مطمئنی که پایه‌های جمهوری اسلامی در قلب ملت ایران است نه در جای دیگر ملت ایران؟

ارواح عمه ات آقای دیکتاتور اگر مردم راضی بودند به خیابان نمی آمدند و شهید نمی دادند. شاید منظور تو از مردم یک مشت شیاد کودتاچی است که اطرافت را گرفته اند .اگر این است منظورت ، معلوم است که باید از آزادی که تو میگویی راضی باشند و هر غلطی که خواستند انجام دهند و هیچ کس کارشان نداشته باشد.از تجاوز به دختر و پسر مردم گرفته تا دزدی ثروت ملی از قتل تا آبروریزی از فرهنگ و شرف ایرانی. نه مردم نیمخواهند نه سر به تن تو باشد نه به تن رهبرت و حالشان از این نظام شما به هم خورده است .از ترستان است که توی شهر آفتابی نمی شوید .خودتان بهتر میدانید اگر دست مردم به شما برسد تکه ی بزرگتان گوشتان خواهد بود.هر چه میخواهی دروغ بگو . هیچ باور میکنی که مردم در ایران تو را بی شرف ترین آدم میدانند؟ ،هیچ میدانی این مردم تو را و رهبرت را ایرانی نمی دانند؟ تو را و همه ی شیادان افرادت را یک مشت دزد و قاتل میدانیم . گاهی با خودم فکر میکنم که تو و رهبرت بدبخت ترین موجودات هستید سرنوشت شما از صدام سیاه تر است. خدا را شکر کن که این جنبش سبز مسالمت آمیز است اگر این مردم بخواهند قهر آمیز شما را به زیر بکشند یک هفته هم دوام نخواهید آورد. بدبخت بروخوشحال باش که شانس آورده اید این جنبش ما غار آمیز نیست. شمیم

محمود احمدی‌نژاد دروغ دیگری گفته است : «مردم ایران از آزادی که دارند راضی‌اند» این با با انگار مالیخولیا دارد . اگر به رفتارش سر نماز دقت کنید به وضوح میبینید که با خودش حرف میزند . من دقت کرده ام توی سازمان ملل متحد هم با خودش حرف میزد . دیوانه شده . این را باید پیش پزشک ببرند و بستری کنند . ایران و سرنوشت یکملت را نباید به دست این شیاد نهاد .

جوک قرن !!...

بهتر است بگوئید : مردم ایران از ازادی که ندارند راضی هستند فقط یک نقطه کوچک کل منظوز را عوض می کندک
مردم ایران از ازادی که ندارند راضی هستند
مردم ایران از ازادی که دارند راضی هستند درست مثل هم نوشته و خوانده می شود اگر یک نقطه بر دارد بگذاریم می شود ندارد =
دارم داری دارد ندارم نداری ندارد

واقعاً هم از آزادی هایی که ندارند،راضی اند!فقط این وسط نمی فهمم که چرا من یکی دارم از این خفقان بالا می آورم؟!

احمدی نژاد دو واژه نیک گفت و آن « مردم نظاره‌گر» بود.

اجازه راهپیمایی با سکوت هم نمی دهند. احتمالا دروغ گفتن عادت روزانه این قوم است. بعد هم اسمش را میگذارند مصلحت و تقیه و ...بوی تعفن از این ایدیولوژی بلند شده .تمام

منظور این گماشته ولایت از مردم؟؟؟؟ دار و دسته حاکمیت ولایت است و بس.کافی‌ است در همه حرفهای این گماشته ولایت به جای مردم و اسلام نظام فاسد ولایت و جنایت را بگذارید.در این صورت‌ اصلا گماشته و ولیش اصلا دروغگو نیستند.

یکی نیست به این بابا بگوید اگر مردم راضی اند پس چرا به خیابان می آیند و شهید میدهند و به زندان می افتند . واقعا این بابا یک جوک به تمام معنا ست. شمیم

احمدی نژاد گفته است بــنـــده تعجــــب میکنم . 25 میلیون رای دارم اما هنوز کسی باورش نمیشـــــه !
انگار این بدبخت خودش باور کرده

احمدی جون دمت گرم

ماهرانه در جنگ است این خدای آزادی با خدای استبداد shamim

هم رژیم جمهوری اسلامی و هم رژیم اسرائیل هر دو روی هم باید از صفحه روزگار محو شوید.

من میخوام بدونم دولت و مردم اسرائیل از کجا ارتزاق میکنن.درآمدشون از کجا تامین میشه ؟آخه تا حالا من جنس یا کالایی با مارک اسرائیلی ندیدم.
شاید از جیب مبارک آقا!!!!!!!1

شما قوم الظالمین سی سال پیش با حربه دین در میان عوام رخنه کردید به سرکردگی خمینی و ان جنگ تحمیلی ، فرسایشی و الکی رو بقای خودتون به راه انداختید.چه جوانهایی بدون اینکه بدانند مقصد و مقصودشان چیست بخاطر قدرت طلبی ، هوچی گری و تکیه کردن امثال خامنه ای و احمدی نژاد و رفسنجانی بر تخت پادشاهی ایران جون خودشون رو فدای زیاده خواهی های شما کردن.
ننگ ابدی خداوند بر شما باد

باز این عروسک خیمه شب بازی خامنه ای برای خودش آسمون ریسمون بافت.
به نظر من اگه مردم کاپشنش رو از تنش در بیارن لال میشه و دیگه نمیتونه بلبل زبونی کنه.

این مقاله ای است که دوستی فرستاده و نوشته یک افغان همزبان است. نگاه دقیقش بنگرید.
احمدی‌نژاد پدیده‌ی غریب و هم هنگام آشنایی است. رفتار او در چشم بسیار کسان یادآور برخورد خشن و توهین‌آمیز یک جوانک بسیجی تفنگ به دست در برابر شهروندان محترمی است که چنان تحقیر می‌شوند که دیگر جهان را نمی‌فهمند. شأن اجتماعی‌شان، ارج فرهنگی‌شان و منش و سلیقه‌ی‌شان لگدکوب می‌شود، به زندگی خصوصی‌شان تجاوز می‌شود، و دستگاه تبلیغاتی مدام از در و دیوار جار می‌زند که باید شکرگزار باشند که در کشورشان این «معجزه‌ی هزاره‌ی سوم» رخ داده است.

احمدی‌نژاد حاشیه را بسیج می‌کند تا مرکز قدرت را تقویت کند، مردم مستمند را به دنبال ماشین خود می‌دواند و آنان می‌دوند، در حالی که به عابران دیگر تنه می‌زنند و هیاهو و گرد و خاک می‌کنند. محمود احمدی‌نژاد از تبار آن سلاطینی است که مدام در حال جهاد بوده‌اند. او خزانه‌ی مرکز را تهی می‌کند، تا سرحدات را نه آباد، بلکه از نو تصرف کند و به حلقه‌ی ارادت درآورد. او مهندس نظام است، اما نه از آن مهندسانی که در ابتدای حکومت اسلامی در خدمت ملاها درآمدند تا سازندگی کنند و معجزه‌ی پیوند ایمان و تکنیک را به نمایش بگذارند. در ابتدا تکنیک در خدمت ایمان بود. در مورد احمدی‌نژاد، ایمان خود امری تکنیکی است. او رمالی است که داکتر-مهندس شده است. در ذهن او جن و اتوم، معجزه و سانتریفوژ، معراج و موشک در کنار هم ردیف شده‌اند. احمدی‌نژاد به همه درس می‌دهد. او ختم روزگار است... در مجلس آخوندی هم درس دین می‌دهد. پیش لوطی هم عنتربازی می‌کند.

احمدی‌نژاد ترکیبی از رذالت و ساده‌لوحی است. او مجموعه‌ای از بدترین خصلت‌های فرهنگی ما را در خود جمع کرده، به این جهت بسی خودمانی جلوه می‌کند: دروغ می‌گوید و ای بسا صادقانه. غلو می‌کند، زرنگ است و تصور می‌کند هر جا کم آوردی، می‌توانی از زرنگی‌ات مایه بگذاری و جبران کنی.. در وجود همه‌ی ما قدری احمدی‌نژاد وجود دارد و درست این آن بخشی است که وقتی با آزردگی از عقب‌ماند‌گی‌مان حرف می‌زنیم، از آن ابراز نفرت می‌کنیم. اما آن هنگام نیز که لاف می‌زنیم و خودشیفته‌ایم، باز این وجه احمدی‌نژادی وجود ماست که نمود می‌یابد. احمدی‌نژاد تحقیر شد‌ه‌ای است که خود تحقیر می‌کند. سرشار از نفرت است، اما کرامت دارد.. به موضوع نفرت اش که می‌نگرد، می‌پندارد مبعوث شده است تا او را از ضلالت نجات دهد.

احمدی‌نژاد نماینده‌ی سنتی است جهش‌کرده به مدرنیت. او مظهر عقب‌ماندگی مدرن ما و مدرنیت عقب‌مانده‌ی ماست. او اعلام ورشکستگی فرهنگ است. احمدی‌نژاد نشان فقدان جدیت ماست. آن زمان که در قم گفت، هاله‌ی نور او را دربرگرفته، حق بود که حجج اسلام این حجت را جدی گیرند، عمامه بر زمین کوبند، سینه چاک کنند و لباس بر تن او بردرند تا تکه‌ای به قصد تبرک به چنگ آورند. آن زمان که از دستیابی به انرژی هسته‌ای در آشپزخانه سخن گفت، حق بود مكتب ‌ها و دانشگاه‌ها تعطیل می‌شدند، حق بود بر سر در آموزش و پرورش می‌نوشتند «این خراب‌شده تا اطلاع ثانوی تعطیل است» و آموزگاران از شرم رو نهان می‌کردند. احمدی‌نژاد از ماست. طرفداران او نیز هم ولایتیهای ما هستند. میان احمدی‌نژاد با گروهی از رهبران اپوزیسیون فرق چندانی نیست. در روشنفکری ایرانی هم نوعی احمدی‌نژادیسم وجود دارد، آن جایی که یاوه می‌گوید و در عین غیر جدی بودن، سخت جدی می‌شود. در وجود چپ افراطی ایران، از دیرباز احمدی‌نژادی رخنه کرده است منهای مذهب، یا با مذهبی که گفتار و مناسک دیگری دارد.

احمدی‌نژاد نشان‌دهنده‌ی جنبه‌ی «مردمی» جمهوری اسلامی ایران است، جنبه‌ای که اکثر منتقدان آن نمی‌بینند، زیرا هنوز از انتقاد از دولت به انتقاد از جامعه نرسیده‌اند و از همدستی‌ها و همسویی‌های دولت و جامعه غافل‌اند. اکنون همه چیز با تقلب و کودتا توضیح داده می‌شود. تقلبی صورت گرفته، که ابعاد آن را نمی‌دانیم. برای این که نیروی پوپولیسم فاشیستی دینی را نادیده نگیریم، لازم است همه‌ی تحلیل‌ها را بر تقلب و کودتا بنا نکنیم. رای احمدی‌نژاد یک میلیون هم باشد، بایستی ریشه‌ی اجتماعی فاشیسم دینی را جدی بگیریم.
است. نگاه دقیقش بنگرید.
احمدی‌نژاد پدیده‌ی غریب و هم هنگام آشنایی است. رفتار او در چشم بسیار کسان یادآور برخورد خشن و توهین‌آمیز یک جوانک بسیجی تفنگ به دست در برابر شهروندان محترمی است که چنان تحقیر می‌شوند که دیگر جهان را نمی‌فهمند. شأن اجتماعی‌شان، ارج فرهنگی‌شان و منش و سلیقه‌ی‌شان لگدکوب می‌شود، به زندگی خصوصی‌شان تجاوز می‌شود، و دستگاه تبلیغاتی مدام از در و دیوار جار می‌زند که باید شکرگزار باشند که در کشورشان این «معجزه‌ی هزاره‌ی سوم» رخ داده است.

احمدی‌نژاد حاشیه را بسیج می‌کند تا مرکز قدرت را تقویت کند، مردم مستمند را به دنبال ماشین خود می‌دواند و آنان می‌دوند، در حالی که به عابران دیگر تنه می‌زنند و هیاهو و گرد و خاک می‌کنند. محمود احمدی‌نژاد از تبار آن سلاطینی است که مدام در حال جهاد بوده‌اند. او خزانه‌ی مرکز را تهی می‌کند، تا سرحدات را نه آباد، بلکه از نو تصرف کند و به حلقه‌ی ارادت درآورد. او مهندس نظام است، اما نه از آن مهندسانی که در ابتدای حکومت اسلامی در خدمت ملاها درآمدند تا سازندگی کنند و معجزه‌ی پیوند ایمان و تکنیک را به نمایش بگذارند. در ابتدا تکنیک در خدمت ایمان بود. در مورد احمدی‌نژاد، ایمان خود امری تکنیکی است. او رمالی است که داکتر-مهندس شده است. در ذهن او جن و اتوم، معجزه و سانتریفوژ، معراج و موشک در کنار هم ردیف شده‌اند. احمدی‌نژاد به همه درس می‌دهد. او ختم روزگار است... در مجلس آخوندی هم درس دین می‌دهد. پیش لوطی هم عنتربازی می‌کند.

یکی گفت: مادرم را میفروشم. گفتند: چطور مادرت را میفروشی؟ گفت: قیمتی میگم که نخرند.
حالا این حکایت سردسته کودتاچیان شده.دروغ میگه شاخدار تا کسی نتونه بالاتر از این دروغ ، دروغ دیگه ای بگه.

احمدی نژاد گفته است بــنـــده تعجــــب میکنم، 25 میلیون رای دارم اما هنوز کسی باورش نمیشـــــه!

این "کسی" چند میلیون نفرند: بیش از 25 میلیون یا کمتر؟

این بابا که داره خودش خودش رو لو میده اینجا!

بابا ایوالله!

:)))

امضاء
ضد کودتا

نسترن جان خوب گفتید اما اسرائیل محصولاتی هم دارد: پرتقال جافای آن که در زمان شاه وارد ایران می شد و بعضی ها آن را نمی خریدند. مقداری صنایع کوچک محصولات پلاستیکی و این طور چیزها را هم دارد و البته مقدار قابل توجهی هم صنایع نظامی مثل تولید مسلسل های معروف "اوزی" که در ایران به آن یوزی می گویند. یا جیپ ارتشی کایزر و البته حتماً مقداری هم تجارت که قدیمی ترین پیشه بسیاری از یهودیان است.

اما از همه مهم تر تولید بمب اتمی است که ظاهراً بیشترینش را اسرائیل تولید و انبار می کند. و من شک ندارم تولید بمب اتمی اسرائیل به طور مخفیانه در همان ایران و به خرج ایران انجام می شود. (حتی می توان با اطمینان گفت که راه اندازی سازمان انرژی اتمی در ایران در دوران پیش از انقلاب نیز در حقیقت مقدمه ای برای همین کار بوده. چه بسا اسرائیل آزمایشهای اتمی اش را نیز در بیابانهای ایران و تحت پوشش سپاه انجام دهد و زباله هایش را نیز در همانجا دفن کند!؟)

آنوقت پس از ساخته شدن بمب ها، آن ها را مخفیانه و تحت پوشش همان سپاه از مرز عراق و بعد هم سوریه و اردن از ایران خارج کرده و در جایی در خود اسرائیل انبار می کنند. یا اصلاً از مرز هوایی آن ها را عبور می دهند.

و البته سازمانهای جاسوسی و ضد جاسوسی هم مقر اصلی شان در اسرائیل است. یکی از این سازمانها که کارش استراق سمع و گوش کردن به مکالمات سلفونی مردم دنیا است، همین چند سال پیش با ارباب اسرائیل، ببخشید، نوکر اسرائیل، یعنی همان آمریکا، بر سر همین موضوع استراق سمع مربوط به اسرار دولتی آمریکا اختلافاتی پیدا کرده بودند که البته فعلاً جزء موضوعات فراموش شده است ...

به شما اطمینان می دهم، حتی اگر اسرائیل پولساز ترین کشور دنیا هم باشد، همچنان درآمد خود را پس انداز کرده و مخارج خود و شهروندانش را از برکت روی کار آمدن انواع دیکتاتورهای دلقک مآب (ا.ن در ایران، کیم سونگ ایل در کره شمالی، قذافی در لیبی، و ...) به دست خواهد آورد.

البته اینها را در فرانسه یا آلمان با صدای بلند به زبان نیاورید، آن وقت به اتهام انکار کردن هولوکاست شما را به زندان خواهند انداخت!