشریه تعطیل شوند. از آن پس، بولدوزرهای پاکسازی و اسلامیسازی عموم مردم را به زاویهی تأدیب راند و سه حوزهی کلان، مشمول تغییرات آنی در سیاستگزاریهای فرهنگی شدند: الف) حوزهی فرهنگ عمومی که منجر به پاکسازی نزدیک به ۶۰ درصد از معلمان، اساتید دانشگاه، کارمندان عالیرتبه و مدیران سطوح میانی نهادهای آموزشی کشور شد. ب) حوزهی اندیشه که حوزه نخبگان بود و با قرار گرفتن در زاویه غیظ، از تولید اندیشه روز جا ماند و جایگاهش به متون ترجمهای سپرده شد. بیتردید رشد «ترجمه» شاخصترین نقطه آسیبپذیری این حوزه بهشمار میآید. اکنون ستاد انقلاب فرهنگی جادهای دیگر را پیش روی جامعه گسترده است. دورهای که از سال 85 بهتدریج آغاز شده و اخراج یا بازنشستگی اجباری اساتید دانشگاههای دولتی کشور، تصفیه معلمان و فشار بر رفتارهای عمومی جامعه را در دستور کار خود قرار داده است.
با تامل بر مجموعه آسیبهای انقلاب فرهنگی در ایران میتوان ریختشناسی سیاستگزاریهای دولتی را در دولتهای ۵۷ تا کنون مرور کرد: ۲- دولت جنگ و پایداری با سیاستهای مبتنی بر ضروریات زمان جنگ و شعار پایداری در برابر دشمن کارسازی میکرد. ۳- دولت مدارا و سازندگی با کولهباری از ایدههای آرمانگرایانه و ضرورت سازندگی کشور پس از جنگ، به مدارا با دیدگاههای فرهنگی نظر داشت. ۴- دولت اصلاحات که تلاشهای خود را در بهکارگیری راندمان نهفته فرهنگی جامعه، خاصه اندیشمندان گوشهنشین حوزه فرهنگ معطوف ساخت. ۵- دولت خدمتگزار
مجموعه آسیبهایی که با اتکا به مسالهشناسی ادوار یاد شده میتوان آنها را در سیاستگزاریهای ارباب حلقههای دولت نهم بازشناخت، در مصادیق - مفهومی زیرقابل تحلیل و نقد هستند: - عدم التفات سیاستگزاران به شاخصهای نیازسنجی عمومی. علیرغم داعیه تبدیل شدن برخی مسلسلها به قلم، سهم فرهنگ و اندیشه همچنان سرگردانی در واحهی آرمانخواهی و ایدئولوژی زدگی است.
اکنون ستاد انقلاب فرهنگی جادهای دیگر را پیش روی جامعه گسترده است. دورهای که از سال ۸۵ بهتدریج آغاز شده و اخراج یا بازنشستگی اجباری اساتید دانشگاههای دولتی کشور، تصفیه معلمان و فشار بر رفتارهای عمومی جامعه را در دستور کار خود قرار داده است. بیشک مردم تفاوت دیدگاهها را میبینند و واقعیتهای زندگی را با شعارهای پر طمطراق سیاستگزاران فرهنگی میسنجند. همچنین میبینند که علیرغم داعیه تبدیل شدن برخی مسلسلها به قلم، سهم فرهنگ و اندیشه همچنان سرگردانی در واحهی آرمانخواهی و ایدئولوژیزدگی است. افتادن خاتم فیروزهی اصلاحات در قعرچاه ویل، دولت خدمت شعار احمدینژاد هراسی سنگین را با خود آورده است: افت شدید چاپ کتاب در حوزههای فرهنگ، هنر، ادبیات، اندیشه، فلسفه و علوم اجتماعی، موج دوم تعطیلی گستردهی مطبوعات، بازگشت به دوران جنگ، مسجد شدن فرهنگسراها، بازنشستگی زود هنگام اساتید دانشگاه، ابلاغ حکم واعظی تازه از راه رسیده به فرهنگ عمومی در اجبار پوشش و چادر ملی، رعایت طول آستین پیراهن مردانه، ارائه قلیان میوهای در فضای قهوهخانهها بهدستور ارباب حلقههای دولت نهم، رونق یافتن دوباره کمیتههای انضباطی و بگیر و ببندهایش در مراکز آموزش عالی، مسکوت ماندن مطالبات معلمین، ابلاغ آییننامه الزام استفاده از خدمات برادران امنیتگستر به مجموعههای مسکونی و گماشتن ژنرالهای مهربان، به برقراری نظم اجتماعی مُشتی است در نمای دُرُشت، از کرامات سیاستگزاران فرهنگ در سالهای پایانی دهه سوم انقلاب. عجبا که بسیاری از متدینین نالانند که فرهنگ دینی جامعه در معرض آسیبهایی قرار گرفته که حاصلش سست شدن پایههای ایمان دینی جامعه است. بهراستی انقلاب فرهنگی چیست. نقطه آغاز آن در کجای این جزیزهی سرگردانی است؟ پینوشتها: ۱- ۲۰ سال تلاش در مسیر تحقق اهداف انقلاب فرهنگی . دبیرخانه شورای انقلاب فرهنگی . نشر دانش پرور . تهران . ۱۳۸۴ (صص ۵۲۸ - ۷۳) ۲- روزنامه جمهوری اسلامی ۱۸ / ۱۲ / ۵۸ ۳،۴- رک: www.ianculture.org ۵- ر.ک: دکتر محمد ملکی در مصاحبه با سایت روز - چهارشنبه ششم تیر ۱۳۸۶ |
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
بحث جذاب و پر محتوايي بود . نمي دانم چرا اين مطلب به وبلاگ هاي پر خواننده لينك داده نشده است ؟حداقلش خود سايت زمانه مي تواند مطالب مهمش را براي پر خواننده شدن روي صفحه بگذارد .
-- حميد رضا مالكي ، May 8, 2008موفق باشيد
شما آسیب شناسی نکردید کمی تاریخ را به قلم خودتان ورق زدید به نظر من علت پیدایش انقلاب در ایران و متعاقب آن انقلاب فرهنگی به تقلید از انقلاب فرهنگی کمونیستی چین را در خیلی چیزها باید جستجو کرد ظلمی که از ناحیه حاکمان ستمگر داخلی و ظلم مضاعف دو چندان از سوی استعمارگران خارجی که همواره سعی کردند کشورهای جهان سوم را تحت نفوذ خود داشته باشند بعبارت کلی تر زیاده خواهی و تمامیت خواهی دو گروه ستمگر در طول تاریخ و رخدادهای غم انگیز در تاریخ کشور موجب پیدایش انقلابات و طغیان مردم بوده و خواهد بود البته بنده از یک منظر تاریخی به این جریان نگاه کردم و می دانم دلایل زیادی نیز وجود دارد .
-- بدون نام ، Dec 8, 2009