شير بي يال و دم و اشكم كه ديد اينچنين شيري خدا كي آفريد؟

اقا یک سوزن خورده دادش به هوا رفته اما یادش رفته که جوالدوز های گنده گنده را همین اقایان تو تن وضمیر ایرانیان شریف وطنخواه ومبارز فرو کرده اند البته همین که برانداز نیست وحافظ نظام پلید وجنایت پیشه است و از براندازی مثل اب نبات صحبت می کند بیانگر حال واوضاع رژیم ددمنش است ونشان می دهد که این حکومت جهل وجنایت اخوندی بزودی سر نگون خواهد شد. به امید ان روز

خواهش می‌کنم یکی‌ به من بگوید که این جمله یعنی‌ چی‌؟
"متاسفانه رفتارها، روش‌ها و کارهای اشتباهی که به نام نظام صورت می‌گیرد"
آیا مثل این نیست که بگوییم این صحبتهأیی که آقای محمد خاتمی به نام محمد خاتمی می‌کند؟

مهندس مهدی بازرگان در دادگاه نظامی رژیم شاه خطاب به رئیس دادگاه: "ما آخرین کسانی هستیم که از راه قانون اساسی به مبارزه سیاسی برخاسته ایم. از رئیس دادگاه انتظار داریم این نکته را به بالاتری‌ها هم بگوید."

از سيد محمد خاتمي تنها دو بار قاطعيت ديدم .

بار اول بر ميگردد به پس از 18 تير سال 78 . آنزمان که دانشجويان ، مظلوم و ستم ديده تحصن کرده بودند و در انتظار حمايت . و سيد با 21 ميليون راي پشتوانه و محبوبيت کم نظيرش ، درست آنزمان که ميتوانست با حمايتي ، ريشه استبداد در حال شکل گيري را بخشکاند ، قاطعانه ، بله قاطعانه ، دانشجويان فرهيخته و دلير را ، مشتي اراذل و اوباش خواند و چون آبي که بر آتش بريزند ، کمايي در جامعه پديد آورد که تا سالها دوام يافت . آن جريان گذشت . اکبر مرد ، بهروز جاويد تهراني هنوز در زندان است و احمد باطبي در غربت .

بار دوم که سيد قاطعيت نشان داد همين امروز است . درست در زماني که قاطبه جامعه بي تاب رفراندم بر اصل نظام هستند ، درست در مقطعي که مهندس موسوي از پوسيده شدن و فروپاشي پايه هاي نظام سخن ميگويد و شيخ شجاع از نظام کلاشان و دروغگويان فرياد دارد ، درست در حساسترين مقطع تاريخ معاصر ، سيد بزرگوار ، باز اخم در هم کشيده و قاطعيت نشان ميدهد و حفظ نظام را اصل اول ميداند .

اما سيد بداند که اينبار آبي بر آتش ريخته نخواهد شد . او به فوت کردن آتش آمده است . بداند سيد که اين آتش ، آنقدر استحکام دارد که با فوت او نه که خاموش نميشود که بيشتر شعله خواهد گرفت . سيد ، ريشت را مراقب باش که نسوزد .

درود بر شما!
ولی جناب خاتمی. بحران اجتماعی یک شب ساخنه نمی شود. وقتی تاریخ را می خوانیم می بینیم که جربانهای رو به رشد بوده تا به امروز به اوجی رسیده که تحملش دشوار است. آغاز هر بحرانی هم ریشه اش در مذهب و تعصب های خشک و بی مورد شماری از افراد جامعه بوده است. بر همه مردم روشن شده است که افرادی به نام نمایندگان جمهوری اسلامی در این چند سال از آزار و اذیت مردم ایران و دنیا دم فرو گذار نکرده اند. جمهوری اسلامی به محض روی کار آمدن تمام افسران و دست اندرکاران رزیم پیش از خود را کشت(می توانست این کار نکند) و افراد بیشماری را آواره کرد( می توانست آواره نکند ولی کرد). آتش جنگی که توسط آدمهای دیوانه آغاز شده بود را نه تنها نبست بلکه شعله ور ساخت تا خوب مردم بیچاره از پای افتند و پس از 8 سال ناگزیر شد که آتش بست را پپذیرد و گرنه هنوز جنگ بود.( میتوانست پس از دفاع از سرزمین صلح کند و ارتش را قوی کند) کشتار مردم بی گناه در زندان سال 67 و همچنین سایر زندانیان در این 30 سال. به کشته دادن مردم در راهها و جاده ها . قتل های زنجیره ای با وحود بودن آقای خاتمی در قدرت. معتاد کردن جوانان. فراری دادن سرمایه های از کشور. باب کردن تجاوز و کارهای زشت و ناپسند و .....همه خود می دانیم و حضرات هم می دانند که چه چیزی این را موجب شده و می توانست به این شکل بلا به سر مردم نیاورد و آورد.
آقای خاتمی و دوستان همرزم بیایید با مردم یکی شوید و دست از تعصب جمهوری اسلامی بردارید و دست به دست هم دهید با همه مردم ایران تا ببینیم جه خاکی می شود بر سر ریخت. یک کم منطقی باشید و دست از این تعصب اسلامی بردارید. از نوع بسازید و اشتباه روی اشتباه نکنیم و از دین به دینداران واگذارید و سیاست به سیاستمدارن . چاره اندیشی را به همه مردم خردمند. اقتصاد به اقتصاد دانان و.....

آقای خاتمی شما آدم نازنینی هستید اما یک چیز فراموشتان می شود! و آن اینکه این نظام همین است که هست! شما البته آمدید یک دگ جدید، یک اصل جدید هم به اصول پنجگانه ی تشیع اضافه کردید و آن امام خمینی ست. امام خمینی مظهر و نماد و سمبول و تمامی همعنی های این واژگان در آدمکشی و ستبداد بود. او مثل آب خوردن آدم می کشت، او چنان کشت که پدر بزرگ من که هشتاد سال نماز خوانده بود قبل از مرگ از اسلام بدر آمد، همین پدر بزرگ من می گفت که عبا و عمامه و قبای خمینی را از خون دلمه شده و رگ و پی شهیدان راه آزادی بافته اند. او راست می گفت. پدر بزرگ من از دوستان ... بود که آهن فروش بود و در خیان سیروس آن روزگار در سه راه بازگان تجارتخانه داشت، آن ...که از دوستان اسدالله لاجوردی ...بود ـ همان کسی که شما مجاهدش خواندید و او را از مجاهدینش نامیدید و در برابر جنازه اش نماز خواندید و تعظیم کردید ـ این ...با نزدیکی به خمینی تبدیل به یکی از خونخواران شد، البته اینک باید پیر و مفلوک شده باشد. اما همین آدم تعریف می کرد که چگونه در زندانهای ایران و خصوصا اوین کامیوم کامیون جنازه می بردند و در لعنت آباد ها دفن می کردند. آقای خاتمی این حکومت بر اقیانوسی از خون بیگناهان سوار است، این خونها چموشند و بقول رهبری معظم این کشتی را عاقبت غرق خواهند کرد. پیش از آنی که این کشتی غرق شود خودتان را از آن به بیرون پرتاب کنید. اصل ولایت فقیه و اصل این نظام خونآشام است. شما در هیچ حکومتی حتا حکومتهای به غایت دیکتاتوری هم اینهمه سخن از خون نمی کنند. شما باید فکری دیگر کنید، آماده باشید سیلی بنیان کن از زیر زمین این کشور و این ملت آغاز غریدن می کند، این سیل این نظام پوشالی را با خود خواهد برد. در این جنوب شهر تهران که من هستم همه چیز در حال آماده شدن است. اگر چه هیچ کس از میان شما این پخته شدن را نبیند.