Nov 2008


مرز میان درون و بیرون

حسين نوش‌آذر، نويسنده ساکن آلمان در تعريف داستان به انتشار کتاب «چریک‌های فدایی خلق ایران» اشاره می‌کند و می‌گويد: «گمان نمی‌کنم هیچ‌یک از سیاسیون به این نکات اشاره کرده باشند. این نکات را، اگر حمل بر خودستایی نکنند، شاید فقط ما داستان‌نویس‌ها درک کنیم. چون کمالِ مطلوب در کار ما، آفریدن جهانی است که از جنس جهان ما، اما تابع قوانین دیگری باشد؛ جهانی که در آن صدای قربانی و صدای انسان شکست‌خورده و آسیب‌دیده هم شنیده شود...»



فرهنگ ايرانی يعنی نرم کردن خشونت

سيروس علی‌نژاد، روزنامه‌نگار برجسته ما می گويد: «اگر بخواهيم فرهنگ ایرانی و نشانه‌هایش و ویژگی‌هایش را دست‌کم لیست و فهرست کنیم، به نظرم یک جوری در روشنفکری آخر دوره ساسانی خلاصه می‌شود که اشخاص ظاهراً، هم درد دین دارند، و هم درد روشنفکری؛ مثل مزدک، مثل مانی، مثل بزرگمهر حکیم. این ویژگی ايرانی در تمام این ۱۳۰۰ و ۱۴۰۰ سال بعد اسلام ادامه پیدا می‌کند. يعنی وقتی اعراب می‌آیند، با اعراب همین وضع را پیدا می‌کند، آنها را نرم می‌کند و دین‌شان را ملایم می‌کند. وقتی که ترک‌ها مثل سلجوقیان و خوارزمشاهیان می‌آیند با آنها نیز همین کار را می‌کند، و بعد وقتی که حتا مغول‌ها هم می‌آیند با مغول هم همین کار را می‌کند...»



این‌سو و آن‌سوی متن
تکنيک در "رمان نو"

چنان که در برنامه‌های پیشین گفته‌ام "رمان نو"، رمان موقعیت است. رمانی که اشیا در آن شخصیت‌اند و هر نشانه‌ای می‌تواند به عنوان یک تم تلقی شود. رمان نو قهرمان ندارد،شخصیت‌هاش،روانشناسی خاص نمی‌شوند. بلکه کنش آنها واکنشی است نسب به موقعیت. یعنی هر شخصیت نسبت به موقعیتی خاص تعریف مي شود. در انواع رمان مانند رمان مدرن، رمان کلاسیک‌ مدرن، و رمان به شیوه‌ی جریان سیال ذهنی،مکتبی هم در قرن بیستم ظهور کرد به نام "رمان نو". آلن‌ رب‌ گریه، ناتالی ساروت، و مارگریت‌دوراس مشهورترین نظریه‌پردازان و نویسندگان "رمان نو" به شمار می‌روند.



۱۳ آذر، روز جهانی مبارزه با سانسور

روز سيزدهم آذر مصادف با دهمين سالروز قتل‌های زنجيره‌ای، و به‌خاطر کشته شدن توهين‌آميز چند شاعر و نويسنده، قرار است به پيشنهاد کانون نويسندگان ايران، از اين پس به عنوان روز جهانی مبارزه با سانسور خوانده شود، و رسانه‌ها، نويسندگان، انجمن‌های فرهنگی و هنری، و نيز پن جهانی اين ننگ تاريخی را به عنوان سند رسوايی نظام جمهوری اسلامی افشا کنند، و عليه فرهنگ‌ستيزی، همه‌ی تلاش خود را به کار گيرند.



پر سياوشان

ترور دکتر کاظم سامی مقدمه‌ی ترورهای سیاسی در ایران بود که تا زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی ادامه یافت و برخی از آن‌ها کشف شد. گرچه پرونده‌ی دکتر کاظم سامی بسته شده تلقی می‌شود ولی به نظر من این پرونده مثل دانه‌ی گیاه یا مثل پر سیاوشان از زمین سر باز می‌کند، و باز روییده می‌شود و باز جوانه می‌زند. مثل پرونده‌ی قتل‌های زنجيره‌ای که حالا ديگر يک پرونده‌ی ملی است.



اين‌سو و آن‌سوی متن
داستان؛ اين شوکران عطرآگین

در باب تعریف داستان از سوی نویسندگان معاصر، "فارس باقری" نویسنده‌ی مجموعه داستان "پشت سرت را نگاه نکن" و یکی از برندگان قلم زرین زمانه، داستان را اینگونه تعریف می‌کند: داستان یک‌نوع بیگانگی است؛ بیگانگی با جهان اطراف، و بیگانگی با قدرت‌های اجتماعی که هر امری را مستعمل و بی‌معنی می‌کنند. بیگانگی با جهانی انباشته از تاریکی‌ها، معناهای مستعمل‌شده، روشن و تهی که داستان آن‌ها را دوباره در جهانی تازه، و با ساختمانی تازه نشان می‌دهد. این‌ بیگانگی،‌ شيرين‌ترين موقعیت موجودی به نام داستان است. از اینرو داستان‌نویس به انسانی تبعیدی مبدل می‌شود که مدام با اطراف خود احساس بیگانگی می‌کند و احساس تبعید‌شدگی...»



ایران یعنی امید و واهمه

سید‌رضا‌ شکرالهی متولد ‌۱۳۵۱‌ از نجف‌آباد ‌اصفهان است. او در محدوده‌ی فرهنگ‌ و ‌هنر از سینما و تلویزیون و فیلم‌نامه‌نوسی گرفته تا وبلاگ‌نویسی و روزنامه‌نگاری به شکل‌های مختلف حضور پررنگ دارد. او در روزنامه‌های سلام، همشهری، عصر‌آزادگان، شرق، ‌هفته‌نامه‌ی آوا و چند نشریه دیگر قلم زده است. سید‌رضا‌شکرالهی در بهار سال ۲۰۰۸ برای شرکت در کنفرانسی در برلین حضور یافت. سری هم به من زد. کمی هم در خانه‌ی هدایت چرخید و آن شب فرصتی بود که ما روبه‌روی هم بنشینیم و درد‌ ‌دل کنیم. از هر دری حرف زدیم تا این که از او پرسیدم: آقای ‌سید ‌رضا‌ شکرالهی، ایران یعنی چی؟



نمادی از سه نسل ادبیات معاصر

در اين برنامه که نويسندگان از نقاط گوناگون جهان برای اجرای این کتابخوانی گرد هم آمده بودند، نمادی از سه نسل ادبیات معاصر ایران محسوب می‌شدند. هر نویسنده بجز پرداختن به کارخود، قطعه کوتاهی هم از نویسنده یا شاعر معاصر دیگری معرفی می‌کرد و زمان خود را در اختیار نويسنده ديگر می‌نهاد. مراسم با سخنان دلگرم کننده ریيس بین‌المللی پن، آقای "ژیری گروژا" افتتاح شد. ژيری گروژا با ابراز حمایت اصولی خود از "آزادی بیان" به شرح خاطرات خویش از دوران سیاه سانسور ادبیات و تعقیب نویسندگان چک پرداخت و پایان دشواری‌ها را به نويسندگان ايرانی نوید داد. شهرنوش پارسی‌پور، حمید صدر، لعبت والا، رضا دانشور، و عباس معروفی در نشست وين حضور يافتند...



یک هوش مضاعف

مريم و ليدا می‌پرسند که تجربه را چگونه می‌توانند کسب کنند؟ مثلاً کامنت‌گذاری به نام امید پرسیده است چطور می‌شود لحن مستخدمی را یاد گرفت که ادای اشراف‌زادگان را در می‌آورد؟ عباس معروفی: برای این کار بعضی از نویسندگان مدتی می‌روند و با آن افراد زندگی می‌کنند. یک نفر هم به شاملو اشاره کرده که با قصاب‌ها گشته است. یا گاهی آدم می‌رود در خیابان مثلاً با رمال‌ها نشست و ‌برخاست می‌کند. نمونه‌ی این را ما در فیلم گوزن‌ها دیده‌ایم که بهروز وثوقی رفته بود مدتی با این جور افراد گشته بود که حتا راه رفتن معتادها را یاد بگیرد. این طبیعی است نویسنده می‌رود یاد می‌گیرد.