آقای موسوی هنوز امید به درگاه ضحاک دارد که او کوتاه بیاید. ایشان فرصت ها را سوزاند و در حالی که میلیون ها ایرانی در داخل و خارج از ایشان حمایت کردند و خون ها ریخته شد و باز هم مردم به خیابان آمدند و فریاد زدند و شعار دادند نتوانست که جنبش را مدیریت کند و دایم درخواست مجوز می کرد آن هم از رژیمی که خود حقانیت آنرا زیر سئوال می برد. منتظر شد وقت را تلف کرد و نتیجه این که حاکمیت نابحق نفس تازه کرد و پایه های لرزان خود را سخت تر کرد و به لشکرکشی پرداخت. بعد از ماهها که انواع و اقسام ظلمها بر این ملت رفت باز هم صحبت از مشروعیت برای این نظام می کند. خیر برادر دیگر این عجوزه را هیچ امکان بزکی نیست

جمهوری اسلامی دیگه فاتحه اش را خود حضرات خواندند رفت با این اداها که در آوردند....
مردم هم چیزی به جز جمهوری ایرانی براشان معنا دار نیست یعنی نه آن حکومت اسلامی حضرات و نه این جمهوری اسلامی غربال شده و صافکاری شده که آقای موسوی می فرمایند.
جمهوری ایران و یا جمهوری ایرانی درست و منطقی تر می آید تا بر روی یک کشور گذاشته شود که مردمش اندیشه های گوناگونی دارند و دوست دارند که آزاد اندیش باشندو به دانش وخرد انسانها ارزش می گذارند.

آقو داریوش: شما چه کار به این حرفها دارید؟ شعار "جمهوری ایرانی" را بده و پولت را بگیر.

جناب آقای موسوی:
مگر نظام شما مشروعیتی داشته که با وقایع اخیر از بین رفته باشد. مشروعیت نظام جمهوری اسلامی از سال ۶۰ از بین رفته. سالی که شما و دوستان خط امامیتان بر بقایای آزادیهای بجا مانده از انقلاب ۵۷ هجوم بردید ، چماقداران حزب الله و حزب جمهوری با سازماندهی امثال شما، بر احزاب و سازمانهای باقی مانده حمله کرده، روزنامه های غیر وابسته به جمهوری اسلامی را به محاق تعطیل کشاندند.مشروعیت نظام شما در تمامی دهه ۶۰ با اعدام ۵۰ تا ۵۰ تا و ۱۰۰ تا ۱۰۰ تا از فعالین سیاسی از بین رفت. شما، باید زمانیکه قتل عام خاوران اتفاق میوفتاد این صحبت ها را میکردید. نمیدانم چرا زمانیکه خمینی "عزیزتان" زنده بود کمترین اعتراضی نکردید. این جنایت ها در تمام بقول شما "دوران طلایی امام خمینی" شما ادامه داشته. شما ۳۰ سالی است دیر بفکر افتادید.

آقای بدون نام, شما هم برو در کهریزک به مردم تجاوز کن و باتوم بزن و پولت را بگیر

ایشان هیچ برنامه ای برای آینده ندارند .از آدمکش متجاوز میخواهد که نگران /مشروعیت / خودش باشد ..در حالیکه دادگاههای خلخالی /بستن دانشکاه ها /بیکار کردن استادان /واز همه بدتر اختراع ولایت ققیه / که همه ی گرفتاریهای ملت ایران از این مقام غیر مسئول و آدمکش سر چشمه میگیرد /مشروعیتی برای این رژیم خونخوار بجا نگذاشته .این دستگاه آدمکش میخواهد با تاراج کشور و پخش آن در میان خودیها در قدرت بماند مشروعیت هم برایش پشیزی ارزش ندارد .از دید اسلامیست ها مشروعیت از مردم بدست نمیاید /عوام برابرند با چارپایان /

آقای سازگارا هیچ میدانید تفاوت ما با قرقیزستان در چیست : فقط دوکلام ، رهبران ما سست اند
نویسنده خیرخواه

میدانید تفاوت ما با قرقیزستان در چیست : فقط دو کلام ، در تفاوت رهبران ، وگرنه ملت ما کم از قرقیزها ندارد. رهبران ما سست اند . رهبران ما جرات ندارند مردم را به خیابان بخوانند . رهبران ما جرات ندارند از کارگران و کارمندان بخواهند دست به یک اعتصاب سراسری بزنند. رهبران ما جرات ندارند یک دولت موازی تشکیل دهند . در تمام این ده ماه آنها حتی یکبار از مردم نخواستند برای تظاهرات به خیابان بیایند و هنوز که هنوز منتظرند که وزارت کشور به آنان اجازه تظاهرات قانونی بدهد .

رهبران ما نمیخواهند به اصل نظام و ولایت فقیه خدشه ای وارد شود و هنوز در سخنرانیهایشان آشکارااز عصر طلایی امام خمینی دم میزنند. رهبران ما هنوز ولایت فقیه را قبول دارند و دعوا برای آنها فقط بر سر جزئیات اجرای قانون اساسی است نه کل ماجرا. رهبران ما “ساختارشکنی ” نمیکنند .

با این رهبران ، شما حتی اگر شجاعترین ملت جهان را هم داشته باشید(که به جرات میتوان گفت داریم ) ، به جایی نمیرسید . باید فقط جنبش را ادامه داد و امیدوار بود که با ادامه جنبش و استقامت آن سرانجام رهبران مطلوبی مانند اسانلوها و لخ والساها از میان مردم سر برخواهند داشت .

آقای مهاجرانی،وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی در مصاحبه با هفته نامه لبنانی "الوطن العربی" از جمله می گوید که " شعار عزل خامنه ای شعار نیروهای مسلمان جنبش سبز نیست بلکه این شعار عمدتا از طرف" نیروهای رادیکال" و بعضی "نیروهای حاشیه جنبش سبز مانند سلطنت طلبان، مارکسیست ها و مجاهدین خلق" مطرح می شود." مصاحبه ایشان را خود ملاحظه بفرمایید.http://www.iran-chabar.de/news.jsp?essayId=28417
آیا کلاه بزرگ دیگری دارد دوخته میشود؟ ایشان که در لندن زندگی میکند نبض جهان را حس نکرده است ؟ که دوران ولایت فقیه به سر آمده و این خواست سلطنت طلبان، مارکسیست ها و مجاهدین خلق نیست بلکه خواست همه نیروهای ترقی خواه و آزاده ایران است که برای پیشرفت زندگی خود به نهاد های مترقی نیاز دارند تا بتوانند تحصیل، تحقیق، تولید وتوزیع کنند و در تقسیم کار جهان سهم بگیرند و با نبض جهان معاصر حرکت کنند. آقای مهاجرانی که با ادبیات ایران آشناست خوب است که ادبیات جهان را نیز بشناسد و دستکم بازتاب تحولات اجتماعی را در ادبیات و هنر جهان دنبال کند. باشد که به درک این مهم نایل اید که پیشرفت های اقتصادی به نهادهای مترقی سیاسی ، حقوقی و اجتماعی نیاز دارد و شتر سواری دولا دولا نمیشود. این روند اجتناب ناپذیری است که دیر یا زود نسیم فرح بخش آن بر فلات ایران نیز خواهد وزید.

هشدار "مهدی بازرگان" در دادگاه نهضت آزادی به شاه : «ما آخرین گروهی هستیم که در چارچوب قانون باشما مبارزه کردیم.»