این سو و آن سوی متن


تپه ماهور

رضا تقوی: معلوم نبود آخرش چی می‌شود. با ماشین خودم تو خیابان در حال حرکت بودم. گرچه همه جا به‌هم ریخته بود، اما از میون کوچه پسکوچه‌های خلوت حرکت می‌کردم. شهر خلوت می‌شد، شلوغ می‌شد. هیچ چیزی مشخص نبود. داشتم می‌رفتم پیش‌اش. مدتی بود ازش خبر نداشتم. هرچی بهش تلفن زدم، جواب نداد. سن و سال زیادی ازش نگذشته بود، اما گوش‌های نسبتاً سنگینی داشت.



مروری بر هنر و ادبیات ایران پس از دهمین دوره‌ی انتخابات ریاست جمهوری
تصویرهایی که از سایه آمده‌اند

این روزها وقتی کار جوان‌ها را بخوانی، درمی‌یابی که همه‌ی تصویرهای سمبلیک و استعاره‌ها از سایه درآمدند و چهره پیدا کرده‌اند. داستان‌ها و شعرهای این روزها، همه تصویر چالش‌های مردم با نیروهای حکومتی است. بار دیگر داریم به اساطیر ایران باز می‌گردیم. بار دیگر به روشنی، نبرد خیر و شر روایت می‌شود. اهورا و اهریمن، رو در روی یک‌دیگر قرار گرفته‌اند. جنگ آدم‌ها و دیوها است.



ادبیات مقاومت
گفت‌وگو با احمد رافت، روزنامه‌نگار و نویسنده‌ی کتاب «ایران انقلاب آنلاین»
احمد رافت و انقلاب آنلاین

احمد رافت، روزنامه‌نگار مشهور ساکن ایتالیا، در پاسخ این پرسش که: ادبیات مقاومت ایران از دید شما به چه شکل‌هایی نمود پیدا کرده است؟ گفت: «ادبیات مقاومت را به نظر من باید به دو دسته تقسیم کرد. آن ادبیاتی که در خارج از کشور نوشته می‌شود، یعنی نویسندگان و شاعران و کسانی که در خارج هستند و آنهایی که در داخل ایران هستند. چون نوع برخوردها فرق می‌کند و فضاها و آزادی‌ها هم متفاوت‌ هستند.» گفت‌وگو با احمد رافت را در ادامه بخوانید.



ادبیات مقاومت
دوشعر از سیمین بهبهانی
زنی را می‏شناسم من..

شاعر بزرگ‏مان سیمین بهبهانی، از سال‏های معلمی‏اش که با غم و شادی و دنیای دختران دبیرستانی، الفتی عمیق داشته و در غزل‏هایی که سروده، همواره انسان و زندگی انسان‏ها محور نگاهش بوده، تا به‏ امروز دم‏به‏دم با نفس مردمان معاصرش اشک ریخته، خندیده و سخن گفته است. قرن‏ها باید بگذرد، عطار و سعدی و مولانا و نظامی بیایند و بروند تا حافظ برآید؛ و آن‏گاه صائب و جامی و نیما تمام کنند، تا سیمین غزل آغاز کند.



ادبیات مقاومت
دو شعر از حامد ابراهیم‌پور
«مرده‏ها خواب نمی‏بینند»

حامد ابراهیم‏پور پیش از این چند دفتر شعر منتشر کرده است. او در شعرهای تازه‏اش، زمان را لابه‏لای تاریخ تقطیع می‏کند. تاریخ را قطعه قطعه توی شعرش می‏چیند. کلمه‏های شعری ابراهیم‏پور از جنس واژگان قصه‏اند. لای شعرهایش چیزی هم برایت تعریف می‏کند و در بین سطرهای شعر داستانی جان می‏گیرد که هولناک است و تو می‏خوانی‌اش تا بدانی یک نفر دیگر هم همه‏‌چیز را می‏بیند؛ برادرکشی را بو می‏کشد و از بوی دروغ بالا می‏آورد.



ادبیات مقاومت
هنر، راه روییدن خود را می‌جوید

هرچند که رژیم‌های دیکتاتوری تمام تلاش خود را به‌کار می‌گیرند تا هنر را سیاسی کنند و در خدمت خود درآورند، اما هنر، تن به بازی‌های حقیر نداده و از لای سنگلاخ‌ها، راه روییدن خود را می‌جوید. تاریخ هنر خود را می‌سازد. هر واقعه و حادثه‌ای، بستری می‌شود تا هنر بازی‌های خود را نمایش دهد. در هر پیچ تاریخ، رویش بی‌دریغ ترانه‌هاست. بر هر دیواری که در تاریخ ساخته و پرداخته می‌شود، یک تابلوی نقاشی خود را می‌آویزد.



ادبیات مقاومت
و به‌ناگاه قلب می‌ایستد، فکر کردن، بودن...

شهرام شیدایی انگار بداند که عمرش کوتاه است، عجله داشت و به‌جای نق زدن و گلایه کار می‌کرد. سامان‌دهی و سازمان‌دهی می‌کرد و خودش گوشه‌ای از آن حلقه می‌ایستاد، بی‌حرف، آرام و چشم‌های مهربانش از خوشحالی برق می‌زد. شهرام شیدایی مرگ‌آگاه بود. گواه من از این مرگ‌آگاهی، شعری است که به‌تازگی از لابه‌لای دست‌نوشته‌هایش پیدا شده است. شعری از سال‌های قدیم، از همان وقت‌ها که او حلقه‌ای، دیالوگی، شبی، روزی، بساطی راه بیندازد.



ادبیات مقاومت
ادبیات مقاومت گورستانی نیست

ادبیات مقاومت گورستانی نیست. مانند ایدئولوژی‌ها هیچ انسانی را به گورستان هدایت نمی‌کند، بلکه مقاومت می‌کند تا راه سبز زندگی را به انسان‌ها نشان دهد. ادبیات مقاومت قالب نمی‌جوید. راه می‌پوید. بیش‌تر مواقع خود نمی‌تواند ادبیات خلاقه باشد. حاشیه‌ای است که بر ادبیات خلاقه و در کنار متن راه نفس می‌گشاید. ادبیات مقاومت دامنه‌ی گسترده‌ای دارد. از آفرینش داستان و شعر، تا نقد و گزارش و طنز و حتی گستره‌اش تا پاسداشت و تحسین هنرها هم می‌رسد.



ادبیات مقاومت
«بگو چگونه بنویسم یکی نه، پنج تن بودند»

«شما را به‌خوبی می‌شناسم. معلم، آموزگار، همسایه‌ی ستاره‌های خاوران، هم‌کلاسی ده‌ها یار دبستانی که دفتر انشایشان پیوست پرونده‌هایشان شد و معلم دانش‌آموزانی که مدرک جرم‌شان اندیشه‌های انسانی‌شان بود. شما را به‌خوبی می‌شناسم. همکاران صمد و خان‌علی هستید. مرا هم که به‌یاد دارید؟ منم، بندی بند اوین، منم دانش‌آموز آرامِ پشت میز و نیمکت‌های شکسته‌ی روستاهای دورافتاده‌ی کردستان که عاشق دیدن دریاست. منم، همان رفیق اعدامی‌تان.»



ادبیات مقاومت
ادبیات مداحی

این روزها که چراغ ادبیات خاموش شده، و نشر مملکت به ورشکستگی کامل افتاده، نوعی ادبیات مداح شاخ و شانه می‏کشد که می‏خواهد تمامی ملت و کشور و ثروت و شخصیت و انسانیت و ادب و فرهنگ را به پای یک انسان متزلزل و وحشت‏زده قربانی کند؛ انسانی که خود را نماینده‏ی فرهنگ و نماد انسانیت می‏خواند، اما در سال‏های اخیر، بزرگ‏ترین افتخارش این است که در میان حلقه‏ی سرداران و تیمساران و نظامیان عکس یادگاری به‏جای بگذارد.



ما و روز جهانی کتاب

روز جهانی کتاب است. روزی که در تمامی جهان گرامی داشته می‌شود. روزی نمادین برای تمامی سال. مسئولان فرهنگی و مردم در هر کشوری تلاش می‌کنند در فهرست آمار کتاب‌خوانی، تولید کتاب و به ویژه آفرینش‌های ادبی همواره جایگاه‌های بالایی کسب کنند. در کشور شاعران بزرگ اما این روزها کتابی توسط دولت با نام شاعران جهان منتشر شده که نام فروغ فرخ‌زاد از آن حذف شده است. بله، روز جهانی کتاب است.



ادبیات مقاومت
صدای پای ادبیات و فرهنگ می‌آید

انگار بر زمین خاک مرگ پاشیده باشند! در گوشه و کنار گلی جوانه زده یا بوته‌ای از لای سنگ‌لاخ روییده است. گویی ادبیات و نقد موضوعات زائدی بودند در کشور ادب و فرهنگ. کشوری که با صفحه‌ی فرهنگی و ادبی‌اش در جهان شناخته می‌شود نه با بمب و اتم و هسته و مزخرفات دیگر. با این همه اگر مطبوعات ادبی نداریم، وبلاگ‌ها و سایت‌ها این فقدان را جبران کرده‌اند و هنوز می‌توانی صدای قلب ادبیات را بشنوی؛ صدای ادبیات مقاومت ایران را.



عیدانه‌ای به رنگ خواسته‌های سبز

کاش این بهار که می‌آید، تو بر چوبه‌ی داری که جانت را ربود جوانه بزنی. کاش این بهار که می‌آید، گل‌های سرخ نرویند بر آسفالت شهر. کاش این بهار، بهار دیگری باشد، بهاری مبارک. دو، سه روزی است که توی وبلاگ‌ها می‌چرخم، شاید یک مطلب امیدبخش عیدانه پیدا کنم، ولی تخمش را ملخ خورده، گیر نمی‌آید. باز هم می‌چرخم و می‌خواهم ببینم دور و اطراف ادبیات چه خبر است. مطالب خوبی خوانده‌ام، چند‌تایی هم دست‌چین کرده‌ام.



ادبيات مقاومت
سیمین دانشور؛ نامی درخشان در ادبیات مقاومت

سیمین دانشور، بانوی رمان ایرانی، نویسنده‏ی پرکاری نبوده، اما یکی از محبوب‏ترین چهره‏های ادبی نیم قرن اخیر بوده است. آخرین آثار منتشر شده‏اش، «جزیره‏ی سرگردانی» و «ساربان سرگردان» ۳۰ سال از قلم‏اش کار کشیده و هنوز جلد سوم آن منتشر نشده است. دانشور با همین تعداد کتاب در ادبیات معاصر ما جایگاه ویژه‏ای دارد و کتاب‏های‏اش همواره تجدید چاپ شده و در لیست کتاب‏های پرفروش قرار داشته است.



ادبيات مقاومت
خرج کردن واژه

یدالله رؤیایی در سال‏های اخیر بسیاری از حس‏های خود را در قالب نامه بیان کرده است؛ و در تازه‏ترین نامه‏اش با عنوان مذهب سیاسی، «مذهب بایر» نوشته است: «سیاست مذهب را که قبول کنیم، مذهب را وارد سیاست کرده‏ایم و هردو بایر می‏مانند، در این میانه هنر نیز. مذهب هیچ‏وقت هنر نداشته است. هنرهایی هم که از مقدسات برخاسته‏اند، رانده‏ی مقدسات بوده‏اند و درمانده‏ی مقدسات...»



ادبيات مقاومت
رنج‌نامه‌ای که مهجور ماند

ناامنی و هراس از زیستن در جامعه به جایی رسیده است که هرچند زنان و دختران ایران شیوه‏ی آمد و شد خود را در شهر تغییر داده‏اند، اما هنوز سایه‏ی وحشت در شهرها گسترد‏ه‏است. «محمد بلوری»، روزنامه‏نگار قدیمی ‏و سرشناس که سال‏ها در مطبوعات ایران قلم زده، در روزهای اخیر به موضوعی پرداخته که به نظر می‏آید، آن‏قدر فشار بر گرده‏اش سنگین بوده که با تمثیل تظلم زنی یهودی در جامعه‏ی اسلامی، مطلبش را آغاز کرد‏ه‏است.



ادبيات مقاومت
خطاب به معاويه

روز یکشنبه در تالار فردوسی دانشگاه تهران مراسم شعرخوانی برای بزرگداشت قیصر امین‌پور برگزار شده بود. یکی از کسانی که شعر خواند، بزرگواری بود به نام حامد احمدی. این شاعر عزیز و شجاع ابتدا به روان قیصر امین‌پور درود فرستاد که علوی بود و معاویه‌ای نبود. بر شرف دکتر تُرکی هم درود فرستاد؛ به خاطر شعر پرمغز و مناسب مسائل روزی که پیش‏تر خوانده بود و گفت: «قصیده‌ای سروده‌ام خطاب به معاویه»



ادبيات مقاومت
آلبوم‌های عکس قدیمی

اگر در آلبوم‌ها بگردیم و بتوانیم همه عکس‌ها را پیدا کنیم، بسیاری از اعدام‌شدگان آن دوره در بسیاری از عکس‌ها خوش و خندان به دوربین نگاه می‌کنند. اما انگار دریچه‌ی دوربین کالیبر اسلحه‌ای بوده که گلوله‌ای چرخان از دهانه‌اش بیرون زده و قلب چهره‌ای خندان را خاموش کرده است. این رسم روزگار است. دنیا اثر وضعی دارد. آنان که برای اعدام مخالفان انقلاب هورا کشیدند خود به این فتوای خود گرفتار آمدند.



ادبیات مقاومت
اهل‏الهوا، و مردمان عاشق

سعید شنبه‏زاده، موزیسین نام‏دار ایرانی موزیک بندری را با موزیک جاز تلفیق کرده و با استفاده از نی‏انبان بوشهر در کنار ساکسی‌فون و ترومپت به نقطه‏ی تازه‏ای در موزیک بوشهری رسیده که چاووشی‏ خوانی‏ها، یزله ‏خوانی‏ها و شروه‏خوانی‏ها را ارتقا بخشیده است. اما نکته‏ی قابل توجه، شعرهایی است که از ادبيات مقاومت در این موسیقی به کار گرفته می‏شود. به بهانه‏ی کنسرتی که سعید شنبه‏زاده با موزیک «زار»ش، روز ۴ دسامبر در شهر هانوفر آلمان برگزار خواهد کرد، با او گپی زده‏ام که شاید گوشه‏ای از این نوع موسیقی و شعر مقاومت را نشان دهم.



ادبيات مقاومت
خميازه‌ی وزير فرهنگ!

هنرمندان بازهم بر شیوه‌ی خود اصرار ورزیده اند و با اندیشه‌ی مدارا سعی کرده‌اند در میدان بمانند. این روزها که بازار کتاب‌های در محاق مانده رونق گرفته، تازه‌ترین نامه‌ای که با همین تمرین مدارا و ذهنیت انتقادی در جامعه‌ی ما مطرح شده، نامه‌ی پوریا عالمی است که به سبک و سیاق طنزهای خودش نگاشته شده است. نامه‌ای که از همان کتاب در محاق افتاده‌اش جدا نیست، و هنرمند را سخن چنین باید.